مرد بودن خیلی مرد می خواهد
گاهی اوقات به این فکر میکنم مرد بودن خیلی مردانگی میخواهد و چقدر مرد بودن غمگین است
چرا هیچ کس از دنیای مردانه نمیگوید و چرا اَنجمنی، گروهی نیست که از حقوق مردان دفاع کند. چرا مردها نماد و رنگ مخصوص خود ندارند. این روزها همه بلندگو به دست از حقوق و درد زنها در جامعه میگویند
در حالی که شریک درد و رنج، هر زنی یکی از همین مردهاست. یکی از همین مردهایی که دوستشان دارند. همان مردی که وقتی میخواهد حرف بزند هول میشود و سرخ میشود.
یکی از همین مردهایی که همیشه خسته است. یکی از همین مردهایی که از ۱۸ سالگی دویدن را شروع می کند و میدود و میدود و میدود و باز هم همشه عقب هست. سربازی، کار، درآمد، تحصیل، خلاصه که سراسر زندگی مردها دوی ماراتون است. همه از مردها توقع دارند که تحصیل کرده باشد، پولدار باشد، خوش تیپ باشد قد بلند باشد، خوش اخلاق باشد، قوی باشد و خدا نکند یکی از اینها نباشد.
همه از این مردها توقع دارند بعد از دویدن های پیاپی از صبح تا شب، شبش بیاید زیر پنجره خانه بایستد و سنتور بزند، و همین مرد سنتورزن عضو هیئت مدیره شرکت رادیاتور هم باشد ولی نمیدانند که این مرد خود رادیاتور است چون نِم پس نمیدهد.
همه همین زنها توقع دارند این مرد فلک زده همزمان دوستشان بدارد، زندگی شان را تامین کند، صبور باشد، دلداریشان بدهد خوب کار کند، همیشه بوی خوب بدهد و غذای بد مزه شان را با اشتیاق بخورد، دوستان مجردیش را فراموش کند، قربان صدقه آنها برود.
آری مردها دنیای غمگین و صبورانهای دارند. بیایید قبول کنیم مردها از زنها صبرشان بیشتر است و تمام وقتهایی که چکشان پاس نمیشود، عرق کرده اند و کفششان کثیف است و پایشان بدبو، خسته هستند و کمی غمگین
ولی دوستتان دارند و شما را برای خودتان میخواهند.
آری مردها آنقدرها هم که دارید نشان میدهید بَد نیستند. مردها احتمالاً دلشان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین کمی آرامش در ازای همه فشارها، سختی ها و استرس هایی که برای خوشبختی خود و خانواده تحمل میکنند.
ولی بگذارید من نیز تعریفی از مرد داشته باشم.
مرد واقعی آن است که بر سر عهد و پیمان خود بماند و اینجا در کنگره ٦٠ همه مردان آمدهاند تا به عهد خود برای وفاداری، وفای به عهد کنند. و شما همسفران نیز بر سر عهد و پیمانی که بستید چون مرد ماندهاید و برای احیای همه آنچه از کف رفته تلاش میکنید و من بعد از همه این ناز و کرشمه هایی که برای مردان آمدم، خواستم تا به شما همسفران به پاس همه و فاداریتان به عهدی که بستند باز هم روز مرد را به شما نیز تبریک بگویم چرا که در عهد به وفا.
همسفران در کنگره مرد ترین مردها هستید.
یادداشت فوق دلنوشتهایست به قلم راهنمای محترم مسافر ناصر که در خصوص هفته همسفر به نگارش درآمده است.
- تعداد بازدید از این مطلب :
640