English Version
This Site Is Available In English

جشن آزادمردی و تولد پنج سال رهایی مسافر عباس راهنمای محترم لژیون دوم نمایندگی شفا

جشن آزادمردی و تولد پنج سال رهایی مسافر عباس راهنمای محترم لژیون دوم نمایندگی شفا

جشن آزادمردی و تولد پنج سال رهایی مسافر عباس راهنمای محترم لژیون دوم نمایندگی شفا

اعلام رهایی 

سلام دوستان عباس هستم مسافر، با بیش از ده سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی دو و نیم گرم شیره کشیدنی و خوردنی، مدت ۱۱ماه و ۱۱ روز سفر کردم به روش دی اس تی، داروی درمان شربت او تی، به راهنمایی مسافر کریم از لژیون سوم شعبه شفا، ورزش در کنگره والیبال، مدت رهایی ۵ سال و ۵ ماه و ۵ روز. در ضمن مسافر ویلیام هم بودم با ۵ سال تخریب، آخرین آنتی ایکس مصرفی روزانه یک بسته سیگار، داروی درمان آدامس نیکوتین، به راهنمایی مسافر فرهاد، رهایی از دام نیکوتین هم ۵ سال و ۵ ماه و ۵ روز.

آرزوی راهنمای محترم مسافر عباس برای تمام اعضای کنگره 60

دعایی می‌کنم که هم برای خودم باشد و هم برای تمام افراد حاضر در این جمع، از خدا می‌خواهم هر آنچه مایه خیر، صلاح و عاقبت بخیری ماست به همه ما عطا کند.

آمین

خلاصه سخنان راهنمای محترم مسافر رضا

سلام دوستان رضا هستم مسافر ما باید این را بدانیم وقتی کسی به رهایی می‌رسد یا تولد یک، سه یا پنج سالگی می‌گیرد قطعا زحمات زیادی را کشیده تغییر کرده، تبدیل شده تا به این مرحله رسیده است و این بهایی دارد که باید پرداخت شود این نیست که یک فرد به راحتی از سمت تاریکی‌ها خارج و به سمت روشنایی برود. در مورد عباس عزیز اگر بخواهم صحبت کنم با نگاه کردن به کارنامه‌ای که ایشان در کنگره دارند قطعا درست سفر کرده اند که همه چیز گویا است‌. سفر اول را به خوبی طی کردند، وارد به سفر دوم شدند، خدمتگذار بودند و به قلب تپنده کنگره 60 که مقام راهنمایی است رسیدند، راهنمایی جایگاه بسیار شیرین و خوبی است. به عکس روی پرده نگاه بیندازید گویای وضعیت عباس در هنگام اعتیاد است، البته زمانی که ایشان وارد لژیون من در شعبه الهیه شدند خیلی خراب‌تر بودند، در سفر اول ایشان خیلی تلاش کردند و زحمت کشیدند و همسفر محترم ایشان خیلی ایستادگی کردند در کنار مسافر خود که در آخر از بند تاریکی و سیاه اعتیاد رهایی پیدا کردند. تمام این مطالب را گفتم در مورد عباس عزیز تا به اینجا برسم، این تولدها که پنج سال به بالا اینجا گرفته می‌شود پیام بسیار بزرگی دارد برای تازه واردین و سفر اولی‌های عزیز و این پیام چیزی نیست غیر از اینکه امکان دارد و می‌شود که بدون اعتیاد زندگی کرد و می‌شود که سختی و گرفتاری نکشید و بدون مواد مخدر به آرامش رسیدن امکان دارد. اگر نگاهی به سفر عباس عزیز بیندازید خود گویا این است که با درست سفر کردن در سفر اول می‌توان از بند اعتیاد جدا شد تا به آرامش و حال خوب رسید. شما می‌توانید با درست سفر کردن و درمان اعتیاد خود در کنگره 60 به تمام موفقیت‌هایی که دوست دارید برسید، می‌توانید کار مورد علاقه خود را با آرامش شروع کنید، دانشگاه بروید، درس بخونید و هر چیزی که قبلا در دنیای تاریکی نداشتید بعد از درمان خود به آن‌ها برسید. این امکان دارد تا بتوانید زندگی خود را به تعادل برسانید با عشق و محبت و ایمان. عباس آقا هم زحمت کشیدند، در مسیر بودند تا لیاقت این جایگاه را پیدا کردند. برای ایشان آرزوی موفقیت می‌کنم، به همسفر و راهنمای همسفرشان تبریک می‌گویم و از خدا می‌ خواهم جایگاه‌های بالاتر را تجربه کنند.

خلاصه سخنان راهنمای محترم مسافر عباس

سلام دوستان عباس هستم مسافر، علم فقط به دانستن نیست به علم عمل کردن، علم است اگر همه بدانند و عمل نکنند چه فایده‌ای دارد که ندانم باید آموخت و آموزش داد. خدا را شکر در این دنیای پر هیاهو و جهان اضداد خودم را پیدا کردم، تلخ و شیرینی‌های زندگی را کنار هم داشته باشم و زندگی کنم، حالم خوب و در تعادل باشم. برای تولد یک سال رهایی‌ام یک دلنوشته نوشتم و عیناً واقعیت‌های زندگی‌ام را بیان کردم که خالی از لطف نیست بخوانم؛ روزها در پی هم می‌گذشت در بی‌نظمی، بی تعادلی، بی‌هدفی و هر شب بی‌هدف و بی‌میل به زندگی، سر بر بالین می‌گذاشتم که سخت و دشواربود. صبح سر از بالینی برمی‌داشتم که شب را در کابوس‌های وحشتناک در اثر مصرف بی‌رویه مواد سپری کرده بودم و غلب شب‌ها با ترس از دیدن کابوس‌ها آنقدر بیدار می‌ماندم که بیهوش می‌شدم و خواب بر من چیره می‌شد، صبح با دنیایی از نگرانی و دلواپسی از خواب بیدار می‌شدم. شب‌ها گریه می‌کردم ومواد مصرف می‌کردم. در یکی از این شب‌ها که آرزوی مرگ می‌کردم وقت در گوشی دنبال راه چاره و راه نجاتی می‌گشتم بی‌اختیار نوشتم درمان اعتیاد؛ سایت کنگره ۶۰ ظاهر شد و باعث شد پای من به کنگره باز بشود و با حالی خراب و طلبکار در لژیون سوم الهیه با راهنمایی راهنمای عزیزم مسافر کریم سفرم را آغاز کردم و در جستجوی دستان گرمی بودم که دستان سرد من را بفشارد و نوید روزها و شب‌های بدون کابوس را به من بدهد. با نگاهی گرم و لبخندی که به من امیدواری می‌داد از طرف راهنمای عزیزم در کنگره ماندم و سفر کردم. پیام و هدف اصلی از جشن تولد و آن هم آزادمردی این است که یک سفر اولی که با کوله باری از ترس و ناامیدی روی این صندلی نشسته و می‌خواهد یک راهی را ادامه بدهد باید الگویی داشته باشد که بتواند محکم روی این صندلی بماند. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت. همانطور که استاد عزیزم گفتند امروزه در کنگره الگوهای زیادی هستند. تغییر، تبدیل و ترخیص برای من خیلی خوب اتفاق افتاد. آن لحظه‌ای که خواسته درمان داشتم و با گریه در گوشی تایپ کردم درمان اعتیاد، خواسته و بذرش کاشته شد و آن لحظه‌ای که کنار استادم نشستم و آن گرمای وجودش و آن گرمای نگاهش آن بذر و خواسته را در من تشخیص داد و با هنری که داشت روی آن خواسته و بذر کار کرد و تغییرات ذره ذره اتفاق افتاد و توانست تعادل را در جسم، جهان‌بینی و روان من به وجود بیاورد که امروز بتوانم کنار خانواده‌ام و در جمع شما عزیزان باشم و حداقل کاری که می‌توانم بکنم به چهار نفر مثل خودم کمک کنم تا آنها هم بتوانند طعم شیرین حال خوب را بچشند این لطف بزرگی است که خداوند در حق من کرده است. استاد من، کنگره ۶۰ و تفکر کنگره ۶۰ حق بزرگی بر گردن من دارند تا چنین جایگاهی را به دست بیاورم. تغییرات اتفاق افتاد و تبدیلات دارد در ادامه اتفاق می‌افتد و برای این تغییر و تبدیلات یک چیزی که من همیشه دنبال حذف آن بودم پروسه زمان بود. پس برای درمان باید پروسه زمان ۱۰ ماه تا ۱۱ ماه را در نظر بگیرم. خدمت برایم خیلی لذت بخش بود  جزو بهترین آموزش‌های کنگره بود هیچ وقت به این دید نگاه نکردم که من دارم به کنگره خدمت می‌کنم بلکه نگاه من بود که کنگره به من اجازه داده است که خدمت کنم. از وادی 1 تا 14 همه را در یک راستا می‌بینم که از صفر تا صد، از تولد تا مرگم همه چیز را برای من باز می‌کند. امیدوارم که این وادی‌ها را بتوانم درست زندگی کنم، همانطوری که استادم به من آموخت من هم بتوانم آنچه را یاد گرفته‌ام برای دیگران بازگو کنم تا آنها نیز بتوانند استفاده کنند. ابتدا از آقای مهندس، خانواده محترمشان، استاد امین، خانم آنی، استاد عزیزم مسافر کریم که خیلی خیلی گردن من حق دارند، از آقا رضا شفیعی ایجنت محترم، از خانم شفیعه، همسفرم محمد جواد، خانم آتنا و از خانواده خودم تشکر می‌کنم که امروز اینجا نشسته‌اند پسرم، دخترم، خواهرم، همسرِ خواهرم که همه اینجا هستند و از تک تک شما عزیزان که به هر نحوی باعث حال خوبِ من شدید بچه‌های لژیون دوم و از احمد آقای یزدی به صورت ویژه تشکر می‌کنم که مدیریت و هندلینگ جلسه را به عهده دارند تشکر می‌کنم.

ممنون که به صحبت‌هایم گوش دادید.

خلاصه سخنان راهنمای محترم همسفر

سلام دوستان شفیعه هستم یک همسفر، ابتدا شکرگزار خداوند منان و مهربان هستم که به من اجازه خدمت داد و اکنون شاهد حال خوش این عزیزان هستم. این آزادمردی را ابتدا به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم و خدمت مسافر عباس و راهنما محترم ایشان مسافر کریم تبریک و شادباش عرض می‌کنم. در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود. خانم فاطمه عزیز در ابتدا تمناء دل در این مسیر داشتن و رسیدن، رسیدن به ارزش‌ها و عزت نفس. ایشان جایگاه‌های مختلفی را تجربه کرده‌اند. دبیری و نگهبانی جلسه عمومی، قسمت نشریات و الان هم توفیق دارند در جایگاه نگهبان لژیون سردار حضور داشته باشند. من همیشه می‌گویم: همانطور که پشت سر هر مرد موفق یک خانم موفقی است، قطعا پشت یک خانم موفق یک آقایی همراه است. مسافری که با همسفرش خدمت کند بخوبی متوجه شده که وقتی همسفر خدمت کند حال خانواده خوب است و قطعا یک همسفر باید جایگاه‌های خدمتی را تجربه کند و زمانی‌که جایگاه‌های خدمتی مختلف را امتحان کند قطعا با آموزش‌هایی که دریافت می‌کند، می‌تواند تعادل بین خانواده، کار و کنگره را برقرار نماید و ساختار خانواده را مستحکم کند. یکی از خصوصیاتی که همسفر داشتند، صبر و امیدواری بود. این صبر و امیدواری باعث شد که از آن جهنم سرد فاصله بگیرند و در این سفر قدم گذاشتند. هر موقع که با سوالی مواجه می‌شدند، می‌پرسیدند و به دنبال آموزش گرفتن بودند که نتیجه آن به حال خوش رسیدن بود. قطعا این پروسه و گذشت زمان سختی‌های بسیاری را دارد، اما این نور امید به ما این انگیزه را می‌دهد که در این مسیر قدم برداریم. همان‌طور که خداوند در سوره، الرّحمن می‌فرمایند؛ خداوند هم در ابتدا اول دانایی را پهن کرد بعد انسان را آفرید. اول باید به آن دانایی رسید بعد دانایی را عملی نمود تا برای اینکه امر آخر اجرا شود باید به آن برسیم و در این مسیر حرکت کنیم. برای این خانواده و فرزندانشان که به مادر و پدر خود افتخار می‌کنند خیلی خوشحال هستم و امیدوارم به واسطه خدمت‌هایی که انجام می‌دهند زندگی جاودانه‌ای داشته باشند.

خلاصه سخنان همسفر محترم

به نام نامی اولین عشق که اوست، آنکه بر حق قدم می‌گذارد دیر یا زود هر قدر سخت باشد اما به صراط مستقیم نزدیک‌تر است و قدرت مطلق او را در حیطه قدرت های نیک محفوظ می‌دارد.

(استاد سردار)

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم، در ابتدا از آقای مهندس دژاکام، خانم آنی بزرگ، استاد امین عزیز، راهنمای محترم مسافرم آقای کریم، خانم آتنای گرامی و خانم شفیعه کمال تشکر را دارم. این عزیزان با سخنان و راهنمایی‌هایشان جسم زنگار زده من زا صیغل داده و از تاریکی به روشنایی هدایت کنند. از مسافر عزیزم سپاسگزارم که اگر ایشان نبود من نمی‌توانستم لذت حضور در کنگره و تجربه خدمت در جایگاه‌های مختلف را تجربه کنم، همیشه می‌گویند همسفر بال پرواز مسافر است اما گاهی اوقات مسافر بال پرواز همسفر می‌شود، مسافر من همیشه همراه و کمک من بود تا بتوانم در این جایگاه‌ها خدمت کنم. تاریخ رهایی ماه 30 مرداد ماه است از آن زمان این تولد عقب افتاد تا رسید به امروز و دستور جلسه وادی دوازدهم، آقای مهندس می‌گویند وقتی اتفاقی می‌افتد ببینید در آن چه حکمتی وجود دارد، من نشستم و با خود فکر کردم حکمت وادی دوازدهم و تولد ما چیست؟ دیدم خود من هیچ‌وقت پروسه زمان را در نظر نمی‌گرفتم و هیچ مفهومی هم برای من نداشت همیشه دوست داشتم تا فکری به ذهنم رسید آن‌را عملی کنم و این‌کار را هم انجام می‌دادم ولی وسط راه نصف‌ونیمه آن‌را ول می کردم. همان‌طور که استاد عزیز آقای شفیعی فرمودند استاد امین در سی‌دی می‌گویند بهترین مثالی که تغییر،تبدیل و ترخیص را نشان می‌دهد همان مثال سطل آب  و چاه است، اگر من به هدفم اطمینان داشته و مطمئن باشم در چاه آب است، سطلم را داخل چاه می‌اندازم تا به آب برسد و هیچ وقت ناامید نمی‌شوم. استاد امین می‌گویند انسان زمانی‌که به آگاهی می‌رسد تازه رشدش شروع و متولد می‌شود. در پایان باز هم از تمامی خدمتگزاران شعبه شفا سپاسگزارم و از ایجنت، مرزبانان قسمت همسفران ومسافران تشکر می‌کنم.

 

مرزبان خبری: مسافر علی اصغر

تایپ مسافران: محمدرضا، احمد، عطا، محمد مالک

عکس مسافران: مجتبی، دانیال

تنظیم و ارسال خبر مسافر: امید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .