مسافر و همسفر لازم و ملزوم یکدیگر

مصاحبه با همسفر بهمن مصادف با شروع هفته همسفر
سلام دوستان بهمن هستم یک همسفر و این هفته را به آقای مهندس، همسفرشان و همه اعضاء کنگره 60 تبریک عرض می‌کنم.
حدود 6سال پیش مسافر من وارد کنگره شد و بر حسب اتفاق و از روی اجبار من در جلسه شرکت کردم و قدرت جاذبه کنگره من را نگه داشت و من سفرم را شروع کردم.
به فرموده آقای مهندس: عاشق را حساب با عشق است نه با معشوق؛ بنابراین کنگره بر مبنای عشق است و قبولی یک همسفر آقا از نمایندگی وکیلی یزد در آزمون راهنمایی باعث خوشحالیست ولی استان یزد با کثرت جمعیت به تربیت نیروهای بیشتری نیاز دارد و امیدوارم این اتفاق بیافتد.
جوان‌های ١۶ تا ٢٠ سال رو که می‌بینم آرزو می‌کنم که ای کاش من زودتر وارد کنگره شده بودم و این افراد بسیار مفید هستن برای آینده‌ی نه چندان دور در کنگره و الان هم راهنما‌های جوان خیلی پیگیرتر و ثابت‌‌قدمتر هستند. در نتجیه کنگره باید در جذب این‌گونه افراد خیلی کوشا‌تر باشد. جوانان سرمایه‌های خیلی گرانمایه‌ای هستند برای کنگره و در جذب و آموزش آن‌ها کنگره باید سعی و اهتمام بیشتری بورزد و آینده کنگره در واقع معطوف به آنها است و مثل مواد اولیه‌ای هستند که کنگره می‌تواند هرکاری خوبی برای آن‌ها انجام بدهد. جوان‌ها به اعتقاد من یک موهبتی هستند برای کنگره و راهنما‌ها باید این را بدانند و در پرورش‌ آن‌ها سعی و اهتمام بیشتری بکنند.
فکر می‌کنم اولین درسی که به عنوان همسفر ما باید در کنگره یاد بگیریم که آنچه که برای ما اتفاق افتاده نتجیه کاشت خودمان است و این‌که الان مسافر داریم نتیجه عمل خودمان است و ماهم نیاز به آموزش داریم و این مطلب را اکثر همسفر‌ها بعد از یه مدت کوتاهی که با عشق به کنگره می‌آیند متوجه می‌شوند.
به عقیده من اگر جهان‌بینی به خوبی آموزش داده بشود به همسفر‌ها، یک همسفر این را به خوبی می‌فهمد که نباید کاری به مسافرش داشته باشد.
در نتجیه می‌خواهم این را بگوییم که مسافرهای ما به ما نگاه می‌کنند؛ ولی ما اصلا به آن‌ها نباید نگاه بکنیم.
من تصور می‌کنم که تمام تشکیلات مسافران کنگره۶٠ و تمام تشکیلات همسفران کنگره۶٠ مثل در واقع دو دست یک انسان هستند، ما با یک دست نمی‌توانیم حرکت وسیع و اندوخته زیادی داشته باشیم این دوتا لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ ولی در نهایت همسفر کسی است که به عنوان یاری دهنده در کنار مسافر قرار می‌گیرد. همسفر در واقع در مرحله علم‌الیقین و عین‌الیقین قرار گرفته است و من به عنوان یک همسفر دارم می‌بینم که این آدم خیلی غریبه نیست درمورد مشکلاتی که برای مسافر اتفاق می‌افتد چون تمام و کمال در زندگی خودش و خانواده‌اش تاثیر مستقیم می‌گذارد. در نتجیه این‌که ما چه کاری انجام بدهیم که یک همسفر بهای بیشتری پیدا بکند و تاثیر بیشتری داشته باشه یکی نظم و تربیت در کنگره و دیگری آموختن دانش بیکران کنگره که در هیچ‌کجای دیگر آموزش داده نمی‌شود و من همسفر نمی‌توانم بیاموزم؛ یعنی تنها راه این هست که من خودم را از نظر دانایی در واقع از آن مرحله علم‌الیقین و عین‌الیقین حتی بکشم بالاتر و من معتقدم که تمام اسبابش را کنگره در اختیار من گذاشت.
زمان باید بگذره و به اعتقاد من مناطقی مثل یزد و کرمان حقیقتا به توان بیشتر کنگره و باروریش احتیاج داره ما باید یادمان باشد که در هر مسئله‌ای و مخصوصا کنگره میزان خروجی خیلی مطرح است و باید سعی و اهتمام در یزد بشه و به هرحال باید حمایت بشن.



مصاحبه و عکاس خبری، مسافر مجید لژیون سوم
تایپ و نگارش مسافر علی لژیون هفتم