در دوران باستان، در ایران، روشهایی برای درمان بیماریها وجود داشت که بر پایه مواد طبیعی و گیاهی استوار بود. آن زمان، برای کاهش درد بیماران، از روشهای گوناگون استفاده میکردند؛ از جمله خواب طولانیمدت که بخشی از روند درمان به شمار میرفت.
من نیز یکی از افرادی هستم که سالها در دام این روشهای نادرست افتادم؛ در ۲۰ سالگی، به واسطه یکی از دوستانم، وارد مسیری شدم که ۳۴ سال از زندگیام را در تاریکی فرو برد، مانند یک روح سرگردان، در کنار خانوادهام زندگی میکردم، اما طعم شیرینی و تلخی زندگی را حس نمیکردم.
در طول این سالها، راههای زیادی را امتحان کردم. با تشویق همسرم که همیشه حامی من بود، تصمیم به درمان گرفتم. روشهای مختلفی را آزمودم؛ از داروهایی که پزشکان تجویز میکردند، تا درمانهایی که در برخی مراکز بدون ساختار مشخص ارائه میشد، اما هیچکدام نتیجه مطلوبی نداشت.
در برخی از این روشها، شبهایی پر از درد را تجربه میکردم، شبهایی که با گریه و زجر به صبح میرسید، حتی درمانهای دارویی مانند متادون و شربت تریاک نیز نتوانستند به من کمکی کنند، چرا که روش مصرف آنها نادرست و بدون برنامهریزی بود.
اما روزی رسید که با کنگره ۶۰ آشنا شدم. این کنگره برای من دریچهای به سوی زندگی دوباره بود. برخلاف روشهای قبلی، کنگره ۶۰ نهتنها به درمان جسم توجه میکرد، بلکه روح و روان را نیز در مسیر بهبودی قرار میداد.
در طول این مسیر، متوجه شدم که درمان واقعی تنها مربوط به جسم نیست، بلکه باید روح و روان نیز بازسازی شود؛ خانوادهام سالها از سختیهای این مسیر زجر کشیدند، اما در نهایت، ورود به کنگره برای من و خانوادهام نقطه امید بود.
کنگره ۶۰ جایی است که با عشق و اراده وارد آن میشوی و با عشق ادامه میدهی، مانند کسی که برای دیدار معشوقهاش شوق دارد، باید با امید و انگیزه پا به این راه بگذاری؛
آیا روزی خواهد رسید که تمام انسانها در این جهان به رهایی و آرامش برسند؟ آیا میتوان جهانی پاک و آزاد از این دردها ساخت؟ من باور دارم که این روز خواهد آمد.
تنظیم و ارسال:مسافر فرشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
69