بنام قدرت مطلق
سومین جلسه از دوره دوم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی لواسان با استادی مسافرهادی نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسین در تاریخ 10 دی 1403راس ساعت 17 آغاز بکار کرد.
خلاسه سخنان استاد:
سلام دوستان هادی هستم یک همسفر. این هفته و این جشن زیبا را تبریک میگویم. در کنگره صفت همسفر را به من دادند و برایم قابل تحمل است، چون همچنان که در داخل کنگره همسفر هستم، در خانه هم همسفر بقیه هستم. بهترین تعریف همسفر را به نظر من کنگره بیان کرد که بال پرواز مسافر بودن است و این جمله را آقا امین به ما یاد داد که پرنده زمانی می تواند پرواز کند که دو بالش همزمان رشد کرده باشد یعنی جفتش سالم باشد.
برای اینکه من بتوانم رشد کنم در زندگی باید بتوانم روابط پیرامونم را درست و سالم انتخاب کنم، و این بهترین تعریف برای همسفر بودن است.تعریف کنگره است که مسافر در خانه مانند بمب است و زمانی که میترکد اعضای خانواده هر کدام چیزی را به عنوان آسیب دریافت می کنند یکی ترس را و یکی خشم را.
یک بار از آقای اشکزری شنیدم که درمان اعتیاد خانوادگی است و اصلا فردی نیست، یعنی اگر شما تنها بیای و تنها سفر بکنی و خانواده کنگره ای نباشند و آموزش ندیده باشند باز زندگی یک مقدار سخت می شود. حتی برای خود من اتفاق افتاد که سخت بود، زمانی که آمدم به کنگره همسرم نمی دانست و حتی برای سی دی نوشتن به کتابخانه می رفتم و مجبور بودم گاهی سر کار که بودم سی دی هایم را بنویسم. این قضیه ربطی هم به اعتیاد ندارد اما با ممارست و ایمان است که خداوند به من لطف می کند تا همسفر ها همسفر باقی بمانند، همسفر یا همراه اگر همراه نباشد مجبور می شویم یک جایی مسیرمان را عوض کنیم و این موضوع در سی دی فهم استاد امین شرح داده شده است که اگر فاز مان یکی نباشد مسیرمان را باید جدا کنیم.
برایم جالب بود این مطلب که خودم در تفکرات خودم به آن رسیدم؛ من شغل آزاد دارم و در مغازه ام اگر کسی بد حسابی بکند دیگر به او اعتبار نخواهم داد یا ممکن است دیگر با او کار نکنم، اما من چقدر با خانواده بد حسابی کردم و باز هم من را قبول دارند و اگر قرض یا هرچیزی که بخواهم ، نه نمیگویند و همچنان دارند به من اعتبار می دهند و به نظر من همسفر خیلی کلمه ی بزرگی است و همسفر بودن کار هرکسی نیست، شاید بتوان صفت همسفر را به هرکسی نسبت داد اما همسفر بودن و حس همسفر را داشتن دو مقوله کاملا جدا هستند.
در این دستور جلسات جناب مهندس لطف کردند و این است که من یاد میگیرم که باید هوای دیگران را هم داشته باشم. هر کسی در زندگی اشتباه هایی داشته که به فکر اش میاید و سخت ترین آن به زبان آوردن آن اشتباه است، مثلا بتوانم به همسرم بگویمم که من هفته ی پیش رفتار اشتباهی کردم و متوجه اشتباه ام هستم،اگر آن اشتباه ام را گفتم آن روز جشن همسفر است و همسفر بودن این است زیرا فهمیده ام همسفر بودن یعنی باید در کنار خانواده رابطه ام را درست کنم و بدانم با جنگیدن چیزی بدست نخواهد آمد
به نظر من رابطه ای که در آن پیوند محبت وجود دارد جنگیدن در آن اشتباه است و این یک نشانه است همانطور که اسم آن رویش است که من با همسفر ام اگر مشکلی دارم باید یا محبت آنرا حل بکنم. به نظر من هر کسی که محبت را پیدا بکند می تواند همسفر باشد.
تایپ و تنظیم : مسافر علیرضا
عکس : مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
200