به نام خالق هستی که تمام جهان را آفرید.
سلام دوستان، فاطمه هستم، همسفر قاسم.
دل خوش باش به اینکه هستی و فرصت نفس کشیدن و تغییر را داری.
باید غصه، اندوه و افسوس را رها کرد. باید رها کرد اینکه دیگران چه گفتند، چه فکر کردند و چه منظوری داشتند. باید رها کرد گذشتههایی را که چرا بد گذشت و اتفاقهایی که نباید، چرا افتاد. تمام اینها با آموزش و بالا بردن دانایی امکانپذیر است.
خدای مهربانم را شکرگزارم که مکانی پر از آموزش و آرامش را در مسیر زندگیام قرار داد.
من فاطمه، با حالی دگرگون، قلبی خسته و کولهباری از مشکلات، که اشک در چشمانم خشک شده بود و قلبم سخت، با افکاری پریشان که همیشه باعث پرخاشگریام با اطرافیانم، از جمله دخترم میشد، وارد کنگره شدم. آن روز مسافرم گل رهاییاش را میگرفت. استاد جلسه در مورد تخریبات شیشه و سختیها و مشکلات خانوادههای یک مصرفکننده شیشه صحبت میکردند. چشمانم هی خیس و خیستر شد، انگار از بغضهایی که سالها با من بودند و رهایم نمیکردند، رها شده بودم. جاری شدن اشکهایم مقدمه تغییر در من بود.
من با قرار گرفتن در این جایگاه باارزش درک کردم که اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه نباشد، صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد.
درک کردم که آرامش، رهایی از طوفان نیست، بلکه آرام زندگی کردن در میان طوفان است.
به همین دلیل، بهشت مکان نیست؛ زمانی است که آرام هستی و زیبا فکر میکنی.
جهنم نیز مکان نیست؛ بلکه زمانی است که افکارت دنیایت را به آتش کشیده است.
من آموختم که آموزشهایی که در کنگره میبینم را برای خود تکرار کنم تا بتوانم به مرحله عمل برسانم. رودخانهای که دل صخره را میشکافد بهخاطر قدرتش نیست، بلکه بهخاطر پایداری و استقامتش است و این عمل باعث وصل شدن رودخانه به اقیانوس میشود. من گذرگاههای بسیار سختی داشتم اما نمیدانستم چگونه باید عبور کنم.
من بارها و بارها در زندگیام درهم کوبیده شدم.
چیزهایی دیدم و اتفاقاتی سخت که دیگر نمیخواهم هرگز تکرار شوند.
اما با آموزش، پایداری، امید و صبری که کنگره به من آموخت، توانستم از این گذرگاههای سخت عبور کنم و در برابر مشکلاتم چارهاندیشی کنم. من این مسیر را تا ابد ادامه خواهم داد و تسلیم نخواهم شد.
من رها شدم از بندهایی چون کابوس، پرخاشگری، خودخوری و نگرانیهایی که آرامش را از من گرفته بود. حالا حال خوب و زندگی کردن را میآموزم که بسیار لذتبخش و شیرین است.
خدا را سپاس برای وجود چنین مکان باارزشی که سر راه تکتک ما قرار داد.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهدیه لژیون(دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
74