انسان موجودی است فراموش کار و بسیاری از وقایع، رویدادها و وضعیت زندگی خود را در گذشته فراموش میکند شاید فراموشی بخشی از طراحی و خلقت انسان توسط خداوند باشد.
فراموشی نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر میتواند وجود داشته باشد، منظور از این مقدمه این است که بگوییم مصرف کننده مواد مخدر زمانی که درمان میشود و به رهایی و آزادی میرسد بسیاری از رنجها مصیبتها و گرفتاریهای زمان اعتیاد خود را فراموش میکند، فراموش میکند که در چه وضعیتی بوده است، فراموش میکند که در چه جایگاهی بوده است و فراموش میکند چه کسی و چه کسانی به او کمک کردهاند.
مصرف کننده مواد مخدر نمیتواند به تنهایی از دام اعتیاد رها شود، ما در تمام امورات زندگی محتاج به کمک و یاری و حضور دیگران هستیم.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت مخوری
کمک کنگره به من و کمک من به کنگره:
این دستور جلسه نکات زیادی را به من یادآوری میکند یکی از آن موضوعات این است که من موقعیت کنونی خودم را با موقعیت قبل از کنگره مقایسه کنم، در این قیاس من قطعاً به این نتیجه میرسم که کمکهای کنگره به من به قدری زیاد است که هیچ وقت نمیتوانم آن را جبران کنم برای شخص من کمک کنگره اینطور بود که اگر کنگره بر سر راه من قرار نمیگرفت بدون هیچ اغراقی و تعارفی در آینده نه چندان دور با توجه به سوء مصرفی که داشتم زندگیم به پایان میرسید.
من واقعاً از اعتیاد خسته شده بودم و فقط دنبال راه چارهای میگشتم که از شر این سرطان بیرحم نجات پیدا کنم حتی یک بار از طریق همین فضای مجازی تصمیم گرفتم برای ترک اعتیادم از یک پیج ترک اعتیاد دارو تهیه کنم ولی به دلیل اینکه از ترکیبات آن دارو اطلاعی نداشتم بعد از مدت ۴ ماه مصرف کردن بدنم شدیداً عفونت کرد، به همین خاطر مدت ۴۰ روز در بیمارستان بستری بودم تا بهبود پیدا کنم و بعد از این ماجرا از ترک کردن میترسیدم ولی از اعتیاد خسته شده بودم و دوست داشتم فریاد بزنم و کسی را به کمک بطلبم که مرا نجات دهد ولی نمیتوانستم دیگر به کسی اعتماد کنم، در این مدت از نگاههای دوستان و اقوام و آشنایان میفهمیدم چه برداشتی نسبت به من دارند و چه حرفهای پشت سرم گفته میشود ولی کاری از دستم ساخته نبود چون اختیار در دست من نبود.
تا اینکه یک روز همسرم از طریق سایت کنگره 60 من را با کنگره آشنا کرد و بعد از کلی ترس و انواع فکرها که نکند بلای قبلی مجدداً تکرار شود وارد کنگره شدم و سفرم را شروع کردم.
قبل از ورود به کنگره به خاطر اعتیاد، شغلم را از دست داده بودم همینطور وجهه اجتماعی خود را و زندگی من نیز تا مرز نابودی پیش رفته بود، تا اینکه خدا خواست و لطف خداوند بود که من با کنگره آشنا شدم تا با کمک کنگره بتوانم تمام چیزهایی که از دست دادهام را دوباره به دست بیاورم.
در کنگره چیزهای زیادی بدست آوردم نظیر:
علم و دانش: اولین کمک کنگره به من کمک علمی است کنگره ۶۰ صورت مسئله اعتیاد را به من میآموزد و من با استفاده از علم و دانش کنگره مفهوم اعتیاد را میآموزم با علم کنگره ۶۰ میآموزم که اعتیاد چیست و مصرف کننده مواد مخدر چه جایگاهی دارد علمی که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.
انتخاب راهنما کنگره ۶۰ این اجازه را به من میدهد تا راهنما انتخاب کنم این حق انتخاب از بزرگترین کمکهای کنگره ۶۰ به من است.
امکانات مادی: تمام امکانات مادی کنگره ۶۰ از قبیل ساختمان، فضا، میز، صندلی، پذیرایی، امکانات ورزشی و صدها عامل دیگر به وسیله کنگره ۶۰ مهیا شده است تا من مصرف کننده در نهایت آسایش راحتی در کلاسهای کنگره ۶۰ شرکت کنم و به رهایی برسم، پس بهتر است به جای جمله کمک کنگره به من و کمک من به کنگره از جمله کمک کنگره به من و خدمت من به کنگره استفاده کنم.
شاید بتوانیم بگوییم کمک کنگره به من و وظیفه من نسبت به کنگره که در اینجا به دو کلمه وظیفه و خدمت برمیخوریم، خدمت کاری است که انجام میدهیم و توقع و چشم داشتی نسبت به آن نداریم و ظاهراً حقوقی هم دریافت نمیکنیم ولی وظیفه کاری است که انجام میدهیم و در قبال آن حقوق و دستمزد دریافت میکنیم.
اما بعضی وقتها کاری را انجام میدهیم و حقوق یا دستمزد هم نمیگیریم ولی اسمش خدمت نیست، اسمش وظیفه است، مانند کاری که برای پدر و مادر انجام میدهیم که وظیفه ما میباشد حال اینکه چرا کاری که برای پدر مادر انجام میدهیم وظیفه نام میگیرد به خاطر این است که قبلاً حقوقمان را از پدر و مادر دریافت کردهایم.
در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر جمله بسیار مهمی وجود دارد از قول سردار با این مضمون باید بدانیم که همه ما برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام بدهیم، در این راه وقت بسیار است.
من فکر میکنم نسبت من با کنگره مثل نسبت من با پدر و مادر است چرا؟ چون که من در کنگره دوباره متولد شدم و رشد کردم و آموزشهایی گرفتم که در هیچ کجا نگرفته و نمیتوانستم بگیرم.
مسافر محسن لژیون ۲
تایپ ویراستاری و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
110