English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- اعتیاد تاریک‌ترین تاریکی بر روی زمین است

گروه خانواده- اعتیاد تاریک‌ترین تاریکی بر روی زمین است

جلسه پنجم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بندرعباس با استادی راهنما مسافر هورا، نگهبانی راهنما همسفر زهره و دبیری همسفر رقیه با دستور جلسه «خانم‌های مسافر» روز دوشنبه ۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما هستم و از شما آموزش می‌گیرم. از آقای‌ مهندس‌ به‌خاطر حمایت، تدبیر و اقتداری که داشتند تشکر می‌کنم که بعد از ۲۵ سال دستور جلسه خانم‌های مسافر را عنوان کردند. من این تابوشکنی را تبریک می‌گویم. خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم و از راهنما و نگهبان کارگاه بندرعباس تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند تا در این‌جا حضور داشته باشم.

در مورد خانم‌های مسافر حرف زیاد است. خوب است که بدانید لژیون خانم‌های مسافر ۴ یا ۵ بار تشکیل و سپس منحل شد. برای من خیلی جالب بود که چرا آقای مهندس روی خانم‌های مسافر این‌قدر حساس هستند؟ ایشان دوست داشتند خیلی درست این حرکت انجام شود؛ به‌همین‌ خاطر حساسیت داشتند که این کار با احتیاط و تدریجی انجام شود. می‌بینیم که بعد از این همه سال آقای مهندس تصمیم گرفتند که راجع به خانم‌های مسافر صحبت شود.

هنوز در کنگره خیلی از مسافران آقا هستند که خجالت می‌کشند اعلام کنند که مصرف کننده هستند. همیشه نگران هستند که مبادا یک آشنا آن‌ها را ببیند. امروز در قسمت خانم‌های مسافر دکتر، روانشناس و وکیل داریم. باورتان نمی‌شود اگر بگویم اکثراً تحصیل‌کرده هستند، لیسانس و فوق لیسانس دارند و در جامعه شغلی دارند. بیشتر آن‌ها شاغل، مادر، خانه دار یا ورزشکار هستند؛ ولی این بیماری برایشان ایجاد شده و اتفاق افتاده است.

من همیشه می‌گفتم چه فرقی بین خانم و آقا است؟ مثل این است که بگوییم آقایان، بیماری دیابت یا قند بگیرند؛ ولی ما نباید داشته باشیم. به نظر من جنسیت در بیماری تأثیری ندارد. ما اینجا فهمیدیم که اعتیاد یک بیماری است. فرقی نمی‌کند یک خانم یا آقا باشد. این را باید ما اول برای خودمان حل کنیم، این تابوشکنی باید اتفاق بیفتد. به نظر من یک خانم قلب و جان خانه است. یک خانم وقتی در خانه مریض باشد، یک خانواده بی‌روح و مریض است؛ وقتی که خانم خانه حالش خوش باشد کل خانه حالش خوب است. همان‌طور که شما در قسمت همسفران می‌بینید؛ وقتی که به کنگره آمدید و آموزش گرفتید، چه‌قدر حالتان عوض شد و چه‌قدر شرایط خانه عوض شد. خانه‌ای که تاریک و سرد بود، کم‌کم نور و گرما آمد.

آقای مهندس بارها گفته‌اند ما در زمین تاریکی زیاد داریم؛ ولی اعتیاد تاریک‌ترین تاریکی بر روی زمین است. من تشکر می‌کنم از تمام خانم‌های مسافری که حرکت کردند، آمدند و درمان شدند و نرفتند. با خود نگفتند: «حالا که در این ده ماه خوب شدم، کسی من را ندید؛ پس بروم و به زندگی خودم و بچه‌ام برسم.» آن‌ها نترسیدند و ماندند. الگوی ما در کنگره کیست؟ آقای مهندس وقتی خوب شدند، نرفتند و ماندند. من از همسفران هم تشکر می‌کنم؛ چون اگر همسفران نمانند و حمایت نکنند امکان حرکت نیست. یکی کنار همسرش، یکی در خانه، یکی از بچگی در شکم مادرش و یکی به خاطر افسردگی یا غم‌ بزرگی به بیماری اعتیاد دچار شده است؛ این مهم نیست. مهم این است که آقای مهندس یک مکان فوق‌العاده امن برای ما درست کرده‌اند.

این را به گوش خانم‌های مصرف‌کننده برسانید: «هیچ آقایی این‌جا  حضور ندارد و همه خانم هستیم.» خانم‌های مسافر آن‌قدر قشنگ و محکم حرکت کردند که من افتخار می‌کنم که یک خانم مسافر هستم. خودتان می‌دانید که آن‌ها مسئولیت همسر، بچه، کار بیرون و غذا درست کردن هم دارند؛ ولی آن‌قدر کنگره آموزش‌هایش قوی است که  همه این‌ها را در تعادل با هم داریم و زندگی می‌کنیم. هم به همه کارهایمان می‌رسیم و هم خدمت کنگره را داریم.

آقای امین می‌گویند: «ما وقتی چیزی را یاد می‌گیریم اگر آن را به دیگران انتقال ندهیم، آن دانایی، حس خوب و سلامتی برای ما نمی‌آید.» من خیلی دوست داشتم خدمت کنم؛ ولی در تهران شرایط نبود؛ به‌همین دلیل به قشم آمدم و خدمت کردم و خیلی آموزش گرفتم. ما می‌خواهیم قسمت خانم‌های مسافر قوی شود و قدرتمند حرکت کند.

در قشم لژیون خانم‌های مسافر شروع شد و هر کدام از ما می‌توانیم با حضورمان کمک کنیم که چراغ کنگره روشن بماند و به دیگران این پیام را بدهیم که ما می‌آییم، خدمت می‌کنیم و از چیزی خجالت نمی‌کشیم. این‌که شما چه نگاه و نظری به خانم‌های مسافر داشته باشید خیلی مهم است. آقایان مسافر می‌توانند کمک کنند و بگویند: «چه فرقی می‌کند، اگر من می‌توانم اعتیاد داشته باشم، یک خانم هم می‌تواند اعتیاد داشته باشد.» مطمئن باشید یک پروسه سختی داشتیم؛ ولی آن‌قدر آموزش‌های کنگره قوی بود که خود من از گذرگاه‌های سخت عبور کردم و صددرصد درمان شدم و هیچ‌وقت به اول راه برنگشتم. من ماندم، خدمت کردم و سعی کردم که بذر نیکو بکارم.

ما نباید بگوییم راه دور است. خواست اگر باشد انجام می‌شود. من باید به کنگره بروم تا حالم خوب شود که بتوانم چراغی برای دیگران باشم؛ چون آن تاریکی خیلی دردناک است. در آخر از مسافر مونا دبیر شورای اسیستانت‌های خانم‌های مسافر تشکر می‌کنم که با اقتدار و عشق سعی بر این دارند که خدمتگزارهای خانم مسافر بیشتر شوند تا بتوانیم در همه‌جا شعبه داشته باشیم.



تایپ: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ارسال: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .