English Version
This Site Is Available In English

حال خوش امروزم را مدیون کنگره هستم

حال خوش امروزم را مدیون کنگره هستم

قبل از آمدن به کنگره حال خوبی نداشتم و دچار تخریب بالایی بودم. با همه بحث می‌کردم و از حرفی کوچک، کوه می‌ساختم و سر کوچک‌ترین چیز دعوا می‌کردم؛ خلاصه اوضاع روحی خوبی نداشتم تا این‌که مسافرم بدون این‌که به من بگوید و بعد از تجربه انواع کلاس‌ها و روش‌های ترک تصمیم گرفت به کنگره بیاید، بار اول سفرش را بعد از 7 ماه نیمه‌تمام رها کرد؛ ولی دوباره تصمیم گرفت به کنگره بیاید با این تفاوت که این بار گفت کجا می‌رود و من چون از کنگره چیزی نمی‌دانستم و ناامید بودم، گفتم دیگر برای من فرقی نمی‌کند. بعد از چند ماه گفت: می‌خواهم به‌عنوان همسفر با من بیایی؛ ولی قبول نکردم و گفتم کنگره دیگر کجاست؟ همسفر کیست؟ مسافرم گفت: یک‌بار بیا اگر خوشت نیامد دیگر نیا، با این‌که رغبتی به آمدن نداشتم از سر ناچاری و کنجکاوی قبول کردم با او همراه شوم تا ببینم کنگره چه جور جایی است.

وقتی اولین بار پا به کنگره گذاشتم خیلی گیج بودم و در بدو ورود یک نفر مرا در آغوش گرفت و خوش‌آمد گفت با تعجب به او نگاه می‌کردم یادم می‌آید اولین بار کنار همسفر فاطمه که در سفر دوم بود نشستم و ایشان با مهربانی مرا به راهنمای تازه واردین همسفر مرجان معرفی کرد که سه جلسه راهنمای من بودند تا این‌که به من گفتند؛ باید راهنمای شال نارنجی انتخاب کنی و من هم چون از یکی راهنماها به نام همسفر سپیده حس خوب و انرژی مثبت گرفته بودم او را انتخاب کردم که همین‌جا از ایشان تشکر و قدردانی می‌کنم. چند ماهی که رهجوی ایشان بودم رفتار بسیار خوب و صمیمی با من داشتند و ان‌شاءالله هرکجا هستند موفق و سلامت باشند. بعدازاین که راهنمایم تجلیل شدند و از اینجا رفتند من باید راهنمای دیگری انتخاب می‌کردم؛ ولی انتخاب سخت شده بود و به‌هم‌ریخته بودم طوری که به مسافرم گفتم؛ هیچ حسی نسبت به کسی ندارم و دیگر نمی‌خواهم به کنگره بیایم.

ایجنت و راهنما همسفر سپیده مرا تشویق کردند که یک راهنما انتخاب کنم و قول دادند که دوباره حسم درست خواهد شد؛ چون همه راهنمایان کنگره دلسوز و مهربان هستند و همین‌طور هم شد؛ وقتی‌که من راهنما همسفر فاطمه را انتخاب کردم دوباره حسم نسبت به کنگره از قبل هم بهتر شد؛ اکنون آرامش و حال خوشم را مدیون ایشان هستم؛ زیرا راهنمایی بسیار دلسوز و دوست‌داشتنی هستند و اگر حالم بد باشد وقتی صدای او را می‌شنوم خوب می‌شوم و انرژی مثبت من شده‌اند، پس من باید قدردان باشم.

اوایل به مسافرم می‌گفتم که سه ساعت زیاد است من کمردرد می‌گیرم و خسته می‌شوم؛ ولی الآن نمی‌فهمم چه طور زمان سپری می‌شود و دلم می‌خواهد بیشتر بمانم. در کنار دوستان احساس خوبی دارم؛ پس باید قدر کنگره و این حال خوب را بدانم، خدا را شکر به کنگره آمدم و از تاریکی‌ها به‌سوی روشنایی‌ها هدایت شدم. از روزی که به کنگره آمده‌ام رفتارم بهتر و آرام‌تر شده‌ام و در خانه می‌نشینم و سی‌دی گوش می‌کنم و می‌نویسم، حسابی تغییر کرده‌ام و تمام این‌ها را مدیون کنگره هستم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی می‌کنم و برای وجود کنگره هزاران بار خدا را شکر می‌کنم و از خدا می‌خواهم که هر چه زودتر مسافرم نیز به رهایی برسد.

نویسنده: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویرایش: رابط خبری همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر رها دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .