از زبان تازه عروسی که با هزاران امید به خانهیبخت رفته برایتان مینویسم. در خانه عشق من همه چیز نو و زیبا بود و با هزاران امید زندگی را شروع کردم، همه چیز سر جای خودش بود با کسی که من به امید او، همه سختیهای دوران عقد را تحمل کردم و فرصتی دوباره به زندگیمان دادم؛ مگر میشود تازه دامادی سه روز از عروسش بی خبر باشد، بله درست است ابرهای اعتیاد بر سر خانه ما سایه افکنده بود.
از همه جا بریده و ناامید با دستان خالی، درد دل خود را به چه کسی بگویم؟ چه کسی محرمتر از پدر و مادر، که من آنها را نامحرم میدانستم؛ فقط به خاطر اینکه آزرده خاطر نشوند. خداوند به تنهایی من نظر افکند و مسیر سبز و پر از امید کنگره را سر راه من قرار داد، اولین باری که وارد کنگره شدیم عید غدیر بود به صاحب آن روز متوسل شدم که فرجی راهگشای زندگی ما باشد.
وقتی آن جمعیت با حال خوش را دیدم هزاران چراغ امید در قلب من روشن شد، متوجه شدم من تنها نیستم؛ اگر آنها به حال خوش رسیدند من هم میتوانم به حال خوش برسم. مسیر درمان برای ما طولانی شد؛ اما دلگرم بودم که به این جویبار سبز وصل هستیم، 16 ماه گذشت و دل به دلدار رسید و از بند اهریمن زندگیمان رهایی یافتیم و چه سبکبال بودم حس پرندهای که از قفس آزاد شده است.
برای من زندگی معنا و مفهوم تازهای پیدا کرده بود، در این مسیر پر از عشق من و مسافرم به تمام نداشتههایمان رسیدیم، تمام آن چیزی که روزی برایمان آرزو بود در کنگره برای ما محقق شد، برایتان چه بگویم آرامشی که من اول زندگی آرزویش را داشتم اکنون مهمان خانه ماست و هر روز هزاران بار سپاسگزار خداوند هستم، از او که چنین بزرگ مردی را آفرید تا معجزه زندگی افرادی همچون من باشد، سایتان مستدام باشد حضرت عشق و اما مثل چشم بر هم زدن عمر گران میگذرد.
5 سال از زندگی مشترک ما میگذشت، من و همسرم اکنون به دنبال ثمره عشقمان میگشتیم و کمبودش را در زندگی احساس میکردیم، در کنگره برای همه چیز تفکر شده است، وقت آن رسیده بود که جسمم را که سالها تخریبش کرده بودم به کمک لژیون جونز بازسازی کنم، چند ماه در این مسیر حرکت کردم که در عین ناباوری معجزه دیگری در زندگی من رخ داد، بله درست است درخت امید زندگیمان شکوفه داد و من هم به یاری خداوند تجربه خواهم کرد، حس زیبای مادر بودن را، خداوندا در عجبم که چقدر یک مسیر میتواند راهگشا باشد، من شرمندهام که تا به امروز فقط کنگره به من کمک کرده و تمام این عشق بازیها یک طرفه بوده است. من چه خوشبختم که عضوی از این خانواده هستم و خداوندم را سپاسگزارم، در دل خود امید دارم که به یاری حق بتوانم برای کنگره مفید باشم و ذرهای از محبتاش را جبران کنم.
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر نفس رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی امام قلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
312