English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته های مسافران نمایندگی شادآباد در خصوص هفته راهنما

دلنوشته های مسافران نمایندگی شادآباد در خصوص هفته راهنما

به نام قدرت مطلق
نجات یک انسان نجات یک امت است، خدا را شکر می‌کنم که مسیر زندگی‌ام جوری رقم خورد که با شما آشنا شدم. در روز اولی که شمارا از نزدیک دیدم چنان حس دل‌نشینی بر من القا شد که تا سال‌ها به دلیل غرق شدن در تاریکی‌ها به من دست نداده بود گویی همان احساس عشق و معشوق. آقای علیرضا مردی من واقعاً از اینکه ره‌جوی شما هستم بسیار غرق در احساس خوب و دل‌نشین هستم. معذرت که گاهی اوقات باکم کاری‌هایم شمارا آزرده‌خاطر می‌کنم. شما برای من نه‌تنها یک راهنما بلکه برایم مانند یک برادر بزرگ‌تر هستید. شما برای من مانند یک فرستاده الهی هستید. من همیشه خدا رو شکر و سپاس می‌کنم برای داشتن شما. امیدوارم نه‌تنها در این جهان بلکه در بعدهای دیگر هم‌سفر زندگی یکدیگر باشیم. از خدا می‌خواهم هر آنچه از خدا می‌خواهید به شما و خانواده خوبتان عطا کند.
دل نوشته آقای مهدی مرید ره‌جوی آقای علیرضا مردی لژیون چهارم

 

بنام خدا
در میان تاریکی‌ها، جایی که نور غریبه‌ای در دوردست بود، دستان سردم را گرفتی بی‌آنکه چیزی طلب کنی، فقط با قلبی که زخمی همان راه بود راه رانشانم دادی، تو که خود شب‌های بی ماه را پیموده‌ای با نوری که از درونت می‌جوشد مرا از چنگال سرما و وحشت رها ساختی.
چگونه سپاس بگویم کسی را که چراغی شد در جاده‌ای که گمان می‌کردم پایان ندارد. تو که از جنس نور شده‌ای بی توقع و بی‌ادعا تنها برای اینکه نگذاری دیگری در سیاهی گم شود.
نگاهت نوری است که حتی سایه‌ها را شرمنده می‌کند. حضورت نسیمی که زخم‌های کهنه را نوازش می‌دهد.
نمی‌دانم چگونه باید قدردان این راهی باشم که باوجودت هموار شد. دعا می‌کنم نور وجودت هیچ‌گاه خاموش نشود که روشنایی‌ات برای همیشه در مسیر دل‌های گمشده بتابد.
و شاید روزی من هم بتوانم برای دستی که در تاریکی می‌لرزد چراغی باشم همان‌گونه که تو برای من بودی. از دل ظلمات به روشنایی حضورت.
مسافر حمیدرضا لژیون ۲۱ راهنما حسن اسدی

به نام قدرت مطلق الله
رد پای راهنما در زندگی‌ام

پارسال اواخر بهمن‌ماه بود که به‌واسطه حضور یکی از نزدیکانم در کنگره و تشویق هم‌سفرم وارد شعبه شادآباد شدم و خودم را به راهنمای تازه واردین معرفی کردم
درکم از راهنما فقط راهنمای کوه و تور گردشگری و ... بود
ایشان آقا حمیدرضا بود که هیچ‌وقت فراموشش نمی‌کنم.
بعد از سه جلسه فوق‌العاده مؤثر گفتن که باید راهنما انتخاب کنم آن‌هم با حس. آن روز بود که معنای واقعی راهنما را فهمیدم و با یکی از تأثیرگذارترین اشخاص زندگی‌ام آشنا شدم توجه به رفتار و صحبت‌هایش در لژیون بیستم یک کشش و جاذبه درونی در من ایجاد کرد و بهترین انتخابم را انجام دادم از آن روز با آموزش‌های بی‌نقص و محبت واقعی‌اش نمی‌گویم همه، ولی اکثر تاریکی‌های زندگی‌ام نور گرفتن و راه را از چاه تشخیص می‌دهم.
در اکثر امور روزمره و ارتباطات اجتماعیم در محل کار، کوچه و خیابان و جامعه یک رد پایی از راهنمای عزیزم وجود دار، چون با آموزش‌های نابش حواسم هست که به‌عنوان نماینده کنگره مبادا کار ضد ارزشی انجام بدهم.
آقا روح اله صمیمانه و تمام‌قد از شما سپاس گذارم و سعی می‌کنم هرچند ناچیز با عملکردم قدردان محبت‌ها و زحمات تون باشم.
این هفته زیبای راهنما را در رأس به اولین راهنمای کنگره شصت جناب آقای مهندس دژاکام و جانشین شایسته‌اش آقا امین و تمام راهنمایان توانمند کنگره و ویژه به راهنمای گران‌قدر خودم آقای روح اله انوری تبریک عرض کرده و از خدا بهترین‌ها را برایتان آرزو می‌کنم.
صابر رفته دل، لژیون بیستم شادآباد

«به نام یگانه خالق هستی»
قلم‌به‌دست گرفتم تا بر روی صفحه سفید زندگی بنویسم ولی افکار و اذهانم یاری نمی‌کند که بدانم در مدح و ستایش مردی فروتن و دلسوز و مهربان و همیشه خندان، چه بنگارم که هم خدای خود و هم خود، از گفته‌هایم و نوشته‌هایم راضی و خشنود باشیم. هنگامی‌که در غم و اندوه و ناامیدی و بدون اعتمادبه‌نفس در این مسیر گام نهادم، متوجه و آگاه نبودم که کجای این دنیا ایستاده‌ام و چگونه زندگی می‌کنم و نمی‌دانم دعا و نیایش کدامین بنده و خلق معصوم و بی‌گناه خدا دلیل این شد که پا به مکان مقدس کنگره بگذارم و مرا باراهنمای عزیزم روبرو و آشنا گردانید تا با تمام وجود مرا در آغوش گرم و امنش بپذیرد و برایم مکانی امن و بری از هرگونه پلیدی بسازد.
راهنمای گران‌قدرم به خود افتخار می‌کنم که وقتی به بنده برای انتخاب راهنما اجازه دادند اشتباه نکردم و حس و روحم به حسم و روح شما به یک آن، پیوند خورد و مسرورم که چنین انتخابی داشتم.
شما چنان آموزش‌های نابی به بنده دادید و می‌دهید که مثالش را در هیچ مکانی و در هیچ زمانی ندیدم و نشنیدم شما به‌سان یک برادر به حرف‌هایم و مشکلاتم گوش جان سپردید و مرا چنان هدایت کردید که گویی پیغمبری قومش را هدایت می‌کند شما با تمام وجود برایم انرژی مصرف کردید و هاله مثبتی که در پیرامون شما همچون هاله‌ای از نور هست را با من تقسیم نمودید و مرا در حس و حال و انرژی مثبت وجودتان سهیم کردید و این نشانه ذل و بخشش شماست که بی‌منت و بی انتظار چنین می‌کنید و در حقیقت به بنده درس بخشندگی و درس درست زیستن دادید.
من مدت سه ماه است که افتخار آشنایی با شمارا دارم ولی چنان پلی بین قلب من و شما زده‌شده و چنان پیوندی ایجادشده است که گویی سالیانی متمادی است که ما باهم آشنا بوده‌ایم و چنان حسی به شما دارم که دل کندن از کلاس درس شما برایم کاری است بس دشوار  و دلیل آن فقط وجود شما و مهربانی‌های شما هست که بارها دیده‌ام که چگونه با دلسوزی فراوان و بدون خستگی به کمک من و دوستانم آمده‌اید.
استاد عزیزم شما با تمام وجود غم‌هایم، نادانی‌هایم و خامی‌هایم و ندانستن‌هایم را تحمل کردید و به آموزش‌های بجا و ناب خودتان مرا از این مخمصه نجات دادید.
در آخر از خداوند منان سپاسگزارم که شمارا آفرید تا دلیل فخر و غرور ما باشید. امیدوارم همیشه سلامت و پاینده باشید و سایه‌تان بر سر ما و خانواده محترمتان، مستدام باشد آمین
روزتان، هفته‌تان، ماهتان، سالتان مبارک و میمون باد
ره‌جوی شما: علیرضا عبدالمالکی لژیون ۲۹ آقای حسین یاراحمدی

«به نام قدرت مطلق الله»
قبل از هر چیزی هفته راهنما را به جناب آقای مهندس دژاکام بنیان کنگره ۶۰ و تمامی راهنمایان تبریک عرض می‌کنم به‌خصوص راهنمای عزیز خودم آقای حسن کریمی.
راهنمایان نوری در تاریکی هستند که ما با دیدن آن نور راه خود را پیدا می‌کنیم و ادامه می‌دهیم تا به روشنایی برسیم و با آموزش‌های آن‌ها درست زندگی کردن را یاد بگیریم و بتوانیم همسر و پدر خوبی در زندگی باشیم.
با حرف‌ها و راهنمایی‌های آن‌ها یاد می‌گیریم از گناه و ضد ارزش‌ها دوری‌کنیم.
راهنمای عزیزم من و خانواده خیلی خوشحال هستیم که خداوند شمارا سر راه ما قرار داده تا راه درست زندگی کردن را به ما آموزش دهید.

مسافر وحید لژیون یکم

بسم‌الله الرحمن الرحیم
هفته راهنما را به آقای مهندس دژاکام اولین راهنمای کنگره ۶۰ و تمام راهنمایان کنگره و همچنین تمامی اعضای کنگره ۶۰ صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و از خداوند برای تک‌تک این عزیزان آرزوی سلامتی و تندرستی دارم.
راهنما به معنی هدایتگر، هادی و آموزش‌دهنده می‌باشد. اولین راهنمای جهان هستی، قدرت مطلق الله می‌باشد. خداوند برای راهنمایی انسان‌ها، انسان‌هایی از جنس خودشان را برگزید تا بقیه انسان‌ها را هدایت کنند و بتوانند در مسیر درست زندگی قرار بگیرند و از بودنشان در این جهان هستی لذت ببرند. تمامی این راهنمایان و پیامبران انتقال‌دهنده کلام و فرمان‌ها الهی بودند.
در دین اسلام هم شروع پیامبری حضرت محمد (ص)، با آموزش مستقیم خداوند بود؛ آنجا که خداوند فرمود: اقرا بسم ربک الذی خلق، بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید.
حال این سؤال مطرح می‌شود که خداوند چه چیزی را می‌خواهد به انسان‌ها آموزش بدهد؟
آموزش زندگی کردن و لذت بردن از زندگی و لذت بردن از تمامی نعمت‌هایی که خداوند در این جهان هستی در اختیار انسان قرار داده و رسیدن به صلح و امنیت و در آخر به آرامش...
آموزش در کنگره ۶۰ جهان‌بینی نام دارد که شامل خودشناسی یا همان خداشناسی است و علم درست زندگی کردن می‌باشد؛ حال این آموزش توسط چه کسانی ارائه می‌شود؟ در جواب این سؤال باید بگویم توسط راهنمایان کنگره ۶۰.
قبل از هر مطلبی اول ببینیم که تعریف راهنما در کنگره ۶۰ چه می‌باشد؟ راهنما در کنگره ۶۰ به شخصی اطلاق می‌شود که در دل‌سیاهی‌ها بوده، فرمانش صادرشده تا از دل‌سیاهی‌ها بیرون بیاید و وارد کنگره ۶۰ و سپس سفر اول شده، نفس خود را تیغ زده، شکاف برداشته و مانند دانه‌ای از دل‌سنگ جوانه‌زده یعنی ریزش کرده و بعد به رویش رسیده و در آخر بارورشده...
ابتدا شخص راهنما مصرف‌کننده‌ای بود که نه‌تنها به خود بلکه به خانواده و جامعه و نزدیکانش آسیب‌های فراوانی زده بود، غرق در سیاهی‌ها بود، سپس به کنگره آمد و خواستار ریزش شد و سفر اول خود را آغاز کرد و پس از رهایی وارد سفر دوم شد و بعد از آموزش، تزکیه و پالایش و با اجرایی کردن آموزش‌های جهان‌بینی و اجرایی کردن آن در زندگی خود به رویش رسید، رویش چیست؟
زمانی که یک شخص مصرف‌کننده سفر اول خود را تمام می‌کند و وارد سفر دوم می‌شود و آموزش‌ها را کاملاً می‌گیرد و کاربردی می‌کند و در امتحانات آزمون راهنمایی شرکت کرده و قبول می‌شود، پیمان می‌بندد که با عشق و محبت تمامی این آموزش‌ها را در اختیار کسانی قرار دهد که خواستار ریزش هستند، این می‌شود رویش! کسانی را که در دل‌سیاهی‌ها بودند را رها کنی و به‌طرف نور هدایتشان بکنی، رویش نیروهای راستین الهی...
راهنمایان، تجلی وادی عشق‌اند، عاشق‌اند زیرا اگر پیوند محبت بین آن‌ها و قدرت مطلق و همچنین مسافران وجود نداشته باشد نمی‌توانند چنین عمل عظیمی را انجام دهند.
در آخر فرق راهنمایان کنگره با بقیه راهنمایان درجاهای مختلف در چیست؟ راهنمایان کنگره ۶۰ ابتدا شاگردی کردن را می‌آموزند تا یک مسافر بداند و بفهمد که برای چه چیزی آموزش می‌گیرد؟ این مسئله بسیار حائز اهمیت می‌باشد و به همین دلیل است که در کنگره ۶۰ احترام و حرمت راهنما بسیار بالاست.
در آخر از عزیزان و خدمتگزاران واحد سایت نمایندگی شادآباد تشکر می‌کنم.
مسافر محمدعلی لژیون بیست و یکم راهنما: جناب آقای حسن اسدی

سلام دوستان علی هستم یک مسافر
در ابتدا این هفته را به آقای مهندس و خانواده ایشان تبریک می‌گویم
امسال وقتی‌که گفتند هفته راهنما جلوتر افتاده خیلی خوشحال شدم که می‌توانم زودتر از راهنمای خودم تشکر کنم وقتی خواستم وارد لژیون بشوم با گریه و صبر شروع شد چون لژیون بسته بود ولی آن‌قدر حس قوی به ایشان داشتم که نتوانستم لژیون دیگری انتخاب کنم.
برای اولین بار هست که حرف و دستورات شخصی به قلبم می‌نشیند.
راهنمای عزیزم دوستتان دارم و از اینکه حال مرا پیگیری می‌کنید و حال خوب به من می‌دهید ممنون شما هستم
مسافر علی لژیون ۲۹

 

به نام خدا
روزی که من وارد کنگره ۶۰ شدم و باراهنمایان کنگره آشنا شدم و وقتی دیدم که چگونه وقت و انرژی‌شان را با چه دلسوزی و محبتی صرف ره‌جویان خودشان می‌کنند با خودم گفتم حتماً حقوق بالایی را از کنگره دریافت می‌کنند. چون در این زمانه هرکسی زمان و انرژی خودش را رایگان در اختیار کسی نمی‌گذارد، مخصوصاً اگر طرف مقابلش مصرف‌کننده مواد باشد. آن‌هم بااین‌همه عشق و مهربانی خالصانه. وقتی متوجه شدم که کل این خدمات رایگان و بی‌منت است تا چند روز باورم نمی‌شد.
راهنمایان کنگره ۶۰ مثل شخصی هستند که می‌سوزد تا با نورشان راه سلامتی و درست زندگی کردن را برایمان نمایان کنند و مثل بلد راه‌هایی هستند که قبلاً این مسیر سخت و پرپیچ‌وخم درمان را طی کرده‌اند و باتجربه‌شان ما را در طی کردن این مسیر سخت و دشوار همراهی و کمک می‌کنند تا با حداقل سختی این مسیر را تا رهایی و رسیدن به‌سلامتی به پایان برسانیم آن‌هم بی‌منت و بدون چشم‌داشت. امیدوارم این معلمان راه سعادت و سلامتی همیشه سلامت و پاینده باشند.
مسافر ناصر لژیون ۳ آقای محمد وکیلی

 

سلام، بهنام هستم یک مسافر
در ابتدا می‌بایستی از بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام تشکر کنم که نمایان کننده راه و همچنین روشنایی مسیر تاریکی من و تمامی افراد مصرف‌کننده بوده و هستند.
برای قدردانی کردن از شخصی که راه خروج از تاریکی‌ها را قدم‌به‌قدم آموزش می‌دهد نمی‌دانم که باید چه بگویم و یا چه بنویسم و این فقط یک نوشته‌ای است از جانب کسی که تمام عمر در تاریکی‌ها زندگی کرده و به‌تازگی طعم شیرین زندگی را به کمک شما جناب آقای کاظمی می‌چشد.
با تمام وجودم متشکرم که به من علم و هنر زیستن را می‌آموزی و در این مسیر همراهی‌ام می‌کنید.
شما باعث شدید که من در مسیر ارزش‌ها قدم بردارم و بتوانم به آرامش و صلح در زندگی‌ام دست پیدا کنم.
اگر امروز لبخندی بر روی صورت من و هم‌سفرانم هست همه و همه تأثیرات آموزش‌ها و انرژی مثبتی است که از شما دریافت کرده‌ام. ممنونم که هستید و من می‌توانم هرروز آگاهی بیشتری از شما کسب کنم. امیدوارم که خداوند توفیق خدمتگزاری در کنگره را نصیب من هم کند تا بتوانم زحمات شمارا به‌صورت زبانی و به‌صورت عملی جبران کنم.
مسافر بهنام لژیون 23

سلام دوستان جلال هستم یک مسافر
بااین‌حال که می‌توان قدرت و مهربانی خداوند را به چشم دید ولی نمی‌توان عظمت و قدرت خداوند را با قلم به تصویر کشید
در مسیر زندگی‌ام پر از تاریکی‌هایی بود که با دستان خودم برای خودساخته بودم و در باتلاق تاریکی روزبه‌روز فرومی‌رفتم و هیچ امیدی به زندگی نداشتم و به‌واسطه مواد مخدر در تاریکی‌ها فقط زنده بودم وزندگی نمی‌کردم جمله معروفی که می‌گوید: (در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیاه‌سفید است) در زندگی من هم‌شکل گرفت و به اذن خداوند مسیر کنگره را پیدا کردم و با خوش‌رویی راهنمای تازه واردین جذب کنگره شدم و با حس قلبی خود با آقای شهبازی راهنمای زندگی‌ام آشنا شدم و به چشم دیدم بدون هیچ چشم‌داشتی برای بیرون آوردن من و حس‌هایم از دل تاریکی‌ها چقدر تلاش می‌کند که این تلاش عشق مطلق خداوند است که به‌واسطه راهنمای عزیزتر از جانم به ما تزریق می‌شود امیدوارم با ظرف بزرگ‌تری از این‌همه عشق خداوندی بهره ببرم.
مسافر جلال لژیون ۷

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .