در شرایط روحی نامناسب و پریشان با قلبی آکنده از اندوه و ناامیدی به آسمان نگاه میکردم، از زمین و زمان گلایه داشتم که چرا سرنوشت من اینگونه رقم خورد؟ چرا مسافرم به اعتیاد روی آورد؟ و هزاران چرا دیگر که هیچ وقت جوابی برای آنها پیدا نمیکردم. سه سال پیش بود که فهمیدم مسافرم مصرفکننده مواد مخدر شده است، لحظهای که متوجه این موضوع شدم دچار شوک عصبی شده و فقط میخندیدم چون نمیتوانستم و نمیخواستم این واقعیت تلخ را بپذیرم که تمام آرزوهایم نقش بر آب شده و رویاهایم نابود گشتهاند.
از آن موقع به بعد روزگارم با گریه کردن سپری میشد، وقتی به فرزندانم نگاه میکردم عذاب وجدان کلافهام میکرد که من با به دنیا آوردن آنها آیندهشان را تباه کردم. بعد از مدتی به خود آمده و دریافتم با گریه و زاری کاری از پیش نمیرود، باید بلند شوم و برای نجات زندگی، فرزندان و مسافرم حرکت کنم. اوایل فکر میکردم ترک کردن مواد مخدر آسان است، ولی وقتی روشهای گوناگون ترک مواد مخدر را بر روی مسافرم انجام دادیم و با شکست مواجه شدیم، تازه فهمیدم با چه بلای خانمانسوزی دست و پنجه نرم میکنیم. در مدت این سه سال حتی یک روز هم دست از تلاش برنداشتم، ولی مسافرم بعد از هر بار ترک، فقط سه یا چهار روز میتوانست دوام بیاورد، دوباره سراغ مواد میرفت و مصرف میکرد و من بعد از هر بار مصرف او همیشه طعنه میزدم، در خانه تشنج ایجاد کرده و او را متهم به نداشتن اراده میکردم و تمام مشکلات و بدبختیها را گردن او میانداختم، غافل از اینکه او خودش نیز از مصرف مواد خسته شده بود و من با طعنههایم نمک بر زخماش میپاشیدم.
در آخرین تلاش برای ترک اعتیاد مسافرم، از طریق یکی از شبکههای مجازی، پکیج ترک اعتیاد خریداری کردیم که مبلغ زیادی داشت، ولی مسافرم حتی یک روز هم نتوانست از آن داروها استفاده کند و دوباره مصرف مواد را شروع کرد. دیگر ناامید شده بودم، یادم میآید آن شب تا صبح گریه کرده و از خداوند طلب مرگ کردم، چون واقعاً خسته شده و طاقتی برای ادامه دادن نداشتم، با دلی پر از رنج و درد تسلیم درگاهش شده و با او سخن گفتم که در این سه سال از هیچ تلاشی برای بهبودی و درمان مسافرم فروگذاری نکردم ولی هر دفعه با شکست و سرخوردگی مواجه شدم، با این وجود باز هم ادامه داده و ناامید نشدم، هر بار زمین خوردم باز هم بلند شده و دوباره از اول شروع کردم، ولی الان دیگر خسته و درمانده به درگاه تو پناه آوردهام چون میدانستم تنها قدرت خداوند است که میتواند بر هر درد بیدرمان فائق شود.
فردای آن روز بر حسب اتفاق در گوگل برای درمان اعتیاد جستجو میکردم که ناگهان سایت کنگره۶۰، در صفحه گوشی نمایان شد با خوشحالی سایت کنگره را مطالعه کرده و شاهد درمان مسافرانی شدم که مشکل اعتیاد داشتند و در این مکان به درمان قطعی اعتیاد رسیده بودند وقتی این مسئله را با مسافرم در میان گذاشتم، او نیز از این موضوع استقبال کرد و با خواست قوی برای درمان وارد کنگره شد، من هم در ادامه به او ملحق شده و سفر اول را شروع کردیم.
در اوایل ورود به کنگره، به دلیل عدم موفقیت در مکانهای مختلف ناامید بودم، ولی رفتهرفته با ورود به لژیون و شرکت منظم در جلسات و نوشتن سیدیها، موجی از انرژیهای مثبت و امیدواری به سمت من ساطع شده و احساس سر زندگی و تولد دوباره میکنم. قبل از ورود به کنگره همیشه فکر میکردم من با مسافرم خیلی تفاوت دارم و هیچ رفتار ضدارزشی و نامناسبی ندارم، بر این باور بودم که مسبب همه مشکلات از اعتیاد او نشأت میگیرد، اما وقتی وارد کنگره شده و در جریان آموزشها قرار گرفتم، پی به تخریبهایی که داشتم بردم و با کاربردی کردن آموزشهای کنگره سعی در تغییر صفات ناپسند خود میکنم و این تغییر نگاه به خودم، رنگ دیگری به زندگیام داده است.
زمان زیادی از ورود ما به کنگره نمیگذرد، ولی با این حال با دریافت آموزشها و بالا بردن سطح آگاهی در مورد بیماری اعتیاد، در این مدت کوتاه زندگیمان رنگ و بوی تازهای به خود گرفته و آرامش نسبی در محیط خانه حاکم شده است. آقای مهندس در یکی از سیدیها میفرمایند؛ مشکلات لعنت خداوند نیستند، بلکه رحمت خداوند هستند و میتوانند فرصت خوبی برای ما مهیا کنند تا در جهت رشد و پیشرفت حرکت کنیم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که لطف خود را شامل حال ما کرد و من به واسطه اعتیاد مسافرم توانستم با کنگره۶۰، آشنا شوم و راز و رمز بهتر زندگی کردن و رسیدن به آرامش و آسایش نسبی را بیاموزم. از اعماق قلبم آرزو میکنم که تمام مصرفکنندگان مواد مخدر و همسفران رنجدیده آنان، راه کنگره۶۰ را پیدا کنند و از بند اهریمن مواد مخدر رها شوند. از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را برای مسافران و همسفران فراهم کردند تا به درمان و آرامش مد نظر کنگره نائل شوند.
نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
رابط خبری لژیون: راهنما تازهواردین همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
180