سومین جلسه از دور یکم لژیون سردار نمایندگی قشم با استادی پهلوان محترم مسافر علی و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر ابوذر و خزانه داری مسافر حسن با دستور جلسه "خدمت من به کنگره و خدمت کنگره به من" در روز یکشنبه 23 دیماه 1403 ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر ؛
خدا را شکر می کنم که در جمع شما هستم. اولین فکری که در زمان سفر اول داشتم این بود که اگر زمانی من سفرم تمام شد می آیم و خدمتگزار می شوم و اینکه جزو لژیون سردار بشوم و دین خودم نسبت به کنگره را ادا کنم. اما بعد از سفر می بینی که قضیه کاملا متفاوت است و به یک درک و آگاهی دیگر می رسی. برای من درک درست دقیقا از سفر دوم شروع شد، زمانی که از مواد بی نیاز شدم. در زمان حضورم در لژیون سردار این را متوجه شدم که حضور من در لژیون سردار پرداخت نیست و کاملا دریافت است و این دریافت را با سردار و دنور و پهلوان شدن دیگران هم می توانید ببینید. در وادی یازده هم آمده است که کسانی که نسبت به آنچه دریافت می کنند، باز پرداختی هم داشته باشند مانند یک چشمه زلال و شفاف و همیشه در حال جوشش می مانند. و مخالف آن هم هست، کسانی که دریافت دارند و پرداختی ندارند مانند یک کویر و شنزاری می مانند، که هیچ روییدنی در آن نیست، چون هیچ گیاهی نداشتند، همیشه باید منتظر طوفان باشند.
از زمانی که وارد کنگره شدهام یک حس امنیتی درون من به وجود آمده است و این حس را در همه جا با خودم دارم و این به واسطه خدمتم در کنگره است. مخصوصا زمانی که برای اولین بار در ساختمان دانشگاه آمدم بغض گلویم را گرفت و با خود فکر کردم که آیا می شود به واسطه ی خدمتم چیزی را در بعد بعدی به همراه داشته باشم؟
در کنگره جناب مهندس به واسطه ی خدمت هایی که به مردم می کنند، بخشندگی را به من یاد دادند. شاید من قبل از کنگره بخشندگی را داشتم ولی نسبت به بخشندگی ام توقعی را هم داشتم و من بخشش بدون توقع را در کنگره یاد گرفتم.
شعار کنگره 60 این است که بیایید این آتش ویرانگر را خاموش کنیم و این را در لژیون سردار متوجه شدم که اگر جایی آتش بگیرد هر کس به اندازه ی خودش تلاش برای خاموش کردن، می کند و این بسته به شرایط فرد است. بحث در لژیون سردار برای من این نیست که من چه اندازه پرداخت کردهام و این در دریافت من است. خدمت من باعث شده است که در خانواده من هم امنیت به وجود بیاید.
من نمیتوانم بگویم که خدمت بالایی انجام میدهم و این را با خدمت کردن دیگران مشاهده میکنم. همسفرانی هستند که برای اینکه خدمت کنند چه سختی هایی را تحمل میکنند تا در شعبی مثل قشم و بندرعباس حضور پیدا کنند و مطمئنا این به واسطه عشق و دریافتشان است.
منبع: نمایندگی قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
515