به یاد دارم در سال ۹۹ و در سن نوزده سالگی با کوله باری از منیت، ترس و ناامیدی وارد کنگره۶۰ شدم. دختری که همواره چهره افسرده و لبهای خشک و رنگ پریدی داشتم، به همین علت زمانی که پدرم سفر خود را شروع کرد و ذره ذره به قدرت تشخیص رسیده بود، متوجه حال بد من شد که تخریبهای فراوانی دارم. هراز گاهی پیشنهاد میکرد که کتابها و سیدیهای کنگره۶۰ را مطالعه کنم، به همین جهت متوجه شدم که در کنگره آموزش و توسعه فردی وجود دارد.
حس میکردم نیاز به مشاوره و راهنمایی دارم زیرا؛ توان رشد به تنهایی را نداشتم و خواسته آموزش و تغییر را داشتم که با مطالعه کتابها توسط پدرم مشتاق شدم که وارد کنگره۶۰ بشوم. زمانی که به عنوان همسفر پدرم وارد کنگره شدم بلافاصله به راهنمای خود گفتم من برای تغییر خودم به این مکان آمدم، با من در خصوص پدرم صحبت نکنید، راهنمایم گفتند یک همسفر باید برای تغییر خود قدمی بردارد و خوشحالم از این که شما به این درک رسیدید. به لطف آموزشهای کنگره صفتها و حسهای بد خود را تغییر دادم، حسهای بدی که نسبت به مسافرم داشتم تغییر کرد و جای آنها را محبت و دوستی گرفت و همینطور حس مسافرم نسبت به من تغییر کرد، عشقی که سالها درک نکرده بودم را اکنون در خانه پدر با حس رضایتمندی من را همسفر میخواند.
با گذشت زمان متوجه شدم که من به عنوان همسفر نسبت ب مسافرم وظایفی دارم، مسافری که ۳۰ سال تخریب اعتیاد داشت و جسم او توسط مواد بمب باران شده بود خود را موظف دانستم که به ایشان نیز کمک کنم. به همین جهت بارها اتفاق میآمد که در خانه ساعتها با پدرم مشارکت کنیم و روزهای سهشنبه که از کنگره به خانه میآمدم سعی میکردم از آموزشهایی که گرفتم با پدرم تبادل داشته باشم تا کمکی به ایشان کرده باشم؛ این مشارکتها برای ما دلچسب بود زیرا؛ من و پدرم در خانه هم حس شده بودیم به همین دلیل در کنگره گفته میشود مسافر باید همسفر داشته باشد تا هم فاز بودن اتفاق بیافتد یعنی حسهای آنها نسبت به یکدیگر خوب شود. سفر در کنگره۶۰ تنها سفر اعتیاد نیست، این سفر سفری است از تاریکی من همسفر شروع و به روشنایی میرسد، از جهل به آگاهی، از کفر به ایمان و از نفرت به طرف عشق ...
مسافرها برای سفر کردن در کنگره۶۰ نیاز به دو بال دارند تا به اوج و مقصد برسند، قطعا سفر کردن به تنهایی دلچسب نیست و من همسفر در این سفر بسیار تعیینکننده هستم زیرا؛ میتوانم این سفر را برای خود و مسافرم شیرین کنم و از مسیر لذت ببرم و یا این سفر را تلخ کنم و به مقصد نرسیم. همسفر به معنای همراه بودن است که به ما در کنار مسافران همسفر اطلاق میشود، بسیار زیبا است که همراه آنها باشیم و به آنها کمک کنیم تا در این سفر به مقصد برسند.
از آقای مهندس تشکر میکنم که به ما همسفران نیز فرصت دادند تا در کنگره۶۰ حضور داشته باشیم و سفر کنیم، این هفته را به همسفر آنی، همسفر آنی کماندار، همسفر شانی و استاد امین تبریک میگویم.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه محبوبی
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیونچهارم)
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
28