اولین جلسه از دوره سی و نهم کارگاههای آموزشی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شهرری با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر پروین و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود.) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه در رابطه با وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من است. وقتی در دستور جلسه میگوید تأثیر آن روی من باید به درون خودم بنگرم، مروری روی زندگی خودم کنم، برداشت خودم را برای شما عنوان کنم و اگر اشتباهی درگذشته از من سرزده بهواسطه این وادی سعی کنم آن را جبران کنم. در ابتدای وادی میگوید در آخر امر، امر اول اجرا میشود. جملهای که برای من تا مدتها نامأنوس بود و هیچ شناختی راجع به آن نداشتم تا زمانی که سیدیها را گوش دادم و در ادامه آموزش گرفتم و فهمیدم معنی این جمله این است که وقتی در ذهن من موضوعی شکل میگیرد برای رسیدن به آن باید حرکت خود را آغاز کنم و وقتیکه به نتیجه رسید آن موقع میگوییم؛ در آخر امر، امر اول اجرا میشود؛ پس هدف یعنی امر اول و آخر امر همان محصولی است که از تلاش من به دست میآید، در مسیر زندگی ما دو راه وجود دارد یکراه مثبت و یکراه منفی، برای رسیدن به صراط مستقیم و ارزشها باید از یک سری گذرگاه سخت عبور کنیم. همه ما میدانیم که هر دو قطب مثبت و منفی مکمل یکدیگر هستند؛ اما ما هیچگاه نمیتوانیم اشتباهاتی که داشتیم و سختیهایی که کشیدیم و بعدازآن در مسیر مستقیم قرار گرفتیم را فراموش کنیم؛ فقط میتوانیم از این اشتباهات درس عبرت بگیریم و تجربه کسب کنیم. در این وادی نکات کلیدی زیادی وجود دارد؛ مثل مثلثی که شامل سه ضلع تغییر، تبدیل و ترخیص است و نیروی القاء، احیاء و تحرک به کمک آن میآید. در ادامه هم از پارامتر زمان صحبت میشود. تمام اینها با یکدیگر ارتباط دارد و به هم مربوط میشود. من از تجربه خودم در رابطه با تغییر، تبدیل و ترخیص برای شما دوستان صحبت میکنم. زمانی که با یک مصرفکننده زندگی میکردم همتغییر کرده بودم هم تبدیل و ترخیص شده بودم؛ چون در آن زمان بهواسطه تخریبهای مسافرم من از وجود و شخصیت خودم بیرون آمده بودم و تمام زندگی من معطوف به مسافرم شده بود، دیگر به این فکر نمیکردم که من بهغیراز مسافرم سه فرزند دیگر هم دارم و حتی خودم هم هستم و باید در درجه اول به خودم رسیدگی کنم.
مسافرم با اصرارهای پیدرپی من تصمیم به ترک مواد گرفت؛ چون معتقد بودم هر کس که میخواهد ترک کند بهیکباره باید ترک کند. هیچ اطلاعی مبنی بر اینکه مواد مخدر چه آسیبهایی بر جسم او وارد کرده است نداشتم؛ فقط میگفتم مرد کسی است که بهیکباره مواد خودش را کنار بگذارد. بههرحال به اصرار من ترک کرد؛ اما طولی نکشید که دوباره مصرف موادش را شروع کرد؛ چون اینیک ترک اشتباه، غیرمنطقی و غیراصولی بود و بهواسطه همین ترک اشتباه سالهای سال به مصرف مواد خودش ادامه داد و هیچوقت دیگر به ترک مواد فکر نکرد. من به مرحلهای از زندگی رسیده بودم که فکر میکردم دیگر مسافر من رها نمیشود اشتباه من این بود که اصلاً پارامتر زمان را در نظر نگرفته بودم. نمیدانستم که اگر زمان را حذف کنیم چه معضل و مشکل بزرگی به وجود میآید. زمانی که میخواستم فرزندانم را از شیر بگیرم قدیمیها میگفتند باید بهیکباره بگیری که بچه اذیت نشود؛ اما من ناراحت میشدم، دلم میسوخت و میگفتم این تفکر، یک تفکر اشتباه است و باعث میشود به جسم و روح کودکی که دو سال شیر خورده صدمه وارد شود بههرحال تسلیم شدم و همین کار را کردم؛ ولی برای فرزند سومم این تجربه را دیگر تکرار نکردم سعی کردم با روش خودم پیش بروم و درزمانی که خواب بود به او شیر میدادم. در شب چهارم دیگر فرزندم بهانه شیر خوردن را نگرفت و برای من هم خیلی راحتتر بود. همانجا بود که فهمیدم چه قدر خوب است که انسان علم و آگاهی هر چیزی را داشته باشد. در ادامه روی صحبتم با سفر اولیهای عزیز است، میخواهم بگویم هر عمل و هر کاری که درراه خدا انجام میشود، قطعاً نتیجه میدهد نگران نباشید. ما همسفران روزی برای رهایی مسافرمان به کنگره آمدیم؛ اما نمیدانستیم که خودمان رها شدگان واقعی هستیم. انشاءالله که در کنگره پایدار و مستدام بمانید و از مسافرانتان حمایت کنید؛ چون خداوند جواب خوبی شما را میدهد. از مسافرم تشکر میکنم؛ چون بهواسطه او بود که من تغییر، تبدیل و ترخیص شدم.
رهایی 40 سیدی همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فوزیه
رهایی 40 سیدی همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الناز
مرحله ۳۰ سیدی همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر عفت
مرزبانان کشیک: همسفر الهه و مسافر غلامرضا
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر طیبه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
143