با صدای راز و نیاز مسافرم که بر سر سجاده نشسته بود، از خواب بیدار شدم. راز و نیازش بهحدی زیبا و دلنشین بود که اشکهایم سرازیر شد و خداوند را بابت حال خوب مسافرم، آرامش و آسایش که به زندگی ما بازگشته بود، شکر کردم. صحنه بسیار زیبایی بود که در طول روز مدام با خودم مرور میکردم و با اعماق وجودم از خداوند و آقای مهندس سپاسگزاری میکردم. سر میزتحریر بچهها نشسته بودم و چای مینوشیدم که نگاهم به تقویم رومیزی افتاد، تقویم اسفندماه را نشان میداد. در آن هنگام متوجه شدم که پنجم اسفند روز مهندس است و به یاد آقای مهندس افتادم، در ذهن خود این روز را به ایشان تبریک گفتم؛ چون ایشان سالها برای این رشته زحمات زیادی کشیده بودند. کنجکاوانه تقویم را ورق میزدم و مناسبتها را مرور میکردم که رسیدم به دوازدهم اردیبهشت، روز معلم و با خود گفتم؛ باید این روز را هم به آقای مهندس تبریک بگوییم؛ چراکه ایشان معلم و راهنمای همه اعضای کنگره۶۰، هستند و راه درست را به ما نشان دادهاند. دوباره تقویم را ورق زدم و رسیدم به یکم شهریور، روز پزشک، آری ما باید روز پزشک را هم به ایشان تبریک بگوییم؛ چراکه ایشان توانستند، بیماران گرفتار به اعتیاد را با متد DST، درمان کنند و همچنین قصد درمان یک سری بیماریهای دیگر را هم دارند که همچنان در حال تحقیق و بررسی هستند. همه این روزها و مناسبتها را باید به ایشان تبریک گفت؛ حتی سیزدهم ماه رجب، روز ولادت مولای متقیان، بزرگمرد تاریخ و پدر یتیمان و درماندگان را باید به ایشان تبریک گفت. به یاد دارم، زمانی که از تخریب مسافرم رنج میکشیدم و بین دوراهی رفتن و ماندن بودم با خودم فکر میکردم که اگر بخواهم بروم؛ باید به کجا بروم؟ پدرم که از دنیا رفته بود و کسی نبود که از من حمایت کند، در ضمن تکلیف بچههایم چه میشود و اگر بمانم بااینهمه آزار و اذیت چه کنم؟ بالاخره خداوند اذن ورودمان به کنگره را صادر کرد و بزرگمردی به نام آقای مهندس دژاکام که بنیان کنگره۶۰ و پدری مهربان برای همه ما هستند را دیدم. آقای مهندس، شما پدر دختران مظلوم و دردکشیده این سرزمین هستید که صورتشان را با سیلی سرخ نگاه داشتهاند و همیشه در تیررس نگاههای تحقیرآمیز و تأسفبار دیگران بودند؛ اما حالا با وجود شما و ورود به کنگره باعث مباهات و تحسین دیگران شدهاند. پدر بزرگوارم؛ شما پدر جوانان رشید و رعنایی هستید که ناخواسته اسیر دام اعتیاد شده بودند و زندگی، جوانی و اموالشان در حال نابودی و تباهی بود. ای بزرگمرد وطنم، ای پدر انسانهای دردکشیده روزتان مبارک
نویسنده: همسفر اشرف لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
138