جلسه دوم از دوره شصت و سوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر زهره، نگهبانی مسافر تارا و دبیری مسافر سهیلا با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تأثیر آن بر روی من» در روز شنبه مورخ ۲۹ دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زهره هستم یک مسافر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که بعد از مدتها در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم نظارهگر شما از این جایگاه باشم. امروز ابتدا در مورد دستور جلسه وادی دوازدهم و تأثیر آن بر روی من صحبت میکنم و در ادامه تولد یک سال رهایی خانم لیلای عزیز را با هم جشن میگیریم.
وادیها نقش بسیار مهمی در تغییر دید و نگرش ما نسبت به تمام هستی دارند. وادیها هدایتکننده و آموزشدهنده ما بهطرف یک زندگی سالم است که بتوانیم بدون هیچ برخورد و اصطکاکی، زندگی بسیار سالمی داشته باشیم.وادیها برگرفته از کلامالله هستند که ما را بهطرف حیات بعدی، راهنمایی و هدایت میکنند؛ در وادی دوازدهم میگوید؛ در آخر امر، امر اول اجرا میشود. امر اول، همان خواسته و تصویر ذهنی است که برای رسیدن به آن خواسته و تصویر باید ابتدا هدف خود را مدنظر قرار دهیم.
آقای مهندس مثال کاشت و برداشت گندم را آوردند. اگر من خواسته اولیهام کاشت گندم باشد، چه زمانی به برداشت گندم میرسم؟ ابتدا باید حرکت کنم، زمین را آماده کنم، گندم را بکارم، آبیاری کنم و مراقبت کنم، حدود ۸ ماه زمان میبرد که من بتوانم گندم را دِرو کنم؛ چه زمانی در آخر امر، امر اول اجرا میشود؟ زمانی که ما گندم را دِرو کرده باشیم.
در مورد زندگی خود و مسئله اعتیاد، امر اول من چه زمانی اجرا میشود؟ اگر من بخواهم همانند دیگر افراد یک زندگیِ سالمی داشته باشم، باید یک چهره سالم، یک تفکر سالم و یک جسم سالم داشته باشم تا بتوانم در هستی و حیات بعدی سالم زندگی کنم. اعتیاد روی سه ضلع جسم، روان و جهانبینی اثر بسیار مخربی دارد، و تا زمانی که این سه ضلع به تعادل نرسد من نمیتوانم زندگی سالمی داشته باشم.
من زمانی که وارد کنگره میشوم، یک سری مراحلی را در طول سفر باید طی کنم، البته این مراحل زیاد سخت نیست و سفرکردن مثل رانندگی در اتوبان است. اگر درست سفر کنم، امر اول من اجرا میشود؛ امر اول من چه هست؟ اینکه حرکت کنم، به صحبتهای راهنما گوش بدهم و در مسیر درمان قرار بگیرم، جهانبینی را آموزش بگیرم و جسم و روان خود را به تعادل برسانم و زمانی که راهنما نامه آخر را مینویسد، در آخر امر، امر اول برای من اجرا میشود.
باید با تغییراتی که در من ایجاد شده است، تبدیل به یک انسان سالم شوم و بتوانم از اعتیاد ترخیص گردم. آنجایی که آقای مهندس گل رهایی را میدهند و به من مبارک باشد میگویند، این کلمه شاید بهترین کلمه و بهترین تبریک در زندگی من باشد و آخر امر من اجرا میشود؛ در مورد این وادی صحبت بسیار است و من در مدت ۵ دقیقه نمیتوانم کل این وادی را باز و توضیح دهم، شما با مراجعه به کتاب عشق یا چهارده وادی به متن و پیام این وادیها پی ببرید.
من خود در زمان نوشتن وادیها گرههای زیادی را احساس میکردم که البته هر کدام از وادیها یک سیر تکاملی در بر دارد و با نوشتن هر کدام گرهای از ما انشاءالله باز شود.
سخنان استاد در مورد یک سال رهایی مسافر لیلا:
این تولد را در رأس به جناب آقای مهندس بنیان کنگره ۶۰ و خانواده محترم ایشان تبریک عرض مینمایم، من اگر سالم هستم، اگر سالم زندگی میکنم و هر چه را که دارم، مدیون آقای مهندس و آموزشهای ناب ایشان و خانواده محترمشان هستم.
از خانم مونای عزیز، ایجنت محترم، مرزبانان گرامی و اسیستنتهای محترم تشکر و سپاسگزاری میکنم، به خانم آسیه عزیز، هم لژیونیهای خانم لیلا، خواهران، دختر عزیزش و به خود لیلا تبریک عرض مینمایم؛ انشاءالله که در وادی دوازدهم امر اول شما راهنمایی و گرفتن شال نارنجی از دست آقای مهندس باشد.
پیام تولد:
شما در هیچ طوفانی قرار نخواهید گرفت، زیرا حل اِشکال را خوب آموختهاید و برای آموزشدادن نیز توان بیشتری کسب نمودهاید. یک سال رهاییتان پرشگون
اعلام سفر مسافر لیلا:
نام راهنما: خانم زهره - آنتی ایکس مصرفی: الکل، قرص - روش درمان: DST -داروی درمان: شربت OT - مدت سفر اول: ۱۱ ماه - مدت رهایی: ۱ سال و ۵ ماه
خواسته:
خواسته اول: در دل بیان کردند.
خواسته دوم: از خداوند میخواهم که تمام مصرفکنندگان بیرون از کنگره راه برایشان باز شود و با ورود به کنگره به حال خوب برسند.
صحبتهای خانم لیلا:
سلام دوستان لیلا هستم یک مسافر
در ابتدا از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر و سپاسگزاری مینمایم، از خانم آسیه و خانم زهره که برای من بسیار تلاش کردند و پشتیبان خوبی برایم بودند، همینطور از خانوادهام، خواهرانم، بهخصوص خواهرم معصومه که در این راه به من کمک بسیاری کردند، تشکر مینمایم. من بهسختی کنگره را پذیرفتم، و آن را قبول نداشتم که بتوانم پیام کنگره را دریافت کنم.
من بهعنوان یک همسفر وارد کنگره شدم، از راهنمای همسفرم خانم راضیه و خانم مرضیه مشاور من و راهنمای تازهواردین تشکر میکنم. زمان ورودم حال بسیار بدی داشتم. هر زمان که خواهرم به خانه من میآمد، باوجوداینکه خود یک مصرفکننده بود، ولی همسفر من شده و اصرار داشت که به کنگره بیایم، ولی من قبول نمیکردم، تلاش بسیاری کرد و پیام کنگره را دائم به من میرساند.
در هفته همسفر، با اصرار به کنگره آمدم؛ ولی زمانی که وارد شدم، خود را بهعنوان یک همسفر معرفی کردم و از گفتن اینکه یک مصرفکننده هستم و چندین سال مصرف الکل و قرصهای مخدر داشتهام، خجالت میکشیدم و با نقابی که به چهره زده بودم، میخواستم نشان دهم که حالم بسیار خوب است؛ ولی حال من اصلاً خوب نبود و همیشه خود را پشت پرده حال خوب پنهان کرده بودم.
در نهایت پیام کنگره به من رسید و معصومه پشتوانهام شد و تصمیم گرفتم که خود را مسافر اعلام کنم و سفر خود را که شروع کردم. اوایل بهسختی با OT کنار آمدم، نمیدانستم که الکل هم آنتی ایکس محسوب میشود.در اینجا با سیستم ایکس آشنا شدم و متوجه شدم با جسم و روان خود چه کردهام. یک شب آقای مهندس را در خواب دیدم، از من سؤال کردند که چند تا سیدی نوشتهام؟ در جواب گفتم؛ ۱۰ تا، و از من خواستند که دفتر سیدیهایم را بیاورم و آنها را امضا کردند و به من گفتند که فیلم مسافر را ببینم.
من با تماشاکردن این فیلم، جواب تمام سؤالهایم را دریافت کرده و نقاب از صورت برداشته و خود را بهعنوان مسافر اعلام کردم. تشکر میکنم از تمام دستانی که پشت پرده کنگره به من کمک کردند که به حال خوب برسم.
صحبتهای مسافر معصومه:
سلام دوستان معصومه هستم یک مسافر
خدا را شاکر و سپاسگزاری میکنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. این تولّد را در رأس به جناب مهندس، تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰، مرزبانهای گرامی و ایجنت محترم تبریک میگویم و تشکر مینمایم.
صحبتهای همسفر زهرا:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
از آقای مهندس تشکر میکنم. مامان من قبل از کنگره حالش خیلی بد بود؛ ولی حالا حال خوبی دارد. از خانم آسیه و خانم زهره تشکر میکنم که کمک کردند که مادرم به حال خوب برسد و از خانم مریم تشکر میکنم.
تایپ: مسافر هستی لژیون یکم نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴ نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
34