هفتمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی عمومی، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، در نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم همسفر پروین، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری مرزبان محترم همسفر مجتبی با دستور جلسه “هفته همسفر ” دوشنبه ۱۰ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
این هفته را به اولین همسفر کنگره خانم آنی بزرگ و خانواده محترمشان استاد امین، خانم کماندار، خانم شانی و کلیه مسافران و همسفران کنگره ۶۰ علیالخصوص مسافران و همسفران آکادمی تبریک و شادباش عرض میکنم.
واژه همسفر همانطور که خواندند به کسی اطلاق میشود که سابقه اعتیاد ندارد و برای پیشبرد اهداف کنگره تلاش میکند. ممکن است مسافری بگوید که من، همسفرم نمیآید. درواقع هم لژیونیهایی که با شما داخل لژیون مینشینند و آموزش میگیرند آنها هم همسفرهای شما هستند.
دلیل وجود همسفر در کنگره برمیگردد به سال ۷۸ که وقتی کنگره تشکیل شد، مسافران برای درمان میآمدند در کنگره و همسفران که همراهشان میآمدند، بیرون درب کنگره میماندند و یک تجمعی اتفاق میافتاد. ازآنجاییکه آقای مهندس برای تمام مسائل و مشکلات یک راهکار میاندیشند، یک اتاق را در نظر میگیرند که این تجمع نباشد و میگویند که عزیزان تشریف بیاورید داخل. زمانی که همسفران کنار هم بودند، ممکن بود راهکار غلط به همدیگر بدهند و یا مسائل حاشیهای مطرح بشود.
اینطور شد که خانم آنی و آقای مهندس دژاکام تصمیم گرفتند که به همسفران هم آموزش دهند. قرار بر این شد که همان جهانبینی که برای مسافران آموزش داده میشود به همسفران هم آموزش داده بشود. شکل کلاس هم به همینطور شبیه کلاس مسافران بشود؛ نگهبان، دبیر و مرزبانان.
خدا را شکر که در حال حاضر همسفران ساختمان مستقل خودشان را دارند. ساختمان مخصوص آقایان همسفر و ساختمانی مخصوص خانمهای همسفر. ما همسفران در ساختمان مرکزی اسیستانت و ایجنت داریم.
در ضمن راهنماها آزمون میدهند و وقتی قبول شدند مصاحبه میشوند. مصاحبه که شدند، پیمان میبندند و شال میگیرند. کاملاً ساختار شبیه ساختار مسافران است.
حالا چرا باید همسفران بیایند آموزش بگیرند؟ همسفرها ابتدا که وارد کنگره میشوند فکر میکنند که آمدهاند برای همراهی مسافرشان ولی در ادامه آموزشها را پشت سر میگذارند و میبینند که تخریب خود او خیلی زیاد بوده است.
شما خودتان متوجه هستید که آب جوش بهاندازه بخار نمیسوزاند. ترکشهای اعتیاد سیستم ایکس همسفر را هم آسیبزده؛ بهواسطه کینهها، نفرتها و آن اذیتهایی که شده.
مسافر که موادش را مصرف میکرده و حسهایش بسته بوده و متوجه نبوده؛ ولی همسفری که هوشیار بوده به قول خانم شانی در این ماشین زندگی که دارد حرکت میکند آن تخریبها بیشتر به همسفر وارد شده.
همانطور که میدانید سیستم ایکس به دو طریق خراب میشود: یا با مصرف مواد مخدر و قرصهای روانگردان، قرصهای افسردگی یا بهصورت بیسیم خراب میشود؛ بهواسطهی افکار و اندیشه منفی. مسافرها با سفر DST و آموزش جهانبینی سیستمشان را به شکلی که کارآمد بود، بازسازی میکنند؛ ولی همسفر چگونه باید بازسازی کند؟
همسفر به کلاسها میآید، آموزش جهانبینی میبیند، چهل سیدی را مینویسد، مشارکت میکند، تغییر میکند، خدمت میکند و بهمرورزمان بسیاری از بیماریهای همسفران هم خوب میشود.
در وادی دوم ما یاد گرفتیم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته. وجود همسفر شاید اول بگوید من به خاطر بچهام آمدهام، به خاطر همسرم آمدهام؛ ولی خودت چه؟ ما بیهوده آفریده نشدیم.
وجود مسافران برگهٔ پذیرشی است برای اینکه ما در این مکان قرار بگیریم. بهانهای است برای اینکه ما اینجا قرار بگیریم و به تکامل نفسمان بپردازیم.
اگر همسفری به کنگره میآید با صورتمسئله اعتیاد آشنا میشود. میفهمد که مصرفکننده کارش برای لذتجویی نیست. در سیستمهای شبه افیونی داخل بدنش جایگزینی اتفاق افتاده، یعنی مخدرهای بیرونی جایگزین مواد طبیعی شبه افیونی بدنش شده است. این فرایند درمان زمانبر است.
همانطور که یک جنین نه ماه زمان لازم دارد تا به دنیا بیاید، یک مصرفکننده مواد مخدر هم برای اینکه از دنیای تاریک اعتیاد خارج شود و به ورژن بهتری از خودش تبدیل بشود حداقل ده الی یازده ماه زمان نیاز دارد.
پس همسفر وقتی صورتمسئلهٔ اعتیاد را یاد میگیرد، دیگر به مسافرش نمیگوید که “تو چقدر شربت میخوری” یا “تو چقدر کلاس کنگره میروی”، “توی زندگی یا من را باید انتخاب کنی یا مواد مخدر را” وقتی میآید اینجا بال پرواز میشود. وادیها را که یاد میگیرد میآموزد که بعدازاینکه درون خودش صلح و آرامش پدید آمد به مسافرش هم صلح و آرامش بدهد.
ترکیب همسفر خوب با مسافر خوب سفر استانداردی را دارند. ترکیب مسافر خوب، همسفر بد (البته بد نداریم، معمولاً همراهی شاید نکنند.) سفر یک مقداری سخت هست؛ ولی باز موفقیتآمیز خواهد بود. در مورد مسافری که بد سفر میکند و همسفری که میآید و اقدام میکند در مورد آموزشهایش، هرچند سفر سخت و طولانی است؛ ولی بالاخره بازهم موفقیتآمیز خواهد بود که ما امروز یک نمونه از آن موردها را داشتیم خدا را شکر. همسفری که همراهی نمیکند و مسافری که همراهی نمیکند فعلاً باید زمانش برسد.
ما در کنگره چهار جشن داریم: جشن دیدهبان، جشن راهنما، جشن ایجنت و مرزبانان و جشن همسفران. امروز جشن همسفران هست که مسافران و خود ما باید برای اینکه از خداوند سپاسگزاری کنیم، یک دریچهٔ ورود به قلب خداوند، ورود به قلب انسانهاست.
من باید بتوانم از انسانها سپاسگزاری کنم تا بتوانم سپاسگزار خداوند باشم. تمرینی است برای سپاسگزاری کردن از خداوند.
در این روز مسافران از همسفران که بال پروازشان بودند تقدیر و تشکر میکنند.
تایپ و ویراستاری: همسفر علی (لژیون ششم)
تصویربردار: مرزبان همسفر اشکان (لژیون مرزبانی)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3488