سلام دوستان اعظم هستم یک همسفر.
میخواهم چندسطری از حس و حالم برای عزیزان دلم بنویسم.
قلم در دست گرفته، درحالیکه هم لبخند بر لب دارم و هم اشک از چشمانم سرازیر است، شروع به نوشتن میکنم؛ چه حس و حال عجیبی!
در بین معیارهایی که برای ازدواجم داشتم، یکی از همه پررنگتر بود و آن این بود که همسرم مصرفکننده مواد مخدر نباشد. چون در خانوادهای بزرگ شده بودم که مصرف سیگار یک جرم بزرگی بهحساب میآمد، چه برسد به مصرف مواد مخدر. به علت عدم شناخت از بیماری مواد مخدر، مصرفکننده مواد مخدر را یک مجرم میدانستم، نه یک بیمار.
وقتی بعد از ازدواج متوجه شدم که مسافرم مصرفکننده مواد مخدر است، انگار کاخ رویاهایم فروریخت و خودم را در ته چاه تکوتنها یافتم. به این دلیل که دیدگاه خانوادهام نسبت به شوهرم تغییر نکند، این مسئله را از همه پنهان کردم.
بهسان کودکی بودم که مادرش را ازدستداده باشد، به دنبال پناهگاهی برای دردهایم میگشتم. کمتر شبی بود که بدون گریه سر بر بالش بگذارم.
در زمانی که به اوج استیصال و درماندگی رسیده بودم، رحمت خداوند شامل حال من شد و ناگاه روزنهای از نور در قعر تاریکی به زندگیام باز شد و به واسطه دوست عزیزی راه کنگره برای ما نمایان گردید.
با ورود به این مکان مقدس، همه چیز در زندگیام رنگ تازهای گرفت. انگار از نو متولد شدم و زندگی دوبارهای آغاز کردم.
اکنون مسافرم بهعنوان جایگاه واقعی یک پدر، تکیهگاه امن و مایه افتخار دخترانم است. چقدر بابت این موضوع سپاسگزار خداوند رحمان و رحیم هستم. از کجا به کجا رسیدهام!
بزرگترین خدمتی که در کنگره به من بهعنوان همسفر شده، علاوه بر رهایی مسافرم، از دام اعتیاد و احیای زندگیام، آموزشهای نابی است که در حال فراگیری آنها هستم؛ در این مکان امن، آموختم که هر صفت بدی که دارم میتوانم تغییرش دهم؛ آموختم که معجزه بزرگ خلقت، خود حیات است. پس باید قوانین بازی را برای بهتر زیستن در زندگی فرابگیرم.
آموختم که برای داشتن حال خوش، باید عمل سالم انجام دهم و از ضد ارزشها دور باشم و کارهای ارزشی انجام دهم. آموختم که به مشکلاتم بهعنوان رحمت خداوند بنگرم و درصدد حل آنها باشم و بیاموزم.
تمام این حال خوش اکنونم را، همه شادی و خنده فرزندانم را مدیون زحمات آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم. همیشه از خداوند مهربان برای آنها سلامتی و طول عمر خواهان هستم.
کلمات قادر به وصف این حس و حال نیستند. از همه کسانی که در این راه مقدس تلاش میکنند و زحمت میکشند، تشکر میکنم.
قدردان زحمات راهنمای خوبم همسفر مینا هستم که همواره با آموزشها و راهنماییهای خوبشان حال خوش برایم به ارمغان میآورند. امیدوارم نور این خدمتهای صادقانه در زندگیشان جاری باشد.
برای جبران ذرهای از این اقیانوس بزرگ، تنها میتوانم در لژیون سردار یا جایگاههای دیگر خدمت کوچکی انجام دهم؛ البته چه سیستم پربرکتی که با هر خدمت که انجام میدهی، آموزش بزرگتری دریافت میکنی که باز بدهکارتر میشوی!
ازتهدل دعا میکنم کسانی که درگیر بیماری اعتیاد هستند و خودشان و خانوادهشان در رنج و عذاب هستند، مسیر کنگره ۶۰ برایشان نمایان شود و بتوانند وارد این مکان مقدس و امن شوند و به رهایی و آزادی برسند.
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
256