«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ».
و آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: «به یقین جانشینی در زمین قرار میدهم. گفتند: آیا موجودی را در زمین قرار میدهی که در آن به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خونریزی کند؟ حال آنکه ما تو را همواره با ستایشت تسبیح میگوییم و تقدیس میکنیم». پرورگار فرمود: «من از این جانشین و قرار گرفتنش در زمین اسراری میدانم که شما نمیدانید».
وقتی لطف خداوند شامل حالم شد و توفیق نوشتن مقاله راجع به وادی دوازدهم از کتاب عشق را در قالب مقاله پیدا کردم، برای چندمین بار به مطالعه آن پرداختم و گویی این کتاب را برای دفعه اول است که میخوانم. انگار کلمات جدید و معنای جدید را در ذهنم پیدا کرده بودند؛ ولی بسیار آشنا. انگار جای دیگر این واژه و جملات زیبا را شنیده بودم. بله، درست است آنجا بود که جرقه آیات کلامالله در سوره بقره در ذهنم خطور پیدا کردند.
«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ۖ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ». «چگونه به خدا کفر میورزید در حالیکه پیش از دمیده شدن روح به کالبدتان ترکیبی از عناصر مرده بودید؟ پس شما را حیات بخشید؛ سپس شما را میمیراند. آنگاه دوباره زنده میکند؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید».
بله همان بود پیام وادی دوازدهم «درآخر امر؛ امر اول، اجرا میشود». در آخر امر شاید همان کارما است که شاید هم شنیده باشیم. ولی معنای واقعی و درستش را تا بدینجا دریافت نکرده بودم. آن بازپرداخت و چرخه حیاتی که اگر بهدرستی و با کولهباری از آگاهی به دوش بکشم برایم ارتقا و بالارفتن بود و برای این دریافتها در چه جای خوبی فرود آمدم.
چه نعمتهایی که تا به حال از داشتن آنها ناآگاه بودم! معجزه زمان، این را نمیدانستم که این زمان از بزرگترین معجزاتی است که خداوند به من هدیه داده است. معجزه؟ چرا معجزه، این دیگر چیست؟ بله، من هم در این وادی فهمیدم و تغییرات بزرگی در نگرش من بهوجود آمد که زمان از مکان متحرکی که بهواسطه امواج و ذراتی که خداوند در آن قدرت شگفتانگیز عشق را القا کرد بهوجود آمده است.
چهبسا قادر مهربان از ریشه و بنیاد هستی عشقی عظیم دمیده است؛ ولی من از دیدن این نعمت بزرگ بهواسطه ندانی محروم و ناآگاه بودم و متوجه آن نبودم. اینکه من در این بعد مادی زمان را دارم که باید مغتنم بشمارم و قدرش را بدانم. این مرکب باید سلامت جسمی و روانی داشته باشد تا بتواند بر اندوختههایش بیافزاید تا پس از انهدام هم باتوجه به وادی دوازدهم علم و آگاهیش در ذره و نقطه باقی بماند.
متوجه شدم که در گردونه حیات باید تغییرات، تبدیلات و ترخیصات در من رخ دهد تا در آخر امر، امری دیگر آغاز شود؛ اگر همه چیز ساکن باشد از بین میرود مثل مرداب. این سکون سالها با من همراه بود و همینطور با تخریب مصرف سیگار به جسم، جان و روان خود ضربه وارد میکردم؛ ولی با یادگیری این وادی متوجه شدم که باید تغییرات را در خود شروع کنم و در پی آن ترخیصات و درمان سیگار در من صورت گرفت. با نیروهای القا، تحرک و احیا زندگی در من دوباره جریان گرفت. امیدوارم توانسته باشم در این چند سال که راهنمای درمان نیکوتین بودم، کمکی برای احیا شدن جسم و جان افرادی دیگر بوده باشم.
منبع : (کتاب عشق، نویسنده مهندس حسین دژاکام)
نویسنده: راهنمای ویلیام وایت همسفر سوگل (نمایندگی صالحی)
رابط خبری: مسافر نیکوتین سمانه رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر سوگل (نمایندگی صالحی)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین نگار رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره (نمایندگی سهروردی)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
182