English Version
This Site Is Available In English

مثل کوه پشت مسافرم هستم

مثل کوه پشت مسافرم هستم

«به نام قدرت مطلق الله»

نام الله آرامش بخش قلب‌ها است. من از این‌که همسفر یک فرد مصرف‌کننده هستم با تمام وجودم و با ایمان و عشق لذت می‌برم و می‌گویم: رویا هستم همسفر رضا. خداوند را شاکر هستم و روزی هزاران هزار بار شکر می‌کنم و از خداوند منان خواستارم که سلامتی کامل را به آقای مهندس و خانواده گرامی ایشان هدیه دهد و هر روز سرحال و شاداب‌تر شوند و مطمئن هستم شخصی چون آقای مهندس که در مسیر الهی و صراط مستقیم قدم گذاشته‌اند هر روز چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ علمی پیشرفت والایی خواهند داشت، هیچ جای تردیدی وجود ندارد چون ایشان همه مردگان اعتیاد؛ چه فرد مصرف کننده و چه خانواده‌های اعتیاد، همه را زنده و احیاء می‌کنند.

ایشان بزرگ‌ترین و عظیم‌ترین کار را در دنیا انجام داده است و با الهامات الهی، آن‌ها را از لحاظ جسمی و علمی به درجات بالایی ارتقاع می‌دهند که این کار خیلی خیلی بزرگی است و کمتر کسی و یا می‌شود گفت: کسی نتوانسته این کار را انجام دهد؛ فقط آقای مهندس توانستند درمان اعتیاد را با روش DST پیدا کنند و همه برنامه‌هایشان را طوری تنظیم کرده‌اند که برای درمان اعتیاد هر آن‌چه را که چاپ و ثبت کرده‌اند دیگر نیازی به برگشت نداشتند که بخواهند دو مرتبه چیزی را تصحیح کنند؛ چون این برنامه‌ها اصولی و با تجربه کافی، برنامه‌ریزی شده و سندی بدون نقص است. من اگر بخواهم از حس خودم در مورد سی‌دی نوشتن بگویم؛ واقعاً خالصانه، عاشق سی‌دی نوشتن هستم.

سی‌دی نوشتن در کنگره ۶۰ خیلی خیلی مهم هست فردی که وارد کنگره می‌شود اگر سی‌دی بنویسد می‌تواند تمام کارهایش را روی برنامه بیاورد‌. این سی دی نوشتن برای من مثل چرخ خیاطی می‌ماند که اگر بخواهد روان شود؛ باید روغن به آن بزنیم تا خوب و روان چرخ کند و این سی‌دی نوشتن هم همین کار را با انسان می‌کند؛ انسان چرخ است و سی‌دی نوشتن، همان روغن چرخ می‌باشد. اگر‌ می‌خواهید روان حرکت کنید؛ باید آن را در کنگره ۶۰ جدی بگیرید و با عشق و لذت بنویسید. می‌خواهم کمی از خودم بگویم و این‌که چگونه به کنگره دعوت شدم؟ اذن ورود به کنگره برای من زمانی صادر شد که من با کمک الهامات الهی به این جا دعوت شدم. نام کنگره ۶۰ قبل از ورود اصلاً به گوش ما نرسیده بود و هیچ اطلاعاتی در مورد آن نداشتیم.

هر کسی به یک طریقی به کنگره ۶۰ معرفی می‌شود یا از طریق سایت‌های کنگره و یا از طریق دوستان و آشنایان خود وارد کنگره می‌شود. من راه‌های بسیار زیادی را برای درمان مسافرم که همسرم بودند رفتم و واقعاً هر کسی هر جایی را که معرفی می‌کرد می‌رفتم و در ناامیدی تمام دوباره امیدوار می‌شدم، همچنان قوی می‌تاختم و با تمام امید می‌رفتم. بعد از مدتی دوباره با شکست مواجه می‌شدم و هر راهی را که بلد بودم چه از کمپ و چه از متادون درمانی و کلینیک‌های دارویی و درمان، سم زدایی، سقوط آزاد، همه را امتحان کرده بودیم و هر مسیر را چندین بار رفته بودیم و به هیچ نتیجه‌ای نرسیده بودیم و جواب نمی‌گرفتیم.

از مسافرم خواستم که دیگر از هم جدا شویم و من هم از مهرم می‌گذرم، وجودم را برمی‌دارم و می‌روم. همچنان زندگی تلخی را داشتیم و من مدام در فکر طلاق و جدا شدن بودم. یک روز صبح با خودم فکر می‌کردم که دیگر این زندگی برای من فایده‌ای ندارد؛ باید بروم و دادخواست خودم را بنویسم. در همین فکرها بودم که یک‌مرتبه همین‌طور که نشسته بودم یک مسیری در جلوی چشمانم باز شد و من دیدم که یک جمعیتی یک جا جمع هستند که همه خانم هستند و لباس‌های سفید و شال‌های سفید بر تن دارند.

در همان عالمی که این‌ها را می‌دیدم گفتم: اینجا کجاست؟ گفتند: کنگره ۶۰ است و با شنیدن این صدا یک مرتبه به خودم آمدم. با خودم فکر کردم شاید این یک حکمتی دارد. در گوگل، کنگره ۶۰ را پیدا کردم و متوجه شدم که بله وجود دارد و نزدیک‌ترین شعبه را پیدا کردم و در حال حاضر در شعبه و مثل کوه پشت مسافرم هستم و با افتخار می‌گویم: رویا، همسفر رضا هستم. واقعاً خداوند را شاکر هستم و از راه دور دستان آقای مهندس دژاکام را می‌بوسم و از خداوند خودم خواستار رهایی مستدام هستم. امیدوارم که کنگره ۶۰ یک روزی جهانی شود و نام آن آوازه همه دنیا شود.

نویسنده: همسفر رویا عضو لژیون سردار
رابط خبری: همسفر معصومه عضو لژیون سردار
تهیه و تنظیم: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .