هشتمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی راهنما مسافر بیتا، نگهبانی مسافر زهرا و دبیری مسافر مینا با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» روز یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بیتا هستم یک مسافر.
حقیقتاً هر وقت به این فکر میکنم که برای کنگره چه کردهام! یاد یک بیت از حضرت حافظ میافتم:
من که باشم که بر آن خاطره عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
به نظرم خدمت کردن در کنگره موهبتی است که نصیب هر انسانی نمیشود و اگر خداوند چنین اجازهای به بندگان میدهد، واقعاً جای شکر دارد.روزی که راهنما شدم، طلب کردم تا خودم را بشناسم، حجابهایم را بردارم و لایههایم را جستجو کنم، پس درون هر یک از رهجویان، خودم را دیدم و اگر ایرادی بود، در خودم جستجو کردم و سعی کردم برطرف کنم؛ چون این را از آقای مهندس یاد گرفتم که؛ هرچه هست در درون و برون ماست.
پس اگر هر کجای زندگی مشکلی پیش میآید، آن را درون خود جستجو میکنم و خدمت در کنگره را موهبتی میدانم که من را به خودم میشناساند چون راه زیادی در پیش است که یک انسان بتواند خود را بشناسد و نار وجودش را تبدیل به نور کند.در ادامه خدمتهای مالی در کنگره، مثل لژیون سردار یا دنور شدن، قدرت بخشش را به من بازگرداند تا توانستم غمها، قهرها و کینهها را از قلب خود بیرون کنم و به جای آن بذر محبت بکارم.
من با کوهی پر از خشم، کینه و حس انتقام وارد کنگره شدم، ولی با نوشتن وادیها به این نتیجه رسیدم که تمام آن سختیها لطف خداوند به من بوده است. پس سیدیها را با عشق نوشتم؛ زیرا این کلام، کلام حق است که اگر روی سنگ بگذارید آن را طلا میکند.
باید هزاران بار و به تکرار این سیدیها را گوش کرد و به قلم آورد و به کار برد، شاید نتوانیم همه کلام را به کار ببریم، ولی میشود ذرهذره و به روش DST در زندگی کاربردی کنیم. خلاصه هرچه فکر میکنم، کنگره مانند قدرت مطلق است و همیشه اوست که فرصتها را در اختیار من قرار داده و من خدمتی نکردهام، پس اگر اجازه خدمتی داده شده، از جانب اوست و نیروهای راستین الهی و همیشه از کنگره و جناب مهندس سپاسگزارم.
پیام تولد:
خانم مونا؛
همچون رود خروشان در تلاش باشید تا راه خود را هموار نمایید و به بحر ملحق شوید.
اولین سال رهائیتان پرشگون باد
صحبتهای استاد در مورد اولین سال رهایی مسافر مونا:
خانم مونا از لژیون خانم کتایون به لژیون من آمدند. در لژیون ایشان، قطع مصرف شدند، اما سیدیها کامل نبود. ایشان در هنگام ورود به کنگره، در کنار مصرفشان، از نظر بیداری و شنیداری، دچار اسکیزوفرنی بودند.
من از مونا خواستم تا شروع به نوشتن چهل سی دی کند و به حقیقت شاهد معجزه این کلام بودم که چگونه حال مونا روزبهروز بهتر میشد و با تحویل ۴۰ سی دی، وارد سفر دوم شد که البته هنوز جای تلاش و رشد بسیاری دارد.
مونا دختر بسیار خوبی است که خواسته قوی برای خدمت و آموزش دارد و خوشحال هستم که یک سال در لژیون من بود و اجازه خدمتکردن به او را پیدا کردم.
اعلام سفر:
آنتی ایکس مصرفی: تریاک و قرصهای مخدر - مدت سفر: ۱۲ ماه - به راهنمایی: خانم کتایون - روش: DST- داروی درمان: OT- رشته ورزشی: والیبال - مدت رهایی: یک سال
صحبتهای مسافر مونا:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر.
من راهنماها را دوست دارم و از همه آنها سپاسگزارم. از خانم کتایون، خانم معصومه و خانم مونای عزیزم تشکر میکنم. از مادرم ممنونم که همیشه کنارم بود.
خواسته ها:
خواسته اول: رهایی تمام مصرفکنندگان از بند اعتیاد
خواسته دوم: در دل بیان شد.
تایپ: راهنما مسافر بیتا - لژیون نهم - نمایندگی رز
ویرایش: راهنما مسافر سمیرا - نمایندگی رز
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
40