English Version
This Site Is Available In English

مسافران خانم حکم قهرمان را دارند

مسافران خانم حکم قهرمان را دارند

جلسه دهم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو با استادی راهنما همسفر صدیقه، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر بتول با دستور جلسه «خانم‌های مسافر» روز دوشنبه ۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
به دلیل حضور در این جایگاه، خداوند را شاکر هستم، از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان کمال تشکر و قدردانی را دارم، همچنین از ایجنت و مرزبانان بی‌نهایت سپاسگزارم که اجازه دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم.
این هفته زیبا را خدمت خانم‌های مسافر و تک‌تک شما تبریک می‌گویم. از اینکه این دستور جلسه، در لیست دستور جلسات سالیانه کنگره‌۶۰ قرار گرفته است؛ بسیار خرسند هستم.
خوشحالی و خرسندی من، بابت پیشرفت چشم‌گیر کنگره است؛ زیرا پس از ۲۵ سال تلاش و کوشش آقای مهندس؛ اکنون با قدرت تمام در مورد این دستور جلسه صحبت می‌شود.
مسافرانی که حکم قهرمان را دارند و با وجود مشقت‌ و سختی‌ها، درد‌ها و رنج‌های بسیار در زندگی خود و در شرایط جامعه‌ای که هزاران برچسب نامناسب به آن‌ها خورده شده و طرد شد‌ه‌اند؛ حال بی‌پروا از قضاوت‌ها و نگاه‌ها، در صحنه با تمام قدرت حاضر شدند. خدا را شکر مسیر کنگره برای آن‌ها باز شد و به این باور رسیدند که هنوز می‌شود مسیری که به اشتباه رفته شده را برگشت.
همه ما می‌دانیم، اگر خانم‌های مسافر برگشتند و درمان شدند، به دلیل وجود امید در دل آن‌ها بود و اینکه می‌دانستند جایی برای تبدیلات وجود دارد. با وجود اینکه این دستور جلسه بسیار مهم است و خانم‌های مسافر نیز حساس و شکننده هستند، با برنامه‌ریزی‌های جناب مهندس، محیط امنی برای ایشان فراهم شد و در این بستر به گونه‌ای به درمان رسیدند که من به عنوان جزئی از اعضای کنگره در قسمت خانواده، هیچ‌گونه اطلاعات یا شناختی نسبت به هویت خانم‌های مسافر ندارم و این جای شکرگزاری برای همه ما را دارد.
حتی پذیرش قلیان و سیگاری که جزء موارد روتین در جامعه ما بوده نیز دشوار است و بسیاری اوقات حاضر نیستیم آن را بپذیریم. شاید هنوز افرادی در شعبه هستند که مصرف سیگار و قلیان داشته باشند؛ اما جرأت رویارویی با آن را پیدا نکردند و یا من همسفر، ضدارزش‌هایی را انجام می‌دهم و آن‌قدر از این موضوع ترس دارم که نمی‌توانم بپذیرم و فرار می‌کنم.
خانم‌های مسافری که توانستند درمان شوند، با همه وجود و توان خود در صحنه حاضر شدند؛ این عزیزان از گذرگاه‌های سخت عبور کردند، فک رقبه شدند، طوفان‌های بسیار دشوار را پشت سر گذاشتند و خدا را شکر به ساحل امن و آرامش رسیدند.
شرط داشتن یک جامعه سالم، وجود خانواده‌ای است که بتواند آن جامعه را حفظ نماید؛ خانواده، خود یک جامعه محسوب می‌شود و اگر قرار است این خانواده یا جامعه، استوار و مستحکم باشد؛ نیازمند نقش‌آفرینی زنان جامعه و خانواده است؛ زنی که سراسر آرامش، مهربانی، فداکاری و ایثار باشد که البته درون شما نیز وجود دارد و مسئولیت‌هایی که در قبال خود، خانواده، فرزند، همسر و جامعه دارد را به خوبی انجام دهد.
بعضی از این بانوان وارد تاریکی‌ها شدند و ناخودآگاه از انسانیت و جایگاه خویش دور شده، فاصله می‌گیرند و به آرامی در دل تاریکی‌ها فرو می‌روند. این شخص، شخصی است که قرار بود کانون عشق و محبت خانواده باشد؛ اما به جایی می‌رسد که بر اثر جایگزینی مواد مخدر؛ چنانچه مواد به بدن او نرسد، قادر به انجام کارهای روزانه‌ خود نیز، نیست؛ سیستم جسم و اعضای جسم او به هم می‌ریزند، حال از یک مادر و همسر مصرف‌کننده انتظار می‌رود، در قبال خانواده و فرزند خود مسئول باشد و بتواند وظایفش را به خوبی انجام دهد.
یک مصرف‌کننده، خود بیشترین عذاب را می‌کشد. من به چشم درد کشیدن تعدادی از این عزیزان را می‌بینم. در خانواده دایی من، خانمی مصرف‌کننده است. برخی از مشکلات ایشان را که به چشم خود دیدم، برای شما می‌گویم. من در آن زمان کودک بودم و بارها شاهد ترک‌ها و سم‌زدایی‌های او بودم، با تمام توان خواسته درمان داشت؛ اما نمی‌شد. پس از هر مرتبه سم‌زدایی و سقوط‌ آزادی که انجام می‌داد، مجدد با حال خراب‌تر برمی‌گشت. من با چشمان خود دیدم که او به دلیل نیاز به مواد نمی‌توانست در مراسم‌ و عروسی‌ها حضور پیدا کند و اگر مجبور می‌شد در جایی حضور پیدا کند، به من می‌گفت: مواظب باش تا من مقداری مصرف کنم که بتوانم حداقل روی پاهای خود بایستم و جلوی دیگران تعادلم را حفظ کنم. زایمان‌های دشوار او را دیدم و بد‌تر از آن فرزندی که به دلیل وجود پدر و مادری که در کنار یکدیگر اعتیاد پیدا کرده بودند، در دوران جنینی و در شکم مادر با مواد رشد کرده بود، نمی‌توان گفت ناقص؛ اما زود به دنیا آمد و برای مدتی پس از تولد در دستگاه بود. تقریباً ۵ سالی از تولد این بچه گذشته بود که بنا به دلایلی پدر و مادر او به مدت ۶ یا ۷ ماه جدا شدند؛ من شب‌ها درد کشیدن او را دیدم و به دلیل اینکه خانواده ما در آن دوران هیچ‌گونه شناخت و آگاهی در مورد اعتیاد نداشتند، تنها کاری که برای این بچه ۵ ساله انجام دادند این بود که قرص استامینوفن به او دادند.
در دوران اعتیاد تخریب‌های بسیاری به وجود می‌آید. شما بهتر می‌دانید که بانوان به زیبایی خود بسیار اهمیت می‌دهند و نخستین موضوعی هم که اعتیاد از انسان می‌گیرد، چهره و زیبایی او است؛ پوست کدر می‌شود، موها می‌ریزد، دندان‌ها پوسیده شده و حتی گاهی اوقات مصرف‌کنندگان مجبور هستند بدون دندان زندگی کنند یا از دندان مصنوعی استفاده نمایند. در جامعه انواع برچسب‌ها به آن‌ها زده و سوءاستفاده‌های بسیاری از این همسران می‌شود.
این افراد در ابتدا مصرف‌کننده نبودند؛ بلکه در دل خانواده و در کنار همان اشخاصی که مصرف‌کننده بودند، مصرف‌کننده شدند؛ پس این موضوع ایجاب می‌کند که پس از اعتیاد، آن‌ها را طرد نکرده و با همه وجود به آن‌ها محبت کنیم تا اینکه روزی راه و مسیر برای آن‌ها باز شود؛ مانند اکنون که این مسیر باز شد و بسیاری از خانم‌های مسافر به درمان رسیدند. از اولین خانم‌های مسافر که به درمان رسیدند می‌توان به خانم راد و خانم مونا که دبیر شورای اسیستانت‌های خانم‌های مسافر هستند، اشاره نمود. به شکر خدا، ماهیانه ۱۵۰ رهایی در قسمت خانم‌های مسافر داریم که این رقم کمی نیست.
ان‌شاءالله روزی فرا برسد که آن دسته از بانوان سرزمین من که در چنگال اعتیاد و اهریمن اسیر هستند، به ویژه فرزندان، نوجوانان و دخترانی که در حال پر‌پر می‌شوند، مسیرشان باز شده و شاهد رهایی همه آن‌ها باشیم.

تعویض جایگاه نگهبان و دبیر سیستم صوتی

رهایی چهل سی‌دی همسفر زهرا به راهنمایی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)

رهایی جونز راهنما همسفر لیلا به راهنمایی راهنمای تغذیه سالم همسفر شقایق

مرزبان کشیک: مرزبان همسفر مرضیه و مرزبان مسافر مهرداد
عکاس: همسفر شکران رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .