چهاردهمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر آذر، نگهبانی مسافر معصومه و دبیری مسافر وحیده، با دستور جلسه《خانمهای مسافر》در روز شنبه مورخ ۱۵ دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده
در شب ظلمانیام، ماه نشانم بده
یوسف مسکین به چاه، گشت چنین پادشاه
گر که طریق این بود، چاه نشانم بده
سلام دوستان، آذر هستم یک مسافر
خداوند را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم بابت تمامی دادهها و ندادهها که دادههایش رحمت است و ندادههایش حکمت و در ادامه تبریک، تهنیت و شادباش میگویم این هفتهٔ مبارک، خجسته و فرخنده را به خانمهای مسافر، مخصوصاً خانمهای مسافر شعبهٔ یاس اصفهان.
از آقای مهندس دژاکام، بنیان کنگره ۶۰، بابت زحماتی که برای خانمهای مسافر میکشند، سپاسگزاری مینمایم. بعد از ۲۵ سال، اولین دستور جلسه خانمهای مسافر برگزار میشود. تا کنون چهار الی پنج مرتبه شعبه خانمهای مسافر، تأسیس شده و دوباره منحل گردید، ولی امروز با یاری خداوند و دستان پرتوان آقای مهندس و توانایی سرکار خانم مونا، ۹ نمایندگی داریم: نیلوفر قزوین، میخک مشهد، ارکیده کرمان، نسترن و یاس اصفهان، رز و ارغوان تهران، بنفشه شیروان و شقایق قشم.
خدا را سپاسگزارم که آقای مهندس این دستور جلسه را برای خانمهای مسافر قرار دادند، زیرا نگاه جامعه به مصرفکنندهها، نگاه خوبی نیست، بهخصوص اگر خانم باشد. من سعی زیادی کردم که در این دستور جلسه خود را کنترل کنم؛ ولی خیلی اشک ریختم.
در لایو، اولین پهلوانِ مسافران خانم، خانم ندا بودند، شاید دیده باشید که آقای مهندس با یک بغض خیلی سنگین گفتند: خانمهای مصرفکننده اکثراً در خانوادهٔ خودشان مصرفکننده میشوند؛ لزوماً چون مصرفکننده هستند، جنایتکار و... نیستند؛ آنها تحت شرایطی، در همان خانواده مصرفکننده شدهاند. آقای مهندس آمدند و برای دنیا ثابت کردند که این نگاه از خانمهای مصرفکننده برداشته شود.
اکثر خانمهای مصرفکننده، بابت یک سردرد، پادرد یا دنداندرد شروع میکنند و بهمرورزمان به مصرفکنندهای قهار تبدیل میشوند. ستون اصلی هر خانواده، مادر است. من مادر دو بچه هستم، قبل از اینکه به کنگره بیایم، مردهای متحرک بیش نبودم؛ آذری بودم که دم و بازدم نفسهایش با دود بود. ولی آمدم کنگره و سفر کردم؛ سفری از ظلمت به نور، از تاریکی به روشنایی، از ترس به شجاعت، از نادانی به دانایی و از نفرت به عشق.
من آمدم و به درمان رسیدم و در کنگره مادر بودن، همسر بودن، انسانیت، عشق بلاعوض، بخشیدن و پساندازکردن را یاد گرفتم. تمام این آموزشها از نوشتن سیدیها، خواندن جزوه و کتاب به دست میآید.آقای مهندس با این دستور جلسه به خانمها این گوشزد را دادند: جای سیگار، الکل و پایپ در دستان یک خانم نیست، زندگیکردن و زندگی بخشیدن در دستان یک خانم است.
ایشان با این دستور جلسه، از شخصیت، آبرو و حیثیت ما دفاع کردند. آقای مهندس، بینهایت از شما سپاسگزارم که امروز جایگاه مادر بودن و همسر بودن را به من بازگرداندید.امروز بهواسطهی همین آموزشها، سر کار میروم، ادامه تحصیل میدهم، در کنگره خدمت دارم و راهنما هستم. ۱۵ رهجو دارم، هر هفته سیدی مینویسم و بهواسطهی همین آموزشها قوی و قویتر میشوم. ما میتوانیم با تغییر، یکی مثل خانم مونا، خانم راد، خانم فریبا و خانم مریم عزیز شویم. سپاسگزارم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: مسافر الهه لژیون ۱۸ نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴ نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
506