English Version
This Site Is Available In English

در این هرج‌ومرج افرادی هستند که از وقتشان و مالشان و از اعتبارشان خرج می‌کنند

در این هرج‌ومرج افرادی هستند که از وقتشان و مالشان و از اعتبارشان خرج می‌کنند

یازدهمین جلسه از دور نهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رضا مشهد به استادی دستیار محترم دیده بان مسافر مجید، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه " کمک کنگره به من و کمک من به کنگره " پنج شنبه 27 دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این اجازه را به من داد که یک‌بار دیگر در جمع اعضای بامحبت کنگره ۶۰ در نمایندگی رضا باشم.
تشکر می‌کنم از لژیون مرزبانی، ایجنت محترم بابت اجازه‌ای که دادند، اتفاقی هم که امروز قرار است بیفتد مراسم پیمانی است که مرزبان‌های جدید امروز می‌بندند و دوره مرزبانی ۱۴ ماهه مرزبان‌های قبلی هم به پایان می‌رسد، این اتفاق قرار بود دو هفته پیش بیفتد ولی موکول شد به امروز که به نظر من با دستور جلسه این هفته هم می‌تواند ارتباط داشته باشد چون جایگاه مرزبانی دقیقاً هر دو وجه این دستور جلسه را شامل می‌شود یعنی هم کمکی است که کنگره به من کرده، جایگاهی که در اختیار من قرار داده تا خدمت کنم من هم در قبال آن می‌توانم در دوره ۱۴ ماهه، خدمت و کمکی که از دستم برمی‌آید در راستای تحقق اهداف کنگره انجام بدهم.
اصولاً دستور جلسات سالیانه کنگره بیشتر جنبه یادآوری دارد مثلاً یک هفته جشن همسفر داشتیم که یک یادآوری است، قرار نیست که تا آن دستور جلسه تمام شد آموزش آن‌هم تمام بشود، یک یادآوری است، چرا؟ چون انسان معمولاً دارای خصلت فراموشی است، حالا یکجایی هم فراموش‌کاری بد نیست، صفتی است که همه ما آن راداریم و این دستور جلسات باعث می‌شود که یک سری اتفاقات را در این هفته که امروز آخرین جلسه‌اش هست به من یادآوری کند.
صحبت در این زمینه بود که کنگره چه کمکی به من کرده اشکالی هم ندارد من اگر یادم رفته، یادم بیاید یک‌زمانی برای اینکه اعتیادم به درمان برسد حاضر بودم چه‌کارهایی انجام بدهم و چقدر هزینه کنم اگر الان قرار است یک جلسه مشاوره بروم چقدر باید هزینه کنم، اگر بروم یک سالن ورزشی یک‌ساعتی بخواهم ورزش کنم چقدر باید هزینه کنم و چقدر وقت بگذارم.
همه این‌ها اتفاقاتی است که در کنگره به‌راحتی برای من مسافر به وقوع پیوسته، کمک کنگره فقط به من نیست بلکه به خانواده من، به آینده من، به جامعه و به نسل‌های آینده من خواهد بود.
یکی از کارهایی که کنگره برای من انجام می‌دهد آموزش است، آموزشی که در اختیار من قرار می‌دهد، جلساتی که برگزار می‌کند، سی‌دی‌هایی که در اختیار من گذاشته می‌شود و کسی که من را راهنمایی می‌کند.
تا حالا به این جایگاه که رسیدم معلم و راهنما زیاد داشته‌ام ولی خیلی کم اتفاق افتاده که راهنما و معلمم را خودم انتخاب کنم کنگره به من کمک می‌کند که خودم با حس خودم راهنمایم را انتخاب کنم، این‌ها همه اتفاقاتی است که در کنگره می‌افتد بعداً در این سال‌ها در دستور جلسات وقتی صحبت از کمک من به کنگره یا به عبارتی خدمت من به کنگره پیش می‌آید، دوستان مشارکت می‌کنند؛ همین‌که من منظم باشم، لباس سفید بپوشم، مرتب باشم، کمک من به کنگره است یا همین‌که شربتم را به‌موقع بخورم، این خوب است اما کافی نیست.
مواردی هست که وظیفه من است و باید انجام بدهم، اگر انجام ندهم که اسمم مسافر نیست، چه خدمتی می‌توانم در ادامه در کنگره انجام بدهم، ۱۰ ماه همه‌چیز در اختیار من قرار داده می‌شود که من به درمان برسم بعد از ۱۰ ماه تازه خودم را پیدا می‌کنم، تازه یک خورده آب زیرپوستم می‌رود، تازه می‌فهمم چه حساب‌کتابی است، آنجاست که می‌فهمم باید یک خدمتی در راستای کنگره انجام بدهم، یک خدمت صادقانه.
خیلی از دوستان از رهایی که برمی‌گردند حتی حاضر نیستند فالو آپ اولشان را انجام بدهند، یعنی تصورشان این است که حالا که من به درمان رسیده‌ام و رهاشده‌ام دیگر نیازی نیست که فالوآپ بدهم درصورتی‌که یکی از وظایف من در قبال رهایی که کنگره در اختیار من قرار داده و مرا به حال خوش رسانده است، سه تا فالو آپ است که باید انجام بدهم، خیلی هم کار سختی نیست.
جناب آقای مهندس فرمودند: که حساب همه با کنگره صفر است یعنی هیچ‌کس به کنگره بدهکار نیست ولی اینکه من در ذهن خودم، در قلب خودم، حسابم را با کنگره بدانم خیلی مهم است، ایشان در جایگاهی هستند که اعلام می‌کنند؛ همه حسابشان با کنگره صفر است ولی من که می‌دانم کنگره در حق من و خانواده من چه محبتی انجام داده، چه اتفاقی بزرگی در زندگی من رخ‌داده، من در قلب، ذهن و درون خودم با کنگره حسابم صفر نیست تا دنیا دنیاست هرچقدر خدمت کنم، بازهم حسابم صاف و صفر نمی‌شود.

امیدوارم که این دستور جلسات کمک کند به اینکه من مجید راهم را پیدا کنم وگرنه این جریان و اتفاقات می‌آید و می‌رود سالیان سال است که این دستور جلسه در کنگره ۶۰ وجود دارد.
خیلی از افراد بودند که این دستور جلسه را شنیدند اما جور دیگری برخورد و رفتار کردند، این دستور جلسه باید به من کمک کند که راهم را پیدا کنم چه در سفر اول و چه در سفر دوم و چه در جایگاه‌های مختلف، الان مرزبان ممکن است ۱۴ ماه دیگر نباشد راهنما هم ممکن است ۴ سال دیگر راهنما نباشد ولی دستور جلسه هست، کمک من به کنگره هست تا وقتی هم که باشم کنگره به من آموزش خواهد داد و این نعمت واقعاً ستودنی است یعنی هیچ جایی در این عالم نیست.
این صحبت را بارها در کنگره شنیده‌ام، در این دنیای وانفسایی که عصا از کور می‌دزدند.
در این هرج‌ومرج افرادی هستند که از وقتشان و مالشان و از اعتبارشان خرج می‌کنند تا یک نفر حالش خوب شود حالا من حالم خوب شده قرار نیست که بعدش خیلی چیزها را فراموش کنم.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
در ادامه با حضور دیده‌بان محترم مسافر مهدی سنچولی، مراسم اهدای شال مرزبانی باشکوه هرچه‌تمام‌تر برگزار شد.

 

تایپ و ویرایش: مسافر علیرضا لژیون 3
ارسال خبر: مسافر علی لژیون 9
تأیید خبر: مسافر داوود لژیون 3
مرزبان خبری: مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .