زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
یک ارتباطی بسیار نزدیک بین دیده و دل وجود دارد آنهم حس است که بسیار مهم است و تمامی آنچه را که خداوند آفریده را در برمیگیرد؛ اگر حس نباشد هیچ اتفاقی صورت نمیگیرد و بین انسانها دوستی و محبت برقرار نمیشود؛ مثلاً بین انسانها نسبت به یکدیگر، پدر و مادر و فرزندان اگر حس نباشد؛ هیچ محبتی برقرار نمیشود. این حس حتی بین حیوانات هم نیز برقرار است؛ اما تا مدتی کوتاه و بعد از مدتی از یادشان میرود و این غریزه آنهاست و اگر حس بین پدر، مادر، فرزندان یا همسر آسیبی ببیند ممکن است؛ حتی بعد از مرگ این جراحت را با خودشان داشته باشند و به دنیای دیگر منتقل کنند. ما در هستی چیزی را نداریم که حس نداشته باشد؛ همه چیز اعم از جامدات، نباتات همه حس دارند؛ ولی حسشان محدود به خودشان و کاملاً تعریف شده است؛ همانطور که آقای مهندس در سیدی احساس همسفر مثال میزنند؛ حتی الکترون، پروتون و نوترونها هم حس دارند و تمامی فلزات اعم از طلا، نقره، مس و ... حس دارند، چراکه وقتی یک صندلی را میبینیم؛ باید بدانیم این صندلی از میلیاردها میلیارد ذرات تشکیلشده است که دور هم جمع شدهاند که مسبب این اتفاق چیزی جز حس نیست؛ پس حس بسیار مهم است و آنچه را که خداوند آفریده را در برمیگیرد؛ اگر حس نبود ما هیچ حرکتی نداشتیم؛ مانند ۵ حس که در انسانها وجود دارد؛ اگر حس بینایی نبود چگونه میتوانستیم حرکت کنیم.
در جوامعی که حس وجود ندارد یواشیواش دچار مشکل میشوند. حس در قسمت آسیا و شرق آسیا بسیار نیرومند است در آمریکا هم قوی است. طبق فرموده آقای مهندس دژاکام «اصولاً انسان مسافر است.» این سفر یک سفری است از تولد تا مرگ یا از ازل تا ابد و این سفر دائماً ادامه دارد و این سفر در کنگره۶۰ به مفهوم سفری از ظلمت به نور یا از مواد مخدر بهسلامتی و پاکی عنوانشده است و لغت بسیار زیبایی است؛ پس بهطورکلی اگر حساب کنیم انسانها مسافر هستند؛ پس انسانها تنها به دنیا میآیند و تنها از دنیا میروند؛ اما در طول این سفر همسفرانی برای خود دارند و ممکن است در طول این حیاتها از ازل تا ابد بعضی همسفرها جدا شوند؛ ولی دومرتبه به هم پیوند بخورند و این قضیه ادامه دارد. حالا همسفرهایی که در کنگره۶۰ هستند؛ ازجمله همسفرانی هستند که به مسافرانشان تعهد دارند و پای آنها ایستادهاند و میتوانم بگویم اکثراً به نفس مطمئنه رسیدهاند و جا دارد بگویم بالاترین مرحله نفس در انسان است و اگر بخواهم در مورد همسفران کنگره صحبت کنم؛ همانطور که آقای مهندس فرمودهاند «یک همسفر اوایل ورود به کنگره باید بپذیرد که هیچ آگاهی و دانشی نسبت به اعتیاد ندارد؛ چون اعتیاد یک علم است و حتی تمام زندگی، یک نوع علم است»؛ پس در طول سفر نباید با مسافر خودکاری داشته باشد و فقط روی خودش باید کار کند؛ چراکه گاهی بهجای مفید بودنش با جهل و نادانی خود ممکن است مسافر را دچار تخریب کند.
این موضوع به احساس همسفر بستگی دارد ما برای هر چیز زمان را در نظر میگیریم؛ مثل آموزش زبانهای خارجه و ...؛ اما برای درمان اعتیاد فکر میکنیم که زمان نیاز نیست؛ درصورتیکه سخت در اشتباه هستیم؛ پس من همسفر باید قبول کنم که هیچچیز در مورد اعتیاد بلد نیستم. استاد امین در سیدی احساس میفرمایند: «هدف اصلی کنگره احیاء خانواده است؛ چراکه اگر غیر از این باشد ما حرف چندانی برای گفتن در کنگره۶۰ نداریم و اگر خانواده درمان نشود آن اتفاقی که میخواهیم نمیافتد؛ چون خانواده کوچکترین واحد شناختهشده در جامعه است به آن معنا میدهد و جامعه از آن شکل، مفهوم و قدرت پیدا میکند و کسی که ۵ یا ۱۰ سال در تاریکی و اعتیاد بوده تخریبهای بسیاری بر روی خانواده بهجا گذاشته است که خیلی از آنها ناخواسته بوده است.» در اینجا میتوانیم تفاوت آفتاب و مهتاب را مثال بزنیم فردی که سالم است؛ مثل آفتاب میماند اثری که از خودش ایجاد میکند برای انسانهای دیگر یک اثر حیاتی و سازنده است. ماه هم نورافشانی دارد؛ اما بین آفتاب و مهتاب تفاوت وجود دارد. نوری که مهتاب یا ماه دارد بازتاب نور خورشید است و مانند خورشید از خودش نوری ندارد؛ بنابراین یک شخص مصرفکننده که حالا پدر خانواده یا فرزند خانواده است؛ بعد از ورودش به اعتیاد بهاصطلاح خورشیدش تبدیل به مهتاب میشود. اکثر مصرفکنندگان رنگ چهرههای آنها مهتابی است. اعتیاد خمر یا حجاب است که یک هالهای روی فرد ایجاد کرده و نورش کم شده؛ پس هر چهقدر اعتیاد قویتر باشد نور بیشتری را از فرد میگیرد و فرد مصرفکننده نمیتواند به افرادی که کنارش هستند خیلی محبت کند.
حتی اگر از ته دل هم بخواهد نمیتواند و درنتیجه ما که در کنار آنها هستیم دچار یکسری کمبودهای احساسی، عاطفی و محبت میشویم و خیلی چیزها را دریافت نمیکنیم و حتی دچار بیماری و ناراحتی روحی میشویم. گوهر همسفر بودن محبت یا دوست داشتن واقعی است و برای دوست داشتن و محبت بایستی خواسته انسان معقول باشد؛ خیلی از انسانها تصور میکنند؛ اگر کسی ما را دوست دارد؛ باید خواستههای ما را برآورده کند؛ ولی این تصور کاملاً غلط است. اگر ما کسی را دوست داریم؛ باید از خواسته خود بگذریم و صبر و ایمان داشته باشیم که جواب صبر میوه شیرینی است که میتوانیم از آن استفاده کنیم. دوست داشتن و کنار یکدیگر بودن بهایی دارد که باید بهای آن را پرداخت کنیم، ویژگیهای بد آن شخص را نادیده بگیریم و روی نقاط منفی فرد متمرکز نشویم اگر این کارها را انجام دادیم میتوانیم محبت را درک کنیم. سختترین کاری که انسان میتواند در عمل تزکیه و پالایش انجام بدهد گذشتن از خواستههای خودش است؛ پس من همسفر باید نقش خودم را جدی گرفته و درست عمل کنم؛ اگر اینگونه باشد و این باور در من وجود داشته باشد؛ وقتی راهنما آموزش میدهد این آموزش را درست جواب میدهم و اگر ما همسفران با این دیدگاه که برای خوب شدن حال خودمان باید به کنگره بیاییم قضیه خیلی متفاوت میشود تا اینکه به خاطر کسی دیگری بیاییم. اگر مسافر درست آمد، سر موقع در جلسات حضور داشت ما هم حضور داریم؛ اگر حضور نداشت ما هم نمیآییم و وصل به مسافر هستیم که این درست نیست. وقتی مسافر در حال سفر است همسفر باید به او کمک کند و بال پرواز او باشد تا رها شود وقتی مسافر رها شد اوست که به کمک همسفر میآید.
ما همسفران با آمدن به کنگره و گرفتن آموزشها است که به آرامش و حال خوب میتوانیم برسیم در آن صورت است که میتوانیم به عزیزان و نزدیکانمان کمک کنیم؛ پس باید خودمان را بهعنوان همسفر باور کنیم و نقش خودمان را بهعنوان بازیگران مکمل نه زاپاس بپذیریم و بهدرستی اجرا کنیم؛ پس همسفر باید کسی را که میخواهد به او کمک کند دوست داشته باشد و خودش را هم قبول داشته باشد این دو باهم تأثیرگذار است. وقتی یک همسفر وارد کنگره میشود؛ باید قبول کند که هیچگونه آگاهی و شناختی نسبت به اعتیاد ندارد؛ چراکه اعتیاد یک علم است و حتی تمامی مراحل زندگی بهگونهای یک علم است و به فرموده آقای مهندس دژاکام انسانها همگی مسافر هستند و این سفر از ازل تا ابد یا از تولد تا مرگ است. تنها به دنیا میآیند و تنها از دنیا میروند؛ ولی در طول این حیاتها همسفرانی در کنار آنها قرار دارند. همسفر بودن کار راحتی نیست فداکاری میخواهد، عشق میخواهد و صبوری و ازخودگذشتگی.
منابع: سیدی احساس همسفر، همسفر ۲ (امین)، نقش همسفر و احساس
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
رابط خبری: راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
تنظیم و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
432