اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم را فراموش نمیکنم که از چه وضعیت روحی و روانی برخوردار بودم، زمانی که وارد کنگره60 شدم و جو حاکم بر آنرا مشاهده نمودم متوجه شدم اینجا همانجایی است که من به دنبال آن بودم. اولین کاری که کنگره60 برای من انجام داد این بود که واژه معتاد را از من گرفت و بهجای آن واژه مسافر را به من داد، اگر در کنگره۶۰ خدمتی به من دادهشده لطف خداوند بوده است که شامل حال من شده تا بتوانم خدمتگزار مخلوقین خداوند باشم.
ازجمله کمک کنگره۶۰ به من اینکه درصورتیکه روزی با دنیایی از ناامیدی وارد کنگره۶۰ شدم و اصلاً بر این باور نبودم که بتوانم روزی را بدون مصرف مواد سپری کنم، این کمک بزرگی بود که کنگره۶۰ به من کرد و الان نزدیک 8 سال است که اصلاً هیچگونه مواد مخدری مصرف نکردهام، کمکی که کنگره۶۰ به من کرده این است که راه رسم زندگی را به من آموخت، که چگونه باید مخلوقین خداوند را دوست داشته باشم، چگونه بتوانم حسم را نسبت به افراد تغییر بدهم تا آنها را دوست داشته باشم. کنگره۶۰ در وادی اول تفکر و در وادی پنجم پسانداز را به من آموخت، کمک کنگره۶۰ به من این بود که بتوانم ارتباطی که بهواسطه مصرف مواد بین من و افراد جامعه قطعشده بود را دوباره برقرار کنم، بتوانم حسهای منفی را بشناسم و از خودم دور کنم و حسهای مثبت را جایگزین حسهای منفی کنم.
اما من چه کمکی به کنگره۶۰ میتوانم بکنم؟ کمکی که من میتوانم به کنگره60 بکنم این است، در کنگره۶۰ یکسری قوانین و حرمت داریم که یک سری از آنها مکتوب و یک سری نانوشته است و ما با حفظ این حرمتها میتوانیم کمک شایانی دررسیدن به اهداف والای بنیان کنگره60 داشته باشیم. من مسافر میتوانم با رفتار و کردارم در جامعه معرف روش و متد کنگره۶۰ باشم. در پایان صمیمانه از آقای مهندس و خانواده محترمشان و دو راهنمای بزرگوارم مسافر علیرضا هویدا و مسافر علی رحیمی کمال تشکر رادارم که به من راه رسم زندگی کردن را آموزش دادند.
تنظیم و ویرایش: مسافر ناصرجعفری لژیون21
به قلم: راهنمای محترم مسافر حبیب حاج خیادانی لژیون18
عنوان مقاله: کمک من به کنگره60 و کمک کنگره60 به من
- تعداد بازدید از این مطلب :
340