سومین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی شهرری ، با استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی همسفر مهراب و دبیری همسفر علی، با دستور جلسه «هفته بنیان کنگره60 » پنجشنبه 9 دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
خداقوت میگویم همیشه اولیها به یاد میمونند شما هم از آن دست انسان های هستید که به یاد میمانید از تمام شما عزیزان تشکر میکنم نمایندگی شهرری واقعاً احتیاج داشت که با تلاش شما عزیزان و ایجنت محترم و دوستان گرامی شاهد رشد و تقویت نمایندگی شهر ری باشیم خب سه تا تبریک میگویم اول به تمامی مسافران شعبه شهرری و دوم به همسفران شعبه شهر ری و سوم هفته همسفر که دستور جلسه هفته آینده میباشد ،ویژه به شماها تبریک میگویم و این هفته که هفته بنیان کنگره ۶۰ هستش به شخص جناب آقای مهندس و اعضای خانواده آقای مهندس و استادان مهندس و بنیان کنگره ۶۰ و هفته بنیان برای این دستور جلسه های کنگره ۶۰ است که ما فراموش نکنیم کنگره ۶۰ از کجا آمده چطور آغاز شده از کجا الهام گرفته است و از چه مسیری طی شده و خدا را شاکرم که در الان زندگی میکنم و میتوانم بگویم یک سال آموزش در کنگره برابری میکند با یک دور حیات این را کسانی که کنگره رو به تمام واقعی درک میکنند این رو متوجه می شوند خب کنگره ۶۰ از کجا الهام گرفت از سال ۷۵ که آقای مهندس سفرش رو شروع می شه و اتفاقاتی که از ماه مبارک رمضان میگیرد و اتفاقاتی که می افتد که توی کتاب ۶۰ درجه توضیح دادند که اقای مهندس ۱۵ آذر سال ۷۶ رها می شوند یعنی مصرفشون قطع می شود که توی آن قسمت به خانوم آنی میگویند که من ۳ روز هست که مواد مصرف نکرده ام که خانوم آنی میگویند قسم بخور و آقای مهندس میگویند که ما قسم نمیخوریم من خودم توی برنامه تلویزیونی با کنگره آشنا شدم که سال ۸۵ بود و مصرف میکردم ولی مصرفم خیلی کم بود توی ذهنم موند چند سال بعد مصرفم به شدت افزایش پیدا کرد دو یا سه سال بعدش که دیگر خانواده به تکاپو افتادند چارهای برای من بیاندیشند من به شدت شیشه و کراک صرف میکردم سال ۸۸ من به اصرار خانواده رفتیم سهروردی آکادمی چند جلسهای رفتم خیلی برایم سخت بود مسیر رفت و برگشت البته بهانهای هم برایم بود آن مشاوری که اهنمای تازه واردین بود و داشت با بنده صحبت میکرد ازم پرسید بچه کجایی گفتم بچه شهرری گفت ایشالله میایید اینجا نمایندگی میزنید و از این حرفا این حرفش رفت داخل مغزم من به خانواده گفتم هر موقع توی شهر ری نمایندگی زدند میروم نرفتم تا سال ۹۷ یک روز خواهرزادهام به سرای محله اینجا میرفت و درس میخواند آمده بود و به خواهرم گفته بود که شعبه شهرری راه افتاده است منم که دیگر حرفم را زده بودم رفتم من هیچ میلی به رفتن به کنگره نداشتم چون مصرف مواد من به حدی زیاد بود که هیچ امیدی برای ترک کردن نداشتم دو یا سه باری که خودم ترک کردم نتیجه نگرفتم و برعکس صرف موادم به شدت بالا میرفت و امیدی نداشتم با اصرار خانواده آمدم کنگره و شروع به سفر کردن کردم من غرق آموزشها کنگره شدم مطالبی که توی جلسات بیان میشد تاثیر راهنما روی من باعث شد که در کنگره بمانم از نظر من آسیبی که اعتیاد ه خانواده میزند خیلی بیشتر از فرد است وقتی من مواد مصرف میکردم متوجه نمیشدم ولی خانواده در حال رنج کشیدن بود اگر بخواهم اعتیاد را تشبیه بزنم مثل نارنجکی است که در دست مصرف کننده است وقتی که منفجر میشود ترکشهای آن به اطرافیانش میخورد و خانواده از عادل خارج میشود ما در کنگره داشتیم که مسافر خوب سفر نکرده ولی همسفر به آرامش رسیده است و یا برعکس و در آخر امیدوارم با همت شما عزیزان که اولینها هستین چون بنده هم یک زمانی جزو ولینها بودم و تجربه کردهاند من وقتی که آمدم نمایندگی شهرری راهنمای من ۲ یا ۳ تا رهجو داشت و یک لژیون دیگر که آن هم ۲ یا ۳ تا رهجو داشتند ممنونم ممنونم از کسانی که در راهاندازی شعبه شهرری یاری دادند مثل آقای کوروش و ...
تعداد ما هم شاید همین قدر بود ن به یاد دارم که راهنمایم میگفت که قبل از اینکه بیاید اینجا حدود یک سال در شعبه فشم بود و حدود یک سال فقط یک رهجو داشت همهی اینها را گفتم که ناامید نشوید و در آخر دوباره هفته بنیان را تبریک میگویم و شروع کار بخش همسفران آقای شعبهی شهرری را تبریک میگویم و به شما عزیزان تبریک میگویم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.

بارگزاری : همسفران آقا شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
51