English Version
This Site Is Available In English

چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد

چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد

خدا را هزاران بار شکر می‌کنم که در مسیر کنگره قرار گرفتم و زندگی‌ام تغییر کرد؛ اگر آسمان و زمین هم جمع شوند نمی‌توانند تقدیر و سرنوشت انسان را رقم بزنند. من این را می‌دانم که هر کس خودش سرنوشت خودش را می‌سازد؛ پس آموختم هرچه شد خودم ساختم و هرچه خواستم و نشد تقدیر من است. امروز که این دلنوشته را می‌نویسم حال دلم وصف‌نشدنی است‌. روزی با کوله‌باری از سختی‌ها و مشکلات وارد این مکان مقدس شدم. هیچ شناختی درباره آن نداشتم و نمی‌دانستم که بر چه پایه و اساسی بنا شده؛ اما از روز اول یک نویدی به من داده شد که بیا خوب جایی آمدی، اینجا همان‌جاست که سال‌ها به دنبالش می‌گشتی؛ ولی پیدایش نمی‌کردی. به مرور که به کنگره آمدم و با دانشی که دریافت کردم، متوجه شدم این‌جا مکانی است که حال هزاران نفر مثل من را خوب کرده و می‌کند. آن‌جا بود که فهمیدم کنگره جایی است که من با حضور در آن به آرامش درونی‌ام می‌رسم؛ شاید از دید دیگران که بیرون از این محیط هستند عجیب باشد؛ ولی برای من و امثال من این‌کار شدنی بود. روزهایی را سپری کردم که حال بدی داشتم و قدرت تصمیم‌گیری نداشتم و خیلی از کارهای دیگر را قادر نبودم انجام دهم، دیگر پذیرفته بودم که شاید این تقدیر من است و باید با او کنار بیایم؛ اما می‌دانستم که این حرف من پر از ناامیدی و یأس است.

در کنگره آموختم که هر اتفاقی بعد از این سر راه من قرار بگیرد امتحانی الهی است و من باید سعی کنم با آن کنار بیایم؛ اما با تفکری بهتر و علم و دانشی بیشتر؛ فقط این را می‌دانم که روزی با قلبی پر از درد وارد کنگره شدم مسافرانم را به دستان پر مهر کنگره سپردم؛ حتی فکرش هم نمی‌کردم که روزی به رهایی برسند، جشن رهایی مسافرانم را دیدم. امروز بعد از چند ماه رهایی مسافرم روز قشنگ دیگری را تجربه کردم. رهایی تنها برادرم که بعد از پدرم، امید خانواده شده بود و این عنوان سال‌ها از او دور شده بود؛ اما در کمال ناباوری و با کمک راهنمای توانمندش مسافر حسن و دستان گرم آقای مهندس این غیرممکن ممکن شدـ این بیت را باید با طلا بنویسند «در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است» روی سخنم با سفر اولی‌ها است. خدا با ماست امیدوار باشید و رها نکنید. خداوند برای همه به همان اندازه‌ای است که خودشان تصور می‌کنند. ما باید یاد بگیریم خودمان را تغییر دهیم نه دیگران را و در همه حال شکرگزار خدا باشیم. من الان از کسی صحبت می‌کنم که هیچ‌کس فکر نمی‌کرد خوب شود؛ اما چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد و الان من کسی را در برابر خودم می‌بینم که نه تنها خوب شد؛ بلکه تمام رفتار و کردارش طبق فرامین کنگره شده است. خدا را بابت این عمل عظیم شکر شکر شکر.
 
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر طیبه نگهبان سایت
همسفران شعبه شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .