جلسه لژیون ویلیام وایت همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی ابن سینا در پارک عطر یاس رباط کریم با استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر سمیرا وبا دستور جلسه «وادی دوازدهم (درآخر امر، امر اول اجرا میشود) و تاثیر آن روی من» و تولد اولین سال رهایی راهنمای ویلیام وایت همسفر فائزه روز جمعه ۲۸ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۷ صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
امروز دستور جلسه وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تولد یک سال رهایی راهنمای ویلیام وایت همسفر فائزه است. وادی دوازدهم پارامتر زمان را به ما یادآوری میکند که باید مسئله زمان را مد نظر بگیرم. باید در ابتدا خواسته را داشته باشم. زمانیکه خواستهای درون من باشد اگر پارامتر زمان را در نظر بگیرم، تلاش و کوشش کنم و حرکت کنم، صددرصد بهآن خواستهام میرسم.
آقای مهندس دژاکام بیان میکنند: «در این بعدی که ما قرار داریم، زمان طلا است.» بنابراین ما بایستی مسئله زمان را همیشه مد نظر بگیریم و از زمان درست استفاده کنیم، چرا استفاده کنیم؟ چون یک روزی ما با خدای خودمان پیمان بستیم. یک روزی من خواسته داشتم که روی زمین بیایم و یکسری کارها را انجام بدهم و آموزشهایی را دریافت کنم، آن ارزش بودن در محیط روی حیات را تجربه کنم و روی این بعد زمینی به آن آگاهی مورد نیاز برسم.
اکنون برای تغییرکردن، اولین قدم یک اندیشه پاک است و بعد کردار، گفتار و عملکرد من مهم است. باید بیندیشم که تفکر من در چه مرحلهای قرار دارد و آیا تفکر و اندیشه سالم دارم؟ برای پاسخ به این سوالات باید این را بگوییم که همیشه درون ما دو نیرو وجود دارد؛ جن و روح که هرکدام ما را به مسیری هدایت میکنند، حال ما باید ببینیم کدام راه و مسیر را انتخاب میکنیم؟ به مسیر و راه ارزشها میرویم و یا راه و مسیر ضدارزشها را انتخاب میکنیم؟
البته القاء مثبت و منفی هم به انسان وارد میشود. وقتی که من اندیشه پاک و تفکر سالمی دارم، آرامآرام تغییرات درون من ایجاد میشود و به تدریج با مرور زمان مورد نیاز، تبدیل ایجاد میشود و سپس به مرحله ترخیص میرسم که همه ما میدانیم چگونه و چه مرحلهای است.
آقای مهندس دژاکام در این زمینه برای ما مبحث بارداری و مسئله کاشت و برداشت را به عنوان مثال توضیح میدهند. من به طور مثال تولد راهنمای ویلیام همسفر فائزه را بیان میکنم که وقتی همسفر فائزه مصرف قلیان داشتند، آمدند در راه و مسیر درمان و پارامتر زمان را در نظرگرفت و آن خواسته درمان را درون خودشان داشتند و کمکم آن تغییرات در فائزه جهت درمان ایجاد شد و بعداز تغییرات به مرحله تبدیل رسیدند؛ به طوریکه دیگر درونش خواسته مصرف نیست و آن نیاز برطرف شده و به درمان رسیده و اینجا به مرحله ترخیص رسید.
تنها کافی است که در هر مسیر و راهی که هستید، کوچکترین حرکت را به سمت نور در وجود خودتان چرخش بدهید و این امر باعث یاریرساندن نیروها از زمین و آسمان میشود. آقای مهندس دژاکام عنوان میکنند: «اگر شما کوچکترین کاری روی زمین انجام میدهید، این سیستم به گونهای طراحی شده است که یا بر علیه خود ما است و یا این که کمکرسان ما هستند.» حال آیا شما تلاش میکنید برای اینکه به آرامش برسید؟ و اینکه در چه مرحلهای قرار دارید؟ من انسان باید آموزشها را دریافت کنم و دوربینم را روی خودم زوم کنم؛ چون درون ما آنقدر گره وجود دارد که مهار هرکدام زمان بسیاری را میبرد و البته زمان هم بسیار زود میگذرد.
آقای مهندس دژاکام این نکته مهم را به ما تاکید کردند: «مدت زمان تخریب را در اعلام سفر بیان نکنید.» چون که مشخص نیست چندین سال مصرفکننده بودیم و یا چه گرههایی در وجودمان بوده است، در چندحلقه چرخیدیم و اکنون به ما فرصت داده شده که به آن سلامتی برسیم و جسم را به سلامتی برسانیم؛ شاید هرکدام از ماچندین بعد چرخیدهایم و با خودم این گرهها را حمل کردهایم. همه اینها درست است برای من که چقدر آموزش فرا گرفتم و چقدر روی خودم کار کردم؟
جناب مهندس دژاکام بیان میکنند: «بسیار زیاد باید روی خودت کار کنی تا اینها را تغییر بدهی.» ما مرتب در این راه و مسیر در حال آزمون و خطا هستیم؛ انشاءالله که بتوانیم بذرهایی که میکاریم در آخر نتیجهاش را به خوبی ببینیم؛ چون به قول جناب مهندس دژاکام: «همه اینها به خیر تبدیل میشود.» و همه آخرش منتهی به خیر است؛ بنابراین همه این مطالب درسی است که من به آن آگاهی و آموزش و به آن صفتی که خداوند در وجود من قرار داده است، برسم. انشاءالله که همه ما بتوانیم به فرمان عقل برسیم.
در مورد راهنمای ویلیام وایت همسفر فائزه که امروز تولد اولین سال رهاییشان است، واقعاً ازاعماق وجود خوشحال هستم واین تولد را به او تبریک میگویم، همچنین خدمت همسفر بهجت تبریک عرض میکنم که واقعا در این مسیر به فائزه بسیار کمک کردند تا ایشان به رهایی برسد. همه ما دست دردست هم میدهیم تا یک مصرفکنندهای به رهایی برسد و همه با هم کمک کردیم به فائزه؛ چرا که کار کنگره۶۰ به صورت گروهی است. راهنمای ویلیام وایت همسفر فائزه هم سفر بسیار سختی داشت؛ اما خودش آن خواسته در وجودش بود و درونش بذر رهایی را کاشته بود و امروز در «آخر امر، امر اول اجرا میشود.» است. بسیار از این رهایی خوشحال هستم و به شکر خدا اکنون هم شال راهنمایی ویلیام وایت را بر گردن دارد و به زیباترین شکل ممکن مشغول حرکت و خدمت هستند، انشاءالله که در مسیرشان موفق باشند.
سلام دوستان فائزه هستم راهنمای ویلیام وایت
متشکرم از خدایی که قبل از اینکه به کنگره۶۰ بیایم، باورش نداشتم و او را فراموش کرده بودم؛ ولی آنقدر خودش را زیبا در زندگی من نشان داد که باعث شد مسائلیکه من فکر میکردم برای من لعنت و مشکل هستند، به نور و روشنایی تبدیل شود؛ مانند مسئله مصرف سیگار که از جمله تاریکیهایی بود که من تجربه کردم و اکنون هزاران مرتبه تشکر میکنم که آن تاریکی را در وجودم داشتم که امروز به این نقطه برسم، همچنین تشکر میکنم از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان برای داشتن کنگره۶۰، برای وجود مملو از عشقشان.
از راهنمای خودم همسفر سمیرا تشکر میکنم که در این مسیر بسیارزیبا همراهم بودند و بسیار به من انرژی دادند، پیامهایشان هنوز در گوشی موبایل من وجود دارد که اکنون با خواندن آنها انرژی میگیرم، تشویقها و امیدهایشان قطعاً باعثشد من به اینجا برسم. از همسفر بهجت تشکر میکنم که همیشه در لژیون که مینشستیم، اول از همه من اعلام سفر میکردم و مانند اینکه اصلاً لژیون و حال خوبش برای من میشد و سفرم انگار به چشمم میآمد و عاشقانه برایش تلاش میکردم. از دوستان و هملژیونیهای خوبم و شما عزیزانی که در جشن تولد امروز ما تشریف دارید، متشکرم.
من در این مدت ۴ ساله، همیشه مشارکت آماده میکردم؛ ولی این هفته هرچه با خودم فکر میکردم که چه بگویم، چیزی در نظرم به جز آرامش و امنیت نیامد. اکنونکه این فندک برای روشنکردن شمع روی کیک تولد به دستم رسید با خودم گفتم؛ این فندک دستگرفتن، مسئلهای که قبلاً چقدر برایم عذابآور بود؛ ولی حالا هیچ حس بدی به آن ندارم که البته امیدوارم نسبت به همه تاریکیهای زندگیمان همینطور بیحس باشیم؛ چون که حتی نفرت از تاریکیها هم خوب نیست.
من اولین مرتبهای است که سفر کردم و خب به نظر خودم بسیار خوب پیش میرفتم؛ ولی یکجایی رسیدم که درگیر منیت شدم و فکر کردم بسیار بلد هستم، فکر کردم که دیگر خودم به تنهایی این مسیر را بلدم و دیگر یاد گرفتهام، کاری ندارد که ضریب هشت دهم را حساب میکنم و پله بعدی مشخص است، غافل از اینکه مهندس دژاکام و استاد امین همیشه در صحبتهایشان میگویند: «وقتی من یک پنجم هر موادی را میخواهم کم کنم به اندازه آن باید دانش و آگاهی فرا بگیرم، باید علم یاد بگیرم.»
از آنجایی که من فکر کردم خودم دیگر بلدم و نیازی به راهنما ندارم، پذیرشم بسیار کم شد و از دایره کنگره۶۰ به بیرون پرتاب شدم، دیگر من جزء کنگره۶۰ نبودم. چهار ماه را به سختی گذراندم و راهنما و دوستانم را بسیار اذیت کردم که امیدوارم من را ببخشند به خصوص راهنمای خودم همسفر سمیرا و همسفر بهجت و همینجا از این دو نفر عذرخواهی میکنم؛ ولی آن تاریکی باعث شد، قدر کنگره۶۰ را بدانم. چهار ماه من قرص اعصاب مصرف کردم و از خانه بیرون نمیآمدم؛ چراکه برایم انجام کارهای روزمره بسیار سخت بود؛ حتی تعویض لباس یا حمامرفتن.همه وجودم درگیر تاریکی کامل شده بود؛ ولی باعث شد که برگردم و با همه وجودم کنگره۶۰ را در بر بگیرم و لحظه به لحظه قدردان باشم.
همه میدانیم که هرکدام از ما تا سه جلسه تازهوارد هستیم و سپس با انتخاب لژیون و راهنما، همسفر میشویم تا قبل از آن سه جلسه حتی به ما همسفر هم نمیگویند؛ بنابراین قدر همسفربودن را باید بدانیم، وقتی هم که اعلام کردیم که مصرفکننده سیگار و قلیان هستیم به ما مسافر نیکوتین میگویند و یک عنوانی میگیریم. امیدوارم برای هر کسی که مصرفکننده است و در تاریکی قرار دارد، این شجاعت را پیدا و برای درمان اقدام کند واین را واقعاً از اعماق وجودم آرزو میکنم؛ چون میدانم بسیاری از افراد هستند که دوست دارند به درمان برسند؛ ولی جسارت و شجاعت آن را ندارند.
رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر سمیرا (نمایندگی ابن سینا)
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیام وایت همسفر فاطمه (نمایندگی سلمان فارسی اصفهان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
175