جلسه یازدهم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره۶۰ نمایندگی کاسپین قزوین با به استادی راهنما همسفر خدیجه، نگهبانی همسفر ندا و دبیری همسفر مرضیه دستور جلسه «هفته همسفر» روز یکشنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر میکنم که در دهمین سال حضورم در کنگره در این جایگاه و در خدمت شما عزیزان هستم و چنین حس قشنگی را تجربه میکنم. از جناب مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم. به همسفران جناب مهندس حسین دژاکام تبریک میگویم که با تلاش این خانواده بزرگ ما امروز توانستهایم دور هم جمع شده و این حس خوب را تجربه کنیم.
کنگره فقط برای احیاء یک مسافر تلاش نمیکند؛ بلکه برای احیاء خانوادهها تلاش میکند. به همین دلیل است که نقش همسفر کنار نقش مسافر لازم و ضروری است. آمدن همسفر به کنگره به این معنا نیست که بار اعتیاد مسافر را به دوش بکشد یا بدهیها و خسارتهایی که مسافر به بار آورده را جبران کند. نقش همسفر، حامی و پشتیبان است. او مثل یک کاتالیزور و صافی عمل میکند که ناخالصیهای اطراف حاشیه سفر مسافر خود را از بین میبرد و آنها را درست میکند تا مسافر بتواند سفر خوب و منظم داشته باشد که درنهایت مسافر بتواند با خواسته، تلاش و فرمانبرداری خود به حال خوش و آرامش دست پیدا کند. پس همسفر فقط نقش یک حامی را دارد و باقی کار دست مسافر است که انجام دهد تا بتواند سفر خوبی را داشته باشد.
در کنگره به همسفر بال پرواز هم گفته میشود؛ ولی ما میدانیم که پرواز با یک بال امکانپذیر نیست. همسفر یک بال پرواز است که اگر به کنگره بیاید، آموزش بگیرد و قوی شود؛ ولی مسافر نیاید، حرکت نکند و فرمانبردار راهنمای خود نباشد، این پرواز قطعاً صورت نمیگیرد. برعکس این موضوع هم صدق میکند که اگر مسافری وارد کنگره شود همسفر نداشته باشد بهتنهایی قوی و نیرومند شود؛ ولی همسفر آموزش نگیرد، باز هم این پرواز انجام نمیشود؛ زیرا زبان یکدیگر را متوجه نمیشوند.
پس اگر بخواهیم مثل عقابی که جناب مهندس حسین دژاکام در سیدی گذرگاه از آن صحبت میکنند باشیم و یک پرواز عالی را تجربه کنیم، از گذرگاههای سخت عبور کنیم و لانه خود را در بالاترین نقطه بنا کنیم که دست کسی به آن نرسد باید باهم و پابهپای هم حرکت کنیم تا سفر خوب و عالی را داشته باشیم.
ما سفر خود را از آنجا شروع کردیم که در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، استاد سردار در اولین پیام گفتند: لنگر کشتی را بکشید. ما کشتی خود را حرکت دادیم، وارد این اقیانوس عظیم شدیم و ادامه دادیم. مسافر در این کشتی نقش ناخدا را دارد و همسفر نقش قطبنما را بازی میکند. هر کدام از این نقشها در جای خود از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اگر ناخدا به قطبنمایی که دارد توجه نکند و همینطور وارد این اقیانوس شود، قطعاً در طوفان و گردابها گرفتار میشود؛ حتی اگر بتواند جان سالم هم به درببرد بسیار برای او سخت میشود. از دیدگاه دیگر حتی زمانی که آن کشتی قطبنمای عالی و درجه یکی داشته باشد؛ ولی ناخدای خوبی نداشته باشد باز هم کشتی به گل مینشیند. اگر قرار باشد این کشتی به ساحل آرامش و سرمنزل مقصود که همان رهایی است برسد، باید مسافر و همسفر پابهپای هم حرکت کنند و نباید روبهرو یا مقابل یکدیگر قرار گیرند.
جناب مهندس حسین دژاکام فرمودند: «هر چیزی فرمانی دارد و برای رسیدن به هر فرمانی زمان لازم است.» به همین خاطر است که ما همیشه به همسفرها میگوییم در صبر خود بیصبری نکنید، به مسافر خود زمان بدهید تا بتواند این سفر را طی کند، پابهپای او حرکت و گذشته را رها کنید و ببخشید، آن زخمهایی را که به قلبهایتان وارد شده است را التیام ببخشید. نه فقط به خاطر مسافر، بلکه این امر را به خاطر خود انجام دهید. آن شمشیرها را از قلب خود خارج کنید، قلب شما نرم شود تا حال خودتان بهتر شود و به آرامش یا حال خوش دست پیدا کنید.
جناب مهندس حسین دژاکام میگویند که معجزه حیات، خود حیات است. ما فرصت زیادی برای زندگی کردن نداریم. زمان خیلی زود سپری میشود و لحظهای متوجه میشویم که کار ما دیگر تمام شده است. بیاییم از زمانی که در اختیار ما قرار داده شده است به بهترین شکل استفاده کنیم.
ما سالهای زیادی را در تاریکی سپری کرده و از دست دادهایم؛ اما حالا که به کنگره آمده و کنار یکدیگر آموزش میگیریم تا بهحال خوش برسیم، سعی کنیم که دیگر مقابل هم قرار نگیریم؛ زیرا تا به امروز اعتیاد یک سد بین مسافر و همسفر بود، از این به بعد تلاش کنیم که حسهای منفی و نیروهای بازدارنده جلوی ما قرار نگیرند. به همین دلیل است که جناب مهندس حسین دژاکام به ما قدردانی کردن را یاد دادهاند. قدردانی یعنی اینکه من بیایم آن نعمتی که خداوند به من داده است را ببینم و همسفر برای مسافر همان نعمت خداوند است.
این هفته بهترین فرصت است که مسافرها از همسفران خود قدردانی کنند. هر یک از همسفرانی که اینجا نشستهاند میتوانستند نباشند، میتوانستند رها کنند، زمانی که فهمیدند مسافر آنان مصرفکننده است بروند؛ ولی آنها ماندن را انتخاب کردند، در سختیها کنار شما ماندند و الان زمان آن است که به بهترین شکل از آنها قدردانی کنید. قدردانی کردن هم در کنگره همانطور که میدانید با پاکت و طلا هدیه دادن است. هر چقدر بتوانید بیشتر از همسفر خود قدردانی کنید به نظر من خود را برای یک سال تا جشن همسفر بعدی بیمه کردهاید. برای یک همسفر هیچچیزی قشنگتر از این نیست که مسافر، او را ببیند، درک و حس کند، آن زحماتی که میکشد و کارهایی را که انجام میدهد دیده شوند. نیازی نیست که ما برای قدردانی کردن همیشه منتظر این جشنها یا مناسبتها باشیم. همیشه نیازی نیست که قدردانی کردن با پول و طلا باشد. همینکه من چه در جایگاه همسفر یا مسافر باشم به شخص مقابل یک پیام بدهم و بگویم چقدر دوست دارم بگویم که تلاشهای او را میبینم، این عمل من معجزهای بزرگ در آن ارتباط مسافر و همسفر به وجود میآورد و پیوند محبت را قویتر میکند. همچنین باعث میشود حس خوب به زندگی شما بازگردد.
همسفرها نبض خانه هستند که اگر حال آنها خوب باشد حال همه اعضا در خانه خوب است. پس بهتر است که شما مسافران عزیز منتظر مناسبتها نباشید، همیشه همسفرهای خود را ببینید، قدردان آنها باشید تا این حس خوب مجدداً به شما برگردد.
امیدوارم امروز همه شما به بهترین شکل ممکن از همسفرهای خود قدردانی کنید. جلسه پنجشنبه کنسل شد؛ اما فرصت مناسبتر پیش آمد تا به امید خدا پاکتهای شما پر پولتر شود فرصت کنید بروید طلا بخرید و بتوانید بهتر از همسفران خود قدردانی کنید.
در آخر امیدوارم امروز کنار یکدیگر جشن بسیاری خوبی برگزار کنیم و لذت ببریم. ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
در ادامه جشن همسفر با اشتیاق و شوق فراوان برگزار شد.
مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر رمضان
تایپ: رابط خبری همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون پانزدهم)
ویرایش: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما سونا (لژیون شانزدهم)
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
741