English Version
This Site Is Available In English

مشارکت مکتوب لژیون یازدهم

مشارکت مکتوب لژیون یازدهم

به نام قدرت مطلق الله

سلام دوستان علی رضا هستم یک مسافر
من هم به نوبه خودم این هفته سرشار عشق و محبت را خدمت آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم. مخصوصا خدمت همسفر خودم چرا که بزرگترین آرزوی من این بود که آرزوی او را برآورده کنم همسفر من بزرگترین آرزویش سلامتی من بود خیلی دوست داشت مرا برای یک روز هم که شده پاک و سلامت ببیند و برای این روزها خیلی تلاش کرد از هر راهی من‌ را کمک کرد که بتوانم ولی این بیماری مرا رها نمی‌کرد چه روزها که به خاطر خرید مواد مجبور بودم دیرتر به خانه بروم و هیچ وقت شام نمی‌خورد تا من برگردم و برای سالم برگشتنم همیشه دست به دعا بود چه روز‌ها که پرستاری بود چرا که برای بی احتیاطی خودم تصادف کرده بودم و او بود که وقتی هیچ کس در دوره کرونا به کمکم نیامد حتی پدر و مادرم مرا رها نکرد تازه برای آرامشم هم متادون برایم تهیه می‌کرد تا اذیت نشوم. در کل زندگی عاشقانه با من بود ولی مواد باعث شده بود اصلا عشقش را نمی‌دیدم و گاهی هم که متوجه می‌شدم اشک در دلم سرازیر می‌شد ولی کاری از دستم برنمی‌آمد. من خیلی به همسفرم بدهکار هستم یک عمر جوانی‌اش را با منی سر کرد که  اگر هم می‌خواستم عاشقانه با او باشم مواد نمی‌گذاشت ولی الان خوشحالم که با ورود به کنگره لبخند زدنش و محبت را می‌بینم و هر لحظه با خود می‌گویم که ای کاش زودتر به کنگره امده بودم و عمری را  فقط با لبخندش سر می‌کردم . کاش این روزها برایم زودتر اتفاق می‌افتاد تا جوانیش را فدای خودخواهی خود نمیکردم من یک عمر جوانی و عشق به همسفرم بدهکارم که قابل برگشت نیست چرا که وقتی به گذشته برمی‌گردم می‌بینم که چگونه با همتش مرا در راه درست هدایت می‌کرد او کار می‌کرد تا من از دیگران کم نیاورم و  هرچه داشت را در خانه ی من خرج می‌کرد ومن پول خودم را برای خودم خرج می‌کردم ولی همیشه مراقب بود حتی ریالی پول حرام وارد زندگیم نشود وتمام قد مثل دیواری محکم پشت من بود تا خم نشوم درخت زندگیم به دست پر مهرش آبیاری شد تا بالأخره از خواب زمستانی بیدار شدم و تصمیم خودم را برای رهایی خودم گرفتم و با وارد شدن به کنگره و شروع سفرم باز مثل پروانه به دور من می‌گشت تا پرواز کردن را بیاموزم و در سراسر دنیای زندگیم پرواز کنم وزیبایی‌هایش را ببینم گویی تازه متولد شدم و دوباره از نوع زندگی خواهم کرد و من همه این زیبای ها را مدیون آقای مهندس وخانواده محترمشان هستم و همچنین راهنمای خودم و همسفرم چرا که عشق آسمانی را در آنها پیدا کردم و به زندگی خودم بردم تا من هم مثل آنها رها و آزاد گردم



سلام دوستان ، رضا هستم یک مسافر...
قبل از هرچیز هفته همسفر را به جناب آقای مهندس ،خانواده محترمشان سرکار خانم آنی و تمامی همسفران کنگره ۶۰  تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. ما اعضای کنگره ۶۰ بایستی همواره سپاسگزار و قدردان این خانواده عزیز و گرامی باشیم زیرا که زندگی دوباره را مدیون این خانواده هستیم. همسفر نقش بازیگر مکمل در فیلم‌های سینمایی را دارد، یعنی هر چه او (همسفر) نقش خودش را خوب بازی کند باعث بهتر شدن بازی نقش اول (مسافر) فیلم می‌شود. شرط دوم همسفر خوب بودن، آگاهی داشتن است، یعنی اگر همسفر آگاهی کامل از شرایط سفر مسافر داشته باشد، در موقع بحران می‌تواند کمک و یاری‌رسان باشد، ولی اگر از آگاهی لازم برخوردار نباشد مانند شخصی است که می‌بیند فردی لبه پرتگاه ایستاده است و با جیغ و سر‌ و‌ صدا باعث می‌شود که شخص از لبه پرتگاه به پایین پرت شود. همسفر خوبم با تو راه روشن‌تر، مقصد نزدیک‌تر، زمان کمتر، مسیر کوتاه‌تر، آرامش بیشتر و سفر لذت بخش‌تر است. همسفر خوبم، صبورم، پرتلاشم، مهربانم، بارها همه گونه رنجی  از من کشیدی و تو را اذیت کرده‌ام ، برای رهایی‌ام شبانه روز تلاش کردی و همچون بیماری از من با عطوفت مراقبت کردی ؛ بنده از همسفرم بسیار تشکر می‌کنم که اگر او به کنگره نمی‌امد من هم ممکن بود نیایم خداوند را شاکر و سپاسگزارم  که این توفیق را به من داد و نظر لطفش شامل حال من شد که بتوانم به این مکان مقدس راه پیدا کنم و از تاریکی و ظلمت رها و به سمت نور بروم و زندگیمان از آموزش‌های ناب کنگره روز به روز بهتر شود.
از همسفرم سپاسگزارم و دست ایشان را در قلبم می‌بوسم انشالله که بتوانم ذره ای از زحماتش را جبران کنم....
یک‌نفر در دل شب
یک‌نفر در دل خاک
یک‌نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تابازکنیم
عمرمان میگذرد،ما همه رهگذریم؛
آنچه باقیست فقط #خوبیهاست



سلام دوستان ذبیح الله هستم یک مسافر...
در ابتدا هفته زیبای همسفر را به جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و سپس به تمام همسفران کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم . تشکر و قدر دانی می‌کنم از همسفر مهربانم که در زمان مصرف مثل شمع لحظات و تصاویر را دید و آب شد و مرا تحمل کرد و الان که در کنگره سفر می‌کنم و حالم به بهبودی است لمس و حس می‌کنم که چه خسارات جبران ناپذیری به همسفرانم وارد نمودم وتا توان دارم تمام تلاشم را خواهم کرد تا جبران کنم و از خداوند متعال و ازاستاد بزرگوارمان، جناب مهندس دژاکام که این بستر را آماده کرد و از جان و عمر خود برای این کنگره گذاشت سپاسگزارم ، دستش را می‌بوسم و سر تعظیم خدمت ایشان فرود می‌آورم و از خداوند می‌خواهم که عمر طولانی به جناب مهندس بزرگوار عطا نماید.
دراخر از همسفرم می‌خواهم مرا ببخشد و  این حال خوبم را با عشق به ایشان هدیه می‌کنم . همسفرم  دوستت دارم .همسفر عشق و زندگی من در تمام هستی.

تنظیم و ارسال: مسافر مهرداد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .