English Version
This Site Is Available In English

تولد 22 سال رهایی دیده بان محترم آقای صداقت

تولد 22 سال رهایی دیده بان محترم آقای صداقت

امروز سومین جلسه از دوره چهل و سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران؛ نمایندگی ابوریحان با استادی دیده بان محترم آقای ترابخانی، نگهبانی  مسافر اصغر و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه" کمک کنگره به من و کمک من به کنگره " در روز شنبه 22دیماه 1403 راس ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.

 

سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر خیلی خوشحالم که فرصت شد در خدمت دوستان در شعبه ابوریحان باشم، جواب امتحانات به زودی می‌آید وبا وجود آموزشها و تداوم آنها نشان دهنده این است که بچه ها قوی هستند واین آموزشها برای این است که در حال یادگیری هستیم و من می خواهم ربطش دهم به دستور جلسه امروز کمک کنگره به من و کمک من به کنگره. ما در جهان هستی چگونه داریم زندگی می کنیم و جهان بینی که در دوران اعتیاد زندگی می کنیم چیست؟ البته کسانی هم هستند که مصرف کننده نیستند ولی جهان بینی کنگره را ندارند و به خاطر همین زندگی باری به هر جهت دارند، من خودم وقتی آمدم کنگره در یکی از سه ضلع مثلث درمان جسم، روان و جهان بینی ابتدا این جهان بینی من تغییر کرد نسبت به دوست، نسبت به محبت به پدرومادروخیلی چیزها برای من تغییر پیدا کرد.

خیلی دوست داشتم این‌ها را از نگرش خودم ببینم نه این‌که به من بگویند باید این طوری به دوست و پدرومادراحترام بگذاریم و درادامه در آموزش ها هر چه ارتباط من با این مفهوم ها بیشتر شد جهان بینی من هم رشد کرد. بعضی وقت ها ما این قدرهمه چیز داریم اما هیچ چیزی را نمی بینیم! به طورمثال شخص می‌آید کنگره و به عنوان رهجو رشد را درکنگره نمی بیند ومی گوید چرا مرزبان به من گفت فلان جا نشین یا چرا راهنما به من گفت به جای ده صفحه، پانزده صفحه سی دی بنویس! خیلی وقت‌ها دو دو تا چهار تا نمی شود بیشترمی‌شود واین به دلیل عشق است که درکنگره باعث می شود آدم ها به این توانایی برسند واین موضوع باعث رشد و کیفیت کنگره می شود و باید درآن سهمی داشته باشید.

امروز تولد آقای صداقت است، من وآقا محمد، زمانی که مجرد بودند با هم آشنا شدیم و روابط راهنما ورهجو بین ما برقرار شد و همه در کنار همدیگر رشد کردیم واین نبود که چون من راهنما بودم همه چیزرا می دانستم و معتقدم که من ودیگران همه چیز رادرکنارهم تجربه می کنیم.

ما باید بدانیم چه عایدی برای کنگره داریم و معتقدم راهنما و رهجو باید از دست همدیگر درامان باشند. رهجو باید بداند که راهنما و آموزش‌های او باعث پیشرفت رهجو می‌باشد. ما در کنگره می گوئیم چرا در گذشته این‌قدرازدوستان خود آسیب می دیدیم و دلیلش این بود که این قدر به هم نزدیک می شدیم که باعث می شد خیلی از مسائل ما را دیگران بفهمند که بعدا برعلیه ما استفاده کنند. ما درکنگره می گوئیم که درروابط دوستانه باید حد خود را رعایت کنیم.

آقای صداقت این موضوع را بین خود ورهجوهاشان هم حفظ کرده اند ودرراه پرورش و توسعه کنگره چند تا از بچه های ایشان مثل آقای زرکش که دیده بان هستند و یا آقای بابک و ایشان به امانت داری رسیدند. من خودم یک مدت در کمیته انضباطی کارمی‌کردم وخیلی سخت بود و باید حکم هایی می‌دادم که اول خودم اذیت می‌شدم بعدآن طرف مقابل که حکم می‌گرفت. درحال حاضرآقای صداقت به زیباترین شکل این مسئولیت را انجام می‌دهند. درنهایت یک بارتولد بیست ودو سال رهایی ایشان را به خودشان وخانواده محترمشان تبریک می‌گویم و برای‌ ایشان آرزوی موفقیت دارم وامیدوارم بتوانیم جهان بینی خود را به بهترین صورت شکل دهیم. ازاین که به صحبت های من توجه کردید ازهمه شما سپاسگذارم.

استاد جلسه به تعدادی ازخدمت گذاران که از شهر های مختلف از جمله اصفهان، زنجان، قزوین حضورداشتند، وقت مشارکت دادند و این عزیزان بیست و دومین سال رهایی دیده بان محترم آقای صداقت را تبریک گفتند وفضای بسیار جذابی را فراهم نمودند.

سخنان دیده بان محترم آقای بابک لطفی

 سلام دوستان بابک هستم یک مسافر.خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم. کوتاه بگویم زمانی که آمدم کنگره برای درمان، اگرآقای صداقت نبود من ماندگارنبودم. وقتی که خواستم بروم آقای صداقت گفتند که یک پکیج بگیروبعد برو! وبه دلایلی پول همراهم نبود و ایشان گفتند بیا اینجا و یک ده هزارتومانی به من داد و من رفتم از نشریات پکیج را خریدم ورفتم، با خودم گفتم من بین این مصرف کنندها چکارمی‌کنم و آن ده هزار تومان باعث شد که من برگردم و به کنگره وصل شوم. آقای صداقت مثل کوه سفت هستند و مثل نان نرم هستند. من در کنارایشان رهجوبودم و درهرخدمتی که بودند مثل کوه استواربودند. تبریک می‌گویم به ایشان، به دختران گلشان و خانم صداقت و بهترین ها را برای ایشان خواستارم.

 

سخنان دیده بان محترم آقای زرکش

سلام علی رضا هستم یک مسافر. آمدم شعبه ابوریحان و جمعیت ودیدم این وآقای صداقت را دیدم وارد سالن که شدم آقای تراب‌خانی را دیدم آقا بابک را دیدم خیلی خوشحال شدم.با دیدن این عزیزان انرژی بالایی گرفتم. من در این بیست و دو سال ازآقای صداقت برجک نخوردم! انسان مهربان و سفره دارکنگره هستند. به ایشان تبریک می‌گویم وبه خانم صداقت و دخترانشان ترنم و باران خانم هم تبریک می‌گویم.

در ادامه مراسم تولد دیده بان محترم آقای صداقت با شور و شوق وصف ناپذیری آغاز شد. جای همه مسافران کنگره 60 خالی بود!

 

سخنان دیده بان محترم آقای صداقت

سلام دوستان محمد صادق هستم مسافر. از همه عزیزان که از راه های دور و نزدیک تشریف آوردند سپاسگذارم. از راهنمای محترم آقای ترابخانی عزیز تشکر می‌کنم. آقا رضاخیلی کم حرف هستند برعکس من که پر حرفم و تا دلتان بخواهد عمل می‌کند و خدمت گذار هستند و ازخدمت لذت می‌برند، من خدمت گذاری و لذت ایشان را دیدم و گفتم من نیز باید به این حال برسم و لذت ببرم. البته ایشان خصوصیات خوب زیادی ذارتد که این خیلی بارزاست.
من سه تا راهنما عوض کردم تا به آقای تراب خانی رسیدم. سه تا راهنمای اول مصرف کردند و به آقای مهندس گفتم اجازه دهید در لژیون شما باشم که ایشان گفتند لژیون من به زودی بسته می‌شود ولی شما را به راهنمایی معرفی می‌کنم که خیالت راحت مصرف نمی‌کند. از ایشان سپاسگذارم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم، از خانواده محترم ایشان. از خانم آنی بزرگ، خانم کماندار، خانم شانی. از استاد امین بزرگوار تشکر می کنم که همیشه کمک من بودند وخیلی از ایشان آموختم. ازآقای سلامی که در مسیر خدمت خیلی کمک کردند تا خودم باشم. از پدر و مادرم، از همسرم، دختران گلم تشکر می‌کنم که در این راه یارمن بودند. اگر من اینجا می آیم یا به شهرستان ها می روم به دلیل وجود همراهی خانواده است. با وجود این همه زیبایی و خوبی خیلی لذت می برم، آنقدر آدم های خوب درکنارم و در کنگره هست که واقعا حال خوبی دارم. دوستان در مشارکت ها از برجک زدن من گفتند و این برجک زدن ها همراه با حس منفی نبود و جنبه آموزشی داشت. برای این کار من سال ها تمرین کردم تا به این جا برسم . شاید باور نکنید من آموزش گرفتم که چگونه برجک بزنم و چقدر تمرین کردم. اگر کتاب 60درجه توسط آقای مهندس نوشته نمی‌شد خیلی از ما ها الان اینجا نبودیم و معلوم نبود چه بلاهایی سرمان می آمد. آقای مهندس می خواستندهر چیزی که به دست آوردند را به دیگران انتقال دهند.

قدردانی مادر آقای صداقت از آقای مهندس و خانواده ایشان 

مرزبان کشیک: مسافر افشار
خلاصه نویسان: مسافر یاشین، مسافر حمید، مسافر علی
عکاس: مسافرسعید، مسافر مهدی
ویراستاری و ارسال: مسافر حامد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .