ششمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رودهن به استادی همسفر زینت با دستور جلسه « کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز شنبه ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
«بهنام آنکه جان را فکرت آموخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت.»
سالهای گذشته درست در روز جشن همسفر به درخواست مسافرم وارد کنگره شدم، نمیدانستم به کجا میروم و نمیدانستم که برای چه میروم، در طول مسیر تازه فهمیدم که همسرم مصرفکننده موادمخدر بوده است و برای درمان به کنگره آمده است. کل زمانی را که در کنگره بودم هیچ چیز نمیفهمیدم، خیلی حالم بد بود که هیچ صدایی را نمیشنیدم. با اصرار مسافرم ۵ بار دیگه به کنگره رفتم و راهنمای تازهواردین من را مشاوره دادند. توانستم با خودم کنار بیایم که حتما خیری در سر راه من بوده که من وارد این مکان مقدس شدم. توانستم لژیون انتخاب کنم و بعد از مدت کوتاه که در کنگره بودم فهمیدم بهشت روی زمین همین مکان است. حق و حقیقت اینجا است.
کنگره باعث میشود از ظلمت به نور برسی، از کینه و نفرت به مهر برسی. با حضور در لژیون فهمیدم چقدر اشتباهها در زندگی خود داشتم و چقدر کوتاهیها را در زندگی در حق همسر و فرزندانم کرده بود. فهمیدم آن آدم تمام و کمال که از خودم در ذهنم ساخته بودم فقط تخیل بود و من خیلی ایراد داشتم و خیلی هنرها را بلد نبودم؛ شاید یکی از دلایلی که زندگی من به اینجا رسیده بود اشتباهات من هم بوده است. فهمیدم خیلی جاها باید سنگ زیرین باشم و نبودم. کنگره چشم من را با حقیقت در مورد خودم باز کرد و درصدد جبران آن برآمدم. خیلی کار سختی است افکار و اندیشهای که مدتها با آن زندگی کردم را باید تغییر بدم، سخت است؛ ولی من مطمئن هستم که میشود.
کنگره من را با آموزش که از آن دور شده بودم آشتی داد آموزشی که عاشقش بودم؛ ولی به خاطر شرایط زندگی نتوانستم ادامه بدهم. با نوشتن سیدیها حالم خوب میشود. با خندههای آقای مهندس میخندم و با بغض ایشان گریه میکنم. سیدیهای استاد امین را با گوش دل میشنوم. در این یک سال لحظه شماری میکنم برای روزهای شنبه و سهشنبه و این چند ساعتی که در کنگره هستم را جزئی از لحظات عمرم محسوب نمیکنم و من مسئول هستم در برابر این همه خوبی، مسئول هستم در برابر صندلی که روی آن مینشینم و فقط نباید بشونم و دستورات را در زندگیم عملی نکنم، مسئول هستم که ضوابط را رعایت کنم.
باید به آموزشهای راهنما گوش بدهم و آنها را چراغی روشن در زندگی خودم کنم، سیدیها را به موقع بنویسم، حرمتها را رعایت کنم، به مسئولین کنگره احترام بگذارم و از نظر مالی کنگره را حمایت کنم تا چراغ کنگره تا ابد روشن بماند تا شاید روزی عزیزان دیگری بیایند و زندگیهای تباه شده خودشان را نجات دهند و دعای خیر آنها نیز همچون ما بدرقه زندگی آقای مهندس و خانواده محترمشان باشد که نجاتبخش زندگی انسانهای بیشماری شدند و امیدوارم روزی تمام کسانی که در مسیر ضدارزشها قرار گرفتهاند راه خود را بیابند و با ما در این مسیر هم پیمان شوند.
رابط خبری و ویرایش: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر ( لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
99