English Version
This Site Is Available In English

هدف کنگره به تعادل رسیدن خانواده است

هدف کنگره به تعادل رسیدن خانواده است

سومین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بروجرد با استادی ایجنت همسفر اعظم، نگهبانی راهنما همسفر معصومه و دبیری راهنما همسفر فاطمه با دستور جلسه «هفته همسفر» روز سه شنبه ۱۱ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم و خدا را برای تجربه این جایگاه شکر می‌کنم. من اولین بار است که در شعبه بروجرد استاد نشسته‌ام و این حس خوبی است و متشکرم از شما برای این حس خوبی که به من می‌دهید و امیدوارم امروز جشن و جلسه خوبی را در کنار همدیگر داشته باشیم. جشنی پر از حس خوب، اتفاق‌های خوب و هدیه‌های خوب و این انرژی و اتفاق خوب را تا پایان هفته با خودمان داشته باشیم. در ابتدا تشکر می‌کنم از مرزبانان و عزیزانی که شعبه را تزئین کردند. از راهنمای خوب خودم تشکر می‌کنم که اگر این جا هستم، استاد هستم و حالم خوب است، قطعاً به خاطر زحماتی است که راهنمایم برایم کشیده است.

از مسافر عزیزم تشکر می‌کنم که به کنگره آمدند و مسافر شدند و من را با خودشان آوردند و به من لقب همسفر دادند. به بهترین مکان دنیا من را آورده است. شاید روز اولی که به کنگره آمدم، خیلی ناراحت بودم و می‌گفتم اینجا جای من نیست. غر می‌زدم و دعوا می‌کردم و می‌گفتم شوهرهای مردم همسرانشان را به کشورهای دیگر می‌برند و به مسافرت‌های خوب می‌روند؛ ولی شما من را بین مصرف‌کنندگان مواد می‌بری که حالشان بد است. آن قدر حال خودم بد بود که نمی‌دانستم مسافرها چه‌قدر خوب هستند و اینجا چه‌قدر جای خوبی است؛ ولی امروز دوست دارم از او تشکر کنم و به او بگویم که من قدردان تمام زحماتش هستم و ممنونم که آمد، ایستاد، جنگید و وارد سفر دوم شد و بعد از سفر دوم همسفر من شد؛ چون من بعد از سفر دوم خودم فهمیدم که چه‌قدر ضد ارزش دارم و اینجا به خاطر مسافرم نیامده‌ام و آمدم به خاطر خودم و از این بابت خدا را شکر می‌کنم.

این هفته را خدمت خانم آنی بزرگ، اولین همسفر کنگره۶۰ که آمدند و پای کار ماندند و گروه همسفران را تشکیل دادند که من امروز به حال خوب برسم. من خیلی واژه همسفر را دوست دارم و افتخار می‌کنم. همسفر بودن اذن و لیاقت می‌خواهد که بیاید اینجا بنشیند و جایگاه همسفر بودن را تجربه کند. در ابتدا فکر می‌کنیم برای مسافرمان آمده‌ایم و او حالش خیلی بد است و آمده‌ایم که کمکش کنیم و او را به حال خوب برسانیم؛ ولی بعد از مدتی می‌فهمیم که هدف کنگره۶۰ این نیست که مسافر درمان شود و من حالم خوب شود. اگر این طور بود من چند سال پیش می‌رفتم؛ چون مسافرم خوب شده بود، پس چرا من ماندم؟ با این‌که همسفر بودن خیلی سخت است مخصوصاً روزهای اول که می‌خواهید شال سفید بپوشید و هر کسی صحبت می‌کند دست بزنید، خیلی آدم‌ها را ببینی که دوستشان نداريد؛ ولی مدتی که می‌گذرد می‌فهمید چه جای قشنگی آمده‌اید.

دوست دارم از تمام مسافر ها این را بخواهم که حتماً همسفرشان را با خودشان به کنگره بیاورند و این بزرگترین کادویی است که مسافر می‌تواند به همسفر بدهد. اگر بدانید که همسفر هم مثل شما نیاز به سفر دارد. شما مواد مخدر مصرف می‌کنید و گاه گاهی حالتان خوب است؛ ولی همان زمان که مسافر حالش خوب است همزمان همسفر حالش بد است. مسافرم مواد مصرف می‌کرد و خانه را برایم تمیز می‌کرد و برق می‌انداخت تمام ظرف‌ها را می‌شست؛ ولی من، حالم خیلی بد بود و اصلاً دوست نداشتم این کار را بکند. زمانی که بیرون می‌رفت، مرتب او را چک می‌کردم که کجا می‌روی؟ چه‌کار می‌کنی؟ به واسطه مصرف مسافرم من خیلی اوقات دروغ می‌گفتم. اگر کسی می‌پرسید: همسرت کجاست باید دروغ می‌گفتم. تمام این ضد ارزش‌ها را نمی‌خواهم بگویم به خاطر مصرف مسافرهاست؛ ولی ما با شما مسافرها در قعر تاریکی‌ها بودیم. دقیقاً سوار همان ماشینی می‌شود که در سرمای ۶۰ درجه زیر صفر است. ما پایین رفتیم؛ ولی حق این نیست که آن پایین بمانیم. ما باید برگردیم. اگر شما آمدید و به حال خوب رسیدید، لااقل این حال خوب را به همسفرتان هم بدهید. جایگاه همسفری خیلی خوب است و یاد می گیرد.

اولش که می‌آید می‌فهمد یک مصرف‌کننده بیمار است و منِ همسفر باید نقش پرستارش را داشته باشم. وقتی شما یک همسفر با خودتان می‌آورید انگار یک پرستار در خانه دارید. الآن هم دارید؛ ولی بلد نیست زمانی که پله عوض می‌کنید یا خمارید چه‌طور حرف بزند و چه غذایی به شما بدهد و چه‌کار کند حال شما خوب شود؛ ولی وقتی به کنگره بیاید، انگار به دانشگاه آمده و دوره پرستاری را می‌گذراند. حالا می‌داند با شما چه‌طور رفتار کند؛ چون راهنما به او آموزش می‌دهد. کلاً همسفران روز اولی که وارد کنگره می‌شوند دو دسته هستند. کسانی که آمده‌اند که مسافرشان را درست کنند. وقتی مسافر رها می‌شود، آن‌ها هم می‌روند؛ ولی دسته‌ای دیگر که می‌آیند بعد از دو یا سه ماه حالشان خیلی بد است و آن موقع است که خدمتگزار می‌شوند و به آن حال خوب می‌رسند.

من باز هم تقاضا می‌کنم همسفرتان را با خودتان به کنگره بیاورید که شریک حال خوب شما شود. وقتی شما آموزش‌های کنگره را می‌گیرید، انگار یک زبان کنگره‌ای یاد گرفته‌اید و خیلی راحت می‌توانید با همسفر صحبت کنید. وقتی همسفر کنارمان قرار می‌گیرد کار راحت‌تر می‌شود و هم زبان می‌شویم. خانواده بالانس می‌شود و از آن خانواده ورشکسته‌ای که زمان مصرف به وجود آمده بود فاصله می‌گیریم و می‌فهمیم که اصلاً هدف کنگره به تعادل رسیدن خانواده است‌. همسفر در واقع همان نقش مکمل است. منِ مسافر باید بپذیرم که کنارم یک همسفر باشد که در همان ماشین قراضه قرمز رنگ در آن سرما و یخبندان گاهی اوقات یک چای گرم دستم بدهد، گاهی اوقات یک دلداری به من بدهد، گاهی اوقات بگوید درست می‌شود، بگوید مطمئن باش تو می‌توانی و به من یک انرژی خوب و حس خوب بدهد.

تصاویری از برگزاری جشن هفته همسفر

مرزبانان کشیک: همسفر حمیده و مسافر مهدی
تایپ: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
عکاسان: همسفر زینب و همسفر زهرا رهجویان راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .