سلام دوستان محمود هستم یک مسافر
به نام آنکه جان را در عشق و امید زنده نگه میدارد.
با بیش از ۲۵ سال تخریب وارد کنگره شدم با انواع آنتی ایکس آخرین آنتی ایکس ۵ گرم شیره خوردن و کشیدنی مدت ۱۲ ماه و ۹ روز سفر کردم به روش دی اس تی داروی درمان شربت اوتی ورزش در کنگره والیبال با کمک راهنمای خوبم علی آقای سپاهی از لژیون ۲ شعبه رضا الان هم با دستان پر مهر مهندس و زحمات راهنمای عزیزم ۸۵ روزه که آزاد و رها هستم
سلام بر دوستان و همسفران گرامی
در دل این سفر پر ماجرا در میان کوهها و درههای زندگی، دست سرنوشت مرا به کنگرهای از نور و امید هدایت کرد، زمانی که در تاریکی اعتیاد غرق شده بودم، گویی به بیابانی بیپایان قدم گذاشته بودم اما در کنگره، همچون نسیم بهاری، امیدی نو در دلم جوانه زد.
در آنجا با چشم دل دیدم که انسانها میتوانند در کنار یکدیگر بار سنگین گذشته را به دوش کشند و از آن رها شوند یاد گرفتم که زندگی، داستانی است که هر روز میتوان آن را نوشت و من نیز با قلمی از عشق و اراده، صفحههای جدیدی به آن افزودهام.
کمکهای کنگره، همچون چراغی در شبهای تاریک، راه را برایم روشن کرد. آموختم که چگونه با چالشها روبرو شوم و هر شکست را فرصتی برای رشد ببینم. اینجا بود که فهمیدم تنها نیستم؛ هر یک از ما داستانی داریم و با هم میتوانیم داستانهای جدیدی بسازیم.
و چه زیباست این ارتباط انسانی، هر بار که دست یک مسافر تازه وارد را میفشارم و او را در این مسیر دشوار همراهی میکنم، خود را در آینهای میبینم که تصویر بهبود یافتهام را منعکس میکند این عشق و همدلی، بزرگترین هدیهای است که از کنگره دریافت کردهام پس بر خود لازم میدانم تا از تمامی عزیزانی که در این سفر پر چالش در کنار من بودند و زحمات بیشماری کشیدند سپاسگزاری کنم. بیشک، این سفر نه تنها سفر من، بلکه سفری مشترک است که با هم به سوی افقهای روشنتر پیش میرویم.
ای کاش که این چراغ امید، همیشه در دلهایمان روشن بماند و ما را به سوی آیندهای سرشار از عشق و آرامش هدایت کند.
تایپ: مسافر محمود لژیون دوم
ارسال خبر: مسافر قربان لژیون پانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
140