به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان، محمد هستم. یک مسافر.
سپاسگزارم از آقای مهندس دژاکان و خانواده محترمشان که بستری فراهم کردند تا ما انسانهای دربند در این مکان به حال خوش و آرامش برسیم. همچنین از تمام راهنمایان و خدمتگزاران تشکر میکنم که زحمات زیادی برای من کشیدند و حال خوش امروز را مدیون این عزیزان هستم.
زمان مصرف، دیگر هیچ چیزی برایم مهم نبود. هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم، فقط فکرم این بود که هر طور شده موادم را فراهم کنم تا خماری نکشم. چیزی جز مواد برایم اهمیت نداشت. دچار افسردگی و ناامیدی شده بودم. در خانه خودم کارتونخواب بودم و احساس بیکسی و تنهایی میکردم. مشکل پیدا کرده بودم و با کوچکترین بحثی، شروع به دعوا میکردم. همه چیز را به هم میریختم و هیچ تعادلی روی خودم نداشتم. برای ترک مواد، راههای زیادی را امتحان کردم تا از اعتیاد نجات پیدا کنم، اما همیشه ناموفق بودم و بیشتر در عمق تاریکیها فرو میرفتم.
تا اینکه لطف خدا شامل حال من شد و مسیر کنگره را نشانم داد تا وارد شعبه ایران شوم. با عشق و محبت مثالزدنی اعضای شعبه وارد لژیون شدم و راهنمای گرانقدرم را انتخاب کردم. ایشان برای من زحمات زیادی کشیدند، مرا درک کردند و همهجوره کنار من بودند. به من جهانبینی آموختند و هرچه جلوتر میرفتم، متوجه میشدم که چه تخریبهایی به خودم و خانوادهام زدهام.
تشکر میکنم از راهنمای عزیزم که چراغ راه من شد و تجربیات خود را بدون هیچ منت در اختیار من گذاشتند تا این مسیر سخت و ناهموار را به آسانی طی کنم و به رهایی برسم و آرامش از دست رفته را دوباره به دست بیاورم. سالها بود که خوشحالی از ته دل را احساس نکرده بودم تا اینکه خبر قبولی در آزمون راهنمایی را شنیدم. یکی از بهترین حسها بود که بعد از سالها تجربه کردم و واقعاً به معنای واقعی کلمه از ته دل خوشحال شدم.
شاکر خداوند هستم که این لطف شامل حال من شد تا بتوانم بخش کوچکی از زحماتی که برای من کشیده شده تا به این حال خوش برسم، جبران کنم.
شکر، شکر، شکر.
تایپ و عکس: مسافر رضا لژیون سوم
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون یکم
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
71