English Version
This Site Is Available In English

راهنما، چراغ هدایت من بود

راهنما، چراغ هدایت من بود

دلنوشته مسافر مجتبی رهجوی راهنمای محترم حامد لژیون سه در خصوص هفته راهنما

قبل از هر سخنی هفته راهنما را به بنیان کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام که اولین راهنمای کنگره شصت هستند و همچنین راهنمایان ایشان و تمامی راهنمایان کنگره60 تبریک و تهنیت می گویم.

راهنما کسی است که مسیر تاریکی به نور، ناامیدی به امید، ترس به شجاعت، راه رسیدن به آرامش درون آن هم با حرکت در مسیر ارزش‌ها و راه عشق را به ما نشان می دهد.
من روزی با حال خراب و چهره عبوس و قامتی خمیده وارد کنگره شدم و غیر از اعتیاد، پسرم هم که ۳/۵سال داشت را با یک مریضی ساده از دست داده بودم.
روز اول ورود به کنگره، راهنمای تازه واردین که شال سبز پسته‌ای بر گردن داشت،مرا در آغوش گرفت و با چهره‌ای باز و کلامی دلنشین با من از روش درمان کنگره سخن گفت. بعد از گذشت سه جلسه پر انرژی، با حِسم راهنمایم را انتخاب کردم. همانگونه که در روز ازل خداوند مرا فراخواند: آیا من پروردگار شما هستم؟ و من ندای او را لبیک گفتم، من هم راهنمای خودم را پذیرفتم.
اعتیاد مرا به خواب عمیقی فرو برده بود وعلاوه بر جسم من که تخریب شده بود، روح من که برای هدایت من بود را نیز کنار گذاشته بود و آنجا بود که متوجه شدم برای اینکه از بند اعتیاد و دیگر بندهای ضد ارزش رها شوم، نیاز به یک راهنما دارم تا مرا به صلح و آرامش برساند.
راهنمای من مانند چراغی بود که مسیرها را به من نشان می‌داد و با معرفی مطالب آموزشی و جهان بینی به من جانی دوباره بخشید.
راهنمای من چون این مسیر را رفته بود، با نگاه کردن به من می گفت که کجای راه را اشتباه رفته‌ام. در اواسط سفرم بود که راهنمایم گفت: سی دی قدرت بخشش را گوش کن.من بعد از گوش کردن و درکی که با حس آن زمان داشتم، متوجه شدم که غیر از داروی OT باید از مسائل ضد ارزشی مانند دروغ، کینه، نفرت و ... بگذرم و آنجا بود که با بخششِ مسائل ضد ارزشی و پیوستن به ارزش‌ها و با ورود به لژیون سردار و خدمت کردن روز به روز حالم بهتر شد. چون کاملاً سعی می‌کردم در مسیر ارزش ها حرکت کنم و روح من که کنار گذاشته شده بود با من همراه شود تا بتوانم علم کنگره را با روح که هدایت کننده من بوده و هست، بهتر متوجه شوم و آنگاه دیدِ من نسبت به خودم و جهان بیرونم تغییر کرد.
من همه این‌ها را مدیون کنگره ۶۰ وراهنمای خوبم هستم و حال که ۷ ماه از رهایی ام گذشته، می‌بینم که هر انسانی نیاز به دو راهنما دارد: راهنمای درونی من که همان عقلی است که با حس سالم کار می‌کند و دیگر انسان‌هایی که نزد خداوند برگزیده و رسول به این امر هستند تا انسان‌هایی مانند من را از تاریکی‌ها به سمت روشنایی‌ها هدایت کنند.
انسان اگر از آموزگار خود نیاموزد، روزگار به او خواهد فهماند که کدام مسیر را اشتباه رفته است. و من از گذشته خود درس گرفتم که هر کجا که قدردان و شکرگذار نعمت‌های خداوند نباشم، از من گرفته خواهد شد که این عین عدالت است.
پس در اینجا از راهنمای تازه واردین آقا مرتضی عزیز و راهنمای خوبم حامد آقای عزیز در مرحله اول زبانی و قلبی و با پاکت قدردانی می‌کنم.
امیدوارم بتوانم پیرو راه ایشان باشم تا بتوانم به انسان‌های دربند خدمت کنم. همان گونه که اگر فردی را احیا کنیم، گویی تمامی ساکنین زمین را احیا کرده‌ایم و اگر فردی را نابود کنیم، گویی همه را نابود کرده‌ایم.
در پایان برای تمام راهنمایان، آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.

 

ارسال خبر: مسافر حمید لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .