در مورد سپاس و قدردانی از راهنما باید بگویم، هر آن کس خدمت جانان به جان کرد، به گیتی نام خود را جاودان کرد.
در ابتدای ورودم به کنگره۶۰ وقتی در آن محیط امن و مقدس قرار گرفتم و همان طور که با تعجب به اطرافم نگاه میکردم، ناگهان خود را در کنار مربی آینده خود دیدم. از همان لحظه با لحن آرام و متین، با چهرهی معصوم خود و با حسی که نسبت به او داشتم، مرا مجذوب خویش کرد.
اگر بخواهم از حضور خودم در لژیون هشتم و در کنار راهنمایم همسفر مرضیه بگویم، او کسی است که همچون شمعی میسوزد تا با انرژی خود که همانند نوری است، من رهجو را روشن کند تا بدین وسیله مرا هدایت و راهنمایی نماید. این هدایت تا زمانی ادامه پیدا میکند که من همسفر به آن منبع روشنایی برسم.
من برای اینکه بتوانم ذره و گوشهای از محبت،از خود گذشتگی و لطف ایشان را جبران کنم و به پاس زحمات و قدردانی از راهنمای خود، اول باید فرمانبردار او باشم و بعد همیشه احترام و حرمت مربی خود و اعضای کنگره۶۰ را با اندیشه، زبان و عقل خود داشته باشم.
در نهایت نمیتوانم کلامی بالاتر از تقدیر و تشکر بر زبانم جاری سازم تا سپاس خود را از راهنمای خویش آشکار نمایم که هر چه گویم و سرایم، کم گفتهام. راهنمایم قدردان زحمات شما هستم.
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
50