English Version
This Site Is Available In English

قطره ایی از اقیانوس

قطره ایی از اقیانوس

زمانی که زندگی ام در رنج و سختی و عذاب می‌گذشت، زمانی که دستانم را به سوی آسمان بلند می کردم برای راه نجاتی از این درد و عذاب، زمانی‌ که به درگاه خداوند براي آرامش زندگی ام استغاثه می‌کردم، خداوند درهای رحمتش را با دستان پر از عشق و محبت شخصی که خودش هم رنج کشیده این روزگار بود و دوران سیاه اعتیاد را گذرانده بود به رویم گشود. اذن ورود به کنگره از جانب ایزد منان برایم صادر شد و جالب این که من در طی این سال‌ها حتی اسم کنگره۶۰ را نشنیده بودم.

مسافرم در عمق تاریکی فرو رفته بود و من نیز ناخواسته در تاریکی فرو رفته بودم. تقدیر برایم اینگونه رقم خورده بود که برای تحصیل دانشگاه پسر و دخترم از شهری که در آن زندگی می‌کردم به کرج آمدیم و بعد از گذشت یک سال خداوند راه کنگره را برایم نمایان کرد و آن زمان حس عجیبی داشتم چون نمی دانستم کنگره چگونه جایی است، وقتی همراه مسافرم وارد کنگره شدم در جلسه نشستیم، مسافرم دستش را بلند کرد و خودش را معرفی نمود، بغض گلویم را گرفت و اشک در چشمانم حلقه بست، حال عجیبی داشتم یقین داشتم که اینجا همان جایی است که حال مسافرم خوب می‌شود و یقین داشتم که از دست این افیون که تمام افکار و اندیشه من و مسافرم را تسخیر کرده بود نجات پیدا می‌کنیم. اکنون به جرات می توانم بگویم کنگره۶۰ معجزه زندگی ام شد چرا که من حال خوش مسافرم و آرامش خودم را از آموزش های کنگره بدست آوردم.

بزرگترین کمک کنگره به من، دادن آرامش، امنیت، تفکر و اندیشه سالم، غلبه بر افکار منفی و ناامیدی بود که تمام وجودم را فرا گرفته بود. من قبل از آشنایی با کنگره در ظلمت فرو رفته بودم همانند درخت پوسیده ایی که موریانه ها در آن سکنی گزیده باشند و دیواری از جنس تنهائی دور خود کشیده بودم و همانند مرده متحرک شده بودم، در جمع بودن را دوست نداشتم چون احساس تنهایی می‌کردم.


کنگره مرا به خودم بازگرداند و خودشناسی را به من آموخت، خیلی آرام جوانه های درونی شروع به بازسازی نمودند و من با آموزش های علم کنگره توانستم از این گذرگاه سخت عبور کنم و اما در مورد کمک من به کنگره، اینگونه فکر می کنم که کنگره ۶۰ نیازی به کمک من ندارد و اگر خدمتی انجام دهم و کمکی کنم به خودم خدمت کردم چون با خدمت به آرامش و حال خوش می رسم و می‌توانم آموزش‌هایی که از کنگره گرفتم را کاربردی کنم و برای جامعه مفید باشم.

من با خدمت کردن احساس می‌کنم قطره‌ ای از این اقیانوس بیکران هستم چرا که تمام هستی بر مبنای دریافت و پرداخت بنا شده است و ما باید هم گیرنده و هم فرستنده باشیم و انسان می‌تواند مانند بحری باشد برای انسان‌های دیگر و خودش نیز در کمال استواری و مقاومت بماند و بارانی باشد که از آسمان بر زمین ببارد. در پایان خدا را هزاران برای وجود پر از عشق و محبت جناب مهندس شکر می کنم.

نویسنده: همسفر معصومه راهنما همسفر شیدا (لژیون دوم)
تایپ: همسفر معصومه راهنما همسفر شیدا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر رها (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .