سلام بزرگ
سلام صبور
سلام دلنشین
سلام محترم
سلام عاشق
سلام ای همهی خوبیهای گفته و نگفته!
این همه بزرگی چگونه در وجودتان جمع شده است؟ باید گفت: دستمریزاد به بنیانگذاری که چنین راهی را گشود.
یادم هست روزی که وارد کنگره شدم، جز تکبر چیزی همراهم نبود. گمان میکردم که همهچیز را میدانم، بیآنکه بدانم هیچ نمیدانم.
راهنمایم با آرامش گفت: تابلویی که بالای نشریات نصب شده را بخوان.
خواندم: «اول ندانی را بدان، تا بدانی را بدانی»
راستش را بخواهید، هرچند در کنگره همه چیز گام به گام تغییر میکند، اما باور کنید که باتری تکبرم همان لحظه تخلیه شد و از آن پس دیگر به سراغش نرفتم. این همان درایت راهنمایی بود که میدانست چه زمانی، چه چیزی را در دل رهجویش بنشاند.
از همهی راهنماهای بامعرفت کنگرۀ۶۰، به ویژه عزیزان شعبهی پرستار، از ژرفای دل سپاسگزارم.
راهنمای خوب خودم را که بر دیدهام جای دارد، بینهایت قدر میدانم.
همیشه در آرزوهایم بود که در جایی باشم که عاشقان و دانایان در آن رفتوآمد دارند، و سرانجام این توفیق نصیبم شد.
هفتۀ راهنما را به شما، عزیزترینها، تبریک میگویم و دستانتان را با عشق میبوسم.
نویسنده: محمود لژیون سوم، راهنما همسفر محمد
ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
71