سلام دوستان محمد هستم مسافر. یادم میآید وقتی پایم برای اولین بار به کنگره شعبه سمنان باز شد حس و حال خرابی داشتم، ولی حاضر بودم تمام جلسات را باوجوداینکه برایم سخت بود حتی روی صندلی بنشینم به آنجا بروم چون آن زمان هنوز نمیدانستم که کنگره با جاهای دیگر فرق میکند و اهمیت کنگره را بعد از مشاوره فهمیدم، خیلی خوشحال شدم و با انتخاب راهنما سفرم را شروع کردم. تخریبهایی که مواد در من ایجاد کرده بود باعث شده بود خیلی متوجه رفتار و گفتارم نباشم ولی بعد از مدتی که از سفرم گذشت و حالم بهتر شد تازه متوجه شدم راهنما چه تحمل و عشقی دارد و چقدر بهجا گاهی با لبخند و گاهی با اخم مرا هدایت و راهنمایی میکند. جالب این بود که هر کاری از ما میخواستند اول خودشان انجام میداد و اگر هم از کاری ما را نهی میکرد خودشان هم انجام نمیداد و اینها برای من بسیار باارزش بود. حالا که به گذشته و سفر اول فکر میکنم متوجه خیلی مسائل میشوم و این را هممیدانم که اگر راهنمایم نبود من همالان در این جایگاه نبودم، میدانم که نمیتوانم جبران زحمات ایشان را بکنم ولی امیدوارم من هم روزی بتوانم با خدمت کردن به دیگران کمی از بدهیهای خود را بپردازم. دلیل نوشتن این مطالب هم این بود که شاید مسافران سفر اول بیشتر قدر راهنما و زحماتش را بدانند و در آخر از جناب مهندس حسین دژاکام، راهنمای عزیزم آقا احسان و راهنمای نیکوتین آقا حمید عزیزم کمال تشکر دارم و دستبوس این عزیزان هستم. ممنونم که دل نوشته من رو مطالعه کردید محمد لژیون ششم شعبه سمنان.
نگارش متن و ارسال مطلب : همسفر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری : مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
160