به نام قدرت مطلق الله،
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
ابتدا با عرض سلام و امیدواریم که حال همه دوستان مثل حال من خوب باشه توی مدت حضورم در کنگره راجع به همه مسائل تا حدودی مشارکت کردم و تقریب با اندک مطالعه که قبل داشتم در محیط های بیرون از کنگره هم می تونستم در مورد هر مسئله تا حدودی اعم از ادبی تاریخی اجتماعی و غیره صحبت کنم و حرف بزنم اما امروز قلم را در دست گرفته بودم و مانده بودم چی بنویسم و چی بگویم تا واقعا بشود حق مطلب را ادا کرد اسمش را چی بگذارم چه کلماتی را به کار ببرم فقط یک راهنما گفتیم و خلاص از زحماتش از بخشش از محبتش بگم عشقش، ایثارش از خودگذشتگی اش، از نگرانی اش،از کدامشان باید گفت که در یک دلنوشته و چند تا خط جای گیرد قطعا شدنی نیست باید واژه ای پیدا شود که همه این ها را در خود جای دهد اگر در واژه هایی که در بالا گفتم مثلآ عشق را فرض کنیم خب کار راهنما از عشقم بالاتر است کدام آدمی را می توان یافت که زمان ارزشمند خود را آن هم در زمانه ای که همه با این وضعیت معیشتی و گرفتاری هایی که وجود دارد خیلی هنر کنیم به خانواده خود، به فرزند خود عشق بورزیم و زمان های فراغت خود را در اختیار آن باشیم، یا در محل کار خود برای جبران اندکی از هزینه های سرسام آور زندگی به اضافه کار بایستیم،پس عمل راهنما از عشقم به نوعی بالاتر است.
کسی که شاید،شاید که نه بلکه حتما خانواده اش به حضور او احتیاج بیشتری دارند و بیاید جوری زمان خود را برنامه ریزی نماید تا در کنار کار و مسائل زندگی و مشکلات آن به امثال من مسافر و ره جو برسد آن هم رایگان، آن هم نه یک روز و یک ماه و چند ماه بلکه سال و سالیان خود را وقف کنگره و لژیون کند و بیاید بگوید من این جا هستم تا شماها راحت سفر کنید و نگران زندگی و کار خود نباشید من این جا هستم تا حال شما هر روز بهتر از روز قبل باشد و بگوید تمام زردی رخ شماها مال من و سرخی من مال شماها و ما هم تمام انرژی منفی و تاریکی های خود را بر او عرضه بداریم و از او انرژی مثبت و نور و روشنی دریافت کنیم.
به راستی کجا می توان چین کسی را پیدا کرد به راستی کجا می شود مانند راهنمایان و اعضای دست اندر کار کنگره شصت جای دیگری را پیدا کرد که این چنین ایثار کنند و همه چیز خود را در اختیار ما قرار دهند؟اگر میلیون ها هزینه می کردیم چه کسی کدام پزشکی، کدام روان درمانگری بود که بتواند این چنین بدون درد و خماری،بدون انرژی های منفی و با این حال خوب ما را درمان کند؟آن هم درمانی که برعکس همه روش ها و راه های موجود که می گویند بعد از قطع مصرف مواد خیلی از جاها را نباید رفت و با بعضی ها نباید گشت و صحبت کرد و ... بلکه درمانی که چنان ما را به رهایی برساند که برعکس همه روش ها بیاید بگوید ما نمی خواهیم بعد از درمان همه مسیرهای خود را تغییر دهی به نفع خود و بگوید کجا برو و کجا نرو.
بلکه میگوید خودت را باید عوض کنی و تغییر دهی و چنان تغییری در وجود رهجو انجام میدهد که بعد از رهایی هر جایی که دوست دارد میتواند برود،حتی وسط انبار مواد مخدر و مثل یک انسان عادی که نه بلکه فراتر از انسان عادی میشود.
خیلی از افراد عادی درست است که مصرف کننده مواد نبوده و نیستند ولی کجا از وادی هایی که ما یاد میگیریم اطلاع دارن؟کجا از عشق قدرت مطلق میدانند؟
همه این مسائل را چه کسی در طول حداقل یکسال به ما میآموزاند؟
شال نارنجی هایی که تو گویی تکه هایی از نور و جنس بلور هستند،نوری که از منبع اصلی خود نشات گرفته اند و دستان پر مهر خود را بالای سر جایی به نام لژیون پهن نموده اند و مسیر نوری تبیین شده در کنگره شصت را چنان بر ما مشخص و روشن میکنند که نمیشود این عمل را با حداقل جاهای دیگری که میشناسیم قیاس کنیم.
در جاههای دیگر خیلی هنر کنند انسان را از مواد ترک میدهند و تازه بعدش آدمی میماند با یک دنیا حسرتی که تا الان به خاطر مواد نتوانسته طعم آنها را بچشد و فکر میکند از لحاظ مادی لابد خیلی عقب مانده و خیلی از لذت ها را از دست داده و انگاری باخته و به هر طریقی در جبران مافات آنها برمیاید،
اما در دانشگاه انسان ساز کنگره شصت،اساتیدی به نام راهنما چنان افراد را به بصیرت و معرفت و خودشناسی میرسانند که فرد رهجو صرفا ترک مواد نکرده و در کنار آن پله پله به ملاقات خدا میرود و در پایان راه،شروع و آغاز یک انسان فرشته خو در زندگی و در روی زمین شکل میگیرد.
با تشکر و ضمن تبریک به مناسبت هفته راهنما به تمامی راهنمایان کنگره شصت در ایران عزیزمان،به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و مخصوصا به راهنمایان شعبه سمنان و علی الخصوص راهنمای خوبم استاد علی عربی.
متشکرم.
نگارش متن: مسافر جواد لژیون یازدهم
ارسال مطلب: مسافر مجید لژیون یازدهم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
103