جلسه دوازدهم از دوره اول کارگاه آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره۶۰ نمایندگی صالحی به استادی ایجنت همسفر فائزه، نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه و دبیری راهنما همسفر معصومه با دستور جلسه «هفته همسفر» روز شنبه ۸ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا هفته همسفر را خدمت بنیان کنگره۶۰، خانم آنی بزرگوار و فرزندان ایشان تبریک عرض میکنم. این عزیزان اولین همسفران کنگره۶۰ بودهاند. در واقع این بنا و ساختار توسط این عزیزان صورت گرفته و به وجود آمده است. انشاءالله خداوند حافظ و نگهدارشان باشد. این هفته زیبا را خدمت همه شما عزیزان و بزرگواران نیز تبریک عرض میکنم و خسته نباشید میگویم. قطعا یک همسفر، فرزند و هر عزیزی که کنار شخصی که در زمره اعتیاد بوده و در واقع مراحلی را پشت سر گذاشته قرار میگیرد، با فراز و فرودهایی که برایش وجود دارد اگر عشقی کنارش نباشد، پیش نخواهد رفت.
بهعنوان یک همسفر اگر بخواهم احساسم را نسبت به این موضوع بگویم، بسیاری از اوقات با خود فکر میکردم که اگر پدر من درگیر اعتیاد بودند، چرا من باید در این مسیر قرار بگیرم؟ چرا باید زحمت بکشم و برخی مسائل را تحمل کنم؛ اما زمانیکه به کنگره آمدم این موضوع برای من بسیار خوب و واضح تشریح شد که اگر تو در کنگره حضور داری و این سفر را باید طی کنی، این انتخابی بوده که از قبل خودت داشتی و امروز بر مبنای آن انتخاب، مسیر برای شما و من مشخص شده است.
در مسیر همسفر بودن این موضوع را مطمئنا شما عزیزان خوب میدانید و برایتان قابل لمس است که اولین پارامتری که یک همسفر باید داشته باشد، آن مهر و گذشتی است که در درونش است. واقعا عبور کردن از بعضی لحظات آسان نیست. من لحظاتی را میدیدم که بسیار رنج داشت و این رنج را فقط زمانی میتوانستم تحمل کنم که یک محبت و آموزش پشت آن باشد.
آقای امین بزرگوار که در واقع اولین همسفر آقا در کنگره۶۰ بودند، راجعبه این موضوع واضح توضیح دادهاند و گفتند زمانیکه یک همسفر در شرایط خوب به سر نمیبرد، مانند تخم مرغی میماند که پوسته آن از نیروها و حسهای منفی و آلوده تشکیل شده است. اولین بازخوردی که نیروهای منفی دارند این است که تمام تلاششان را میکنند که انسان به این نور و روشنایی ورود نکند؛ زیرا آنها دقیقا از انسان و این نیروها انرژی میگیرند. آنها چیزی از خودشان ندارند و تمام تلاشی که نیروهای منفی میکنند این است که انسان را تصاحب کنند. این تصاحب زمانی صورت میگیرد که شخص تحت آموزش نباشد. اگر در آموزش نباشد، این فرایند خیلی سریع و وسیع اتفاق میافتد.
حالا چه اتفاقی میافتد؟ یک همسفر زمانیکه وارد کنگره میشود، اولین اتفاق و قدمی که در این راستا برمیدارد این است که با خود این موضوع را حل میکند که من میخواهم یک اتفاق خوب بیفتد و بنابر خواسته مسیر هم باز میشود. زمانی که من فعل خواستن را به عنوان یک انسان برای خود صرف میکنم، این موضوع میتواند راه خود را بسیار سریع و عالی پیش ببرد؛ یعنی من همیشه اعتقادم بر این است که زمانی میتوانم به خواستهام برسم که بپذیرم باید برایش کاری انجام دهم. لحظه پذیرش من دقیقا آن لحظهای است که آن مشکل برای من حل میشود. اینکه در ادامه چه تلاشی صورت میگیرد و چه فرایندی را دارد، بستگی به مسیر و فرایندهایی که آن موضوع میتواند داشته باشد دارد؛ اما اینکه من به عنوان یک همسفر کنار مسافری قرار میگیرم که قطعا حالخرابیها و نابسامانیهایی دارد و گاهیاوقات واقعا عبور کردن از آنها آسان نیست. این را من با تمام وجودم به دفعات حس کردم و در واقع آن حس کالبد یخزدهای که میگویند، واقعا وجود دارد.
همیشه برخی تفاوتها را بین خود و افرادی که شاید اعتیاد در زندگیشان نبوده حس میکردم. در آن زمانی که من در سن پایینتر بودم، به قول آقای امین به جای اینکه نور آفتاب به من بتابد، نور مهتاب تابیده بود و چون نور از جنس مهتاب بود آن گیرایی لازم را نداشت.
عزیزان زمان میگذرد؛ اما اینکه در آن زمان چه اتفاقاتی میافتد، بسیار زیاد میتواند مهم و موثر باشد. برخی اتفاقات در زمانهایی رخ میدهند و رد میشوند؛ اما در همسفر باقی میماند. آن حس، ناملایمات و خراشی که در قلب انسان میخورد، باقی میماند و چه اتفاقی میافتد؟ مرحله بعدی به قسمت مسافران عزیز مربوط میشود. زمانیکه این مشکلات وجود دارد و وارد کنگره میشوند و آرامآرام فرایند درمان صورت میگیرد در واقع آن مسافر متوجه میشود که چه آسیبهایی را برای همسفر داشته و آرامآرام شروع به جبران کردن آن آسیبها میکند. بسیار به ندرت دیدم عزیزی به کنگره بیاید و آموزش بگیرد؛ اما در صدد این موضوع نباشد که از همسفرش دلجویی نماید، به او محبت کند و در ادامه اتفاقات خوب فراوان دیگر رقم میخورد.
کانون خانواده از یک جایی به بعد انسجام و یکدستگی خود را پیدا میکند. زمانیکه انسانها به کنگره آمده و آموزش میگیرند، در واقع با هم همزبان میشوند؛ زیرا محبتها به هم متصل شده و اشتراکات فکری، ذهنی، حسی و روحی بسیار زیبایی به وجود میآید. خدا را شکر که ما در چنین بستر و مسیری قرار داریم. از آقای مهندس و استادان بزرگوارشان واقعا سپاسگزاری و تشکر میکنم. طبق پیام سفر دوم از همسفران در آن مکان لامکان و عزیزانی که در هر مکان دیگری از من همسفر حمایت میکنند تا من بتوانم به خوبی این سفر را پیش ببرم سپاسگزارم.
امروز، روز تشویق و تقدیر از همسفران عزیز است، قطعا همه شما عزیزان خواستار این موضوع هستید که با کلام و حس خوبتان و در نهایت طبق فرمایش آقای مهندس با پاکت و هرجور که صلاح دانسته قدردانی و مراتب سپاسگزاری از همسفر را انجام دهید.
در ادامه برگزاری جشن همسفر
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر احمد
عکس: همسفر اکرم و همسفر سوده رهجویان راهنما همسفر عذری (لژیون دهم)
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
ویراستاری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر مرضیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2120