روز جمعه من و مسافرم؛ برای رهایی از بند مواد نزد آقای مهندس به پارک طالقانی رفتیم. یک روز به یاد ماندنی برای من و مسافرم بود. اولینبار بود که آقای مهندس را از نزدیک میدیدم، پارک حس و حال عجيبی داشت خيلی خوشحال بودم که زندگیام رنگ عشق و شادی گرفته. حس خوب، خوشحالی و انرژی بالایی داشتم. اکنون که مسافرم به رهایی رسیده و مواد مصرف نمیکند انگار حال و هوای تازهای به زندگی ما داده شده و باران رحمت خداوند به واسطه کنگره و آقای مهندس در زندگی ما جاری شده من سر از پا نمیشناسم. این خوشحالی را مدیون آقای مهندس و راهنما عزیزم همسفر منیره و راهنمای مسافرم آقا محسن بینهایت سپاسگزارم و از خداوند بزرگ برای این عزیزان بهترینها را خواستارم. از خداوند میخواهم که تمام همسفران این روز قشنگ و حس قشنگ را تجربه نمایند. روزی که برای رهایی رفتیم چهره مبارک آقای مهندس را از نزدیک دیدم، رهایی مسافرم از یک طرف و از طرفی دیگر آرزو داشتم مرد بزرگ آقای مهندس را از نزدیک ببینم حس خودم را به نمایش بگذارم اینگونه شد و رهایی مسافرم را با دستان مبارک ایشان لمس نمودم. این اتفاق و حس رهایی یکی از بهترین روزهای زندگی ما بود احساس شور و شعف را با تکتک سلولهای وجودم حس کردم مثل این بود به پرواز در آمده بودم. از خداوند بهخاطر وجود پر برکت آقای مهندس تشکر میکنم عمر طولانی و با عزت و سلامتی برای ایشان و خانواده گرامی ایشان خواستارم.
نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر نازنین
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
82