English Version
This Site Is Available In English

باوری بود در ناباوری

باوری بود در ناباوری

جلسه دوم از دوره پانزدهم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی زاگرس با استادی دنور راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر لیلا و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «بنیان کنگره‌۶۰» در روز دوشنبه ۳ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر شرایطی فراهم شد که در کنار شما عزیزان باشم و سپاسگزارم از همه عزیزان که شرایط خدمت کردن را برای من فراهم کردند. در مورد دستور جلسه «بنیان کنگره‌۶۰»؛ ابتدا ما دو کلمه متفاوت داریم؛ یکی بنیان و دیگری بنیان‌گذار است. وقتی صحبت از بنیان‌گذار می‌شود: بنیان‌گذار؛ یعنی کسی که علم، آگاهی و اطلاعاتی از قبل جمع‌آوری کرده و خودش هم مقداری اطلاعات و دانش اضافه می‌کند و پایه‌گذار و بنیان‌گذار علمی می‌شود؛ ولی اگر به تنهایی این کار را کرده باشد، بنیان می‌شود. کاری که آقای مهندس در کنگره۶۰ انجام دادند خودش بنیان است؛ چون ابتدا خودش این روش را امتحان و تجربه کرد و بعد به نتایجی رسیده‌اند. اینکه کسی بخواهد کمک ایشان کند تا این روش کشف شود، چنین چیزی نبوده است.

شما در نظر بگیرید وقتی هسته و دانه را می‌خواهیم بکاریم آن را در اعماق تاریکی‌ها قرار می‌دهیم، آن پوست شکاف می‌خورد و ریشه می‌زند و اگر این ریشه شکل نگیرد و این ریشه نباشد، هیچ‌وقت جوانه‌ای از آن تاریکی‌ها بیرون نمی‌آید که بخواهد شروع به رشد کند. اگر ریشه سالم و قوی نباشد، شاخ و برگی هم رشد نمی‌کند و اگر ریشه تغذیه درست‌‌‌ به شاخه و برگ‌ها نرساند، هیچ‌وقت ثمره‌ای از آن درخت نمی‌گیریم و به خاطر همین آقای مهندس را به عنوان بنیان و ریشه کنگره۶٠ معرفی می‌کنند.

این هفته را به آقای مهندس و خانواده محترم‌ایشان و به شما تبریک می‌گویم؛ قطعاً اگر این هفته به نام آقای مهندس است، همه ما در کنار ایشان هستیم و طبق فرموده جناب مهندس هفته بنیان، هفته‌ای برای تولد دوباره تک تک ما است‌؛ چون اگر آقای مهندس و بنیان نبود و اگر آن ریشه‌ها نبودند، معلوم نبود هر کدام از ما الان در کجا زندگی می‌کردیم؛ اصلاً معلوم نبود زندگی‌ای داشتیم یا نه! من خودم جزء افرادی بودم که خیلی کنگره را قبول نداشتم و خیلی به نظرم آموزش سخت بود که بخواهی در چنین مکانی رشد کنی و فکر می‌کردم بیهوده است؛ اما یک مدتی که گذشت و بقیه مشارکت می‌کردند با خودم می‌گفتم از کجا معلوم که این آینده من نبوده باشد. وقتی کسی از سختی‌های اعتیاد، از ناراحتی و بچه‌ها می‌گفت؛ همیشه به خودم می‌گفتم از کجا معلوم که آینده بچه من این نمی‌‌شود. ما در ابتدای اعتیاد بودیم و سختی‌های آن را ندیدیم و آن‌هایی که در سختی اعتیاد بودند از کجا معلوم بدتر از این نمی‌شدند و اگر در کنگره حضور داریم‌‌‌ و هفته بنیان برای ما مطرح می‌شود به خاطر همین است که ما یک نگاهی بیندازیم که کنگره چگونه شکل گرفته است.

آقای مهندس زمانی که شروع به درمان کردند، ۱۷سال اعتیاد و دو تجربه ترک ناموفق داشتند؛ چند نفر در جهان هستی تجربه ترک ناموفق داشتند؟ چند نفر تجربه ترک‌های دردناک داشتند؟ فقط خودشان درد نکشیدند، شخصی که ترک کرد و خودش درد کشید، اطرافیان او هم در کنارش درد کشیدند؛ اگر همسفران حضورشان در کنگره لازم و ضروری است به خاطر این است که آن موقع دردها را کشیدند، اگر مسافر درد خماری داشت می‌رفت با مواد خودش را آرام می‌کرد؛ ولی همسفر چه کار می‌کرد؟ همسفر می‌نشست گریه می‌کرد و بعد تازه دردی به دردهای خودش اضافه می‌کرد. آقای مهندس می‌فرمایند: «وقتی من درسال ۷۵ این روش را شروع کردم و به نتیجه رسیدم اشک شوق می‌ریختم». در کتاب۶۰ درجه به صورت کامل روش DST و مراحل درمان را توضیح می‌دهند و در آخر می‌فرمایند: «باوری بود در ناباوری»!

همه ما امروز کنگره را به این صورت می‌بینیم؛ ولی در ابتدا به این صورت نبود، الان آموزش به راحتی در اختیار ما قرار می‌گیرد. از ابتدا افرادی بودند که سختی‌ها تحمل کردند و آقای مهندس می‌فرمایند که «سال ۷۸ اولین جلسه را در یک ساختمان با ۸ نفر اعضاء شروع کردیم و در جاهای دیگر به چه سختی جلسات را تشکیل دادیم». چرا این کار را می‌کردند؟ مگر نمی‌توانستند در خانه خودشان راحت باشند، خودشان که درمان شده بودند و نیازی نبود که این همه سختی و مشکلات را تحمل کنند. همه این‌ها را ما بلدیم و این تکرار دوباره من به خاطر این است که انسان فراموشکار است، اگر این دستور جلسه‌ها سالیانه نباشد، فراموش می‌کنیم که کنگره چگونه شکل گرفت و تکرار سالیانه این دستور جلسه به خاطر این است که ما فراموش نکنیم از کجا شروع کردیم و الان در چه نقطه‌ای قرار داریم.

در این هفته ما باید سپاسگزاری را یاد بگیریم؛ چه از بنیان کنگره۶۰ و چه از بنیان‌گذاران نمایندگی‌ها که تلاش کردند، یک نمایندگی در شهری شکل بگیرد. در شعبه زاگرس، مسافر مهدی حبیبی، مسافر مهدی ابراهیمی، مسافر احمد، مسافر محسن و همسفر زهرا بودند که شعبه زاگرس در این شهر شکل گرفت. الان به این آسانی نیست که ما اینجا نشستیم و در حال آموزش گرفتن هستیم؛ قطعاً افرادی از ابتدا تلاش‌های بسیاری کردند. وقتی یک نفر قله را فتح می‌کند، ما فقط فتح آن قله را می‌بینیم؛ اما اینکه چگونه خودش را به آن قله رسانده، چه آموزشی پشت‌سر گذاشته و مهم‌تر از همه چه انگیزه‌ای داشته که توانسته این همه مسیر سخت و صعب‌العبور را  طی کند تا به آن نتیجه‌ای که می‌خواهد برسد، برای همه ما جای تفکر دارد؛ پس باید در مورد هفته بنیان، شکل‌گیری نمایندگی‌ها، آموزش‌هایی که در نمایندگی‌ها به وسیله راهنمایان می‌گیریم فکر کنیم و همه این‌ها برای ما جای تفکر دارد و حواسمان به خودمان باشد که چه کار انجام می‌دهیم. در هفته بنیان نگاهی به درون خودمان بیندازیم به گذشته‌ها و به عملکرد پیشکسوت‌های آن شعبه بیندازیم.

ما همسفران وظیفه داریم از آموزش‌هایی که توسط راهنمایان دریافت می‌کنیم و آن‌ها به ما خدمت می‌کنند از این آموزش‌ها به درستی استفاده کنیم و در جهت مثبت به کار ببریم. هفته آینده هفته همسفر است؛ پیشاپیش به همه شما تبریک می‌گویم و این نکته را بگویم که منتظر نباشید کسی به شما تبریک بگوید یا مسافرتان برای شما هدیه بخرند؛ بهترین هدیه را خودتان به خودتان بدهید؛ چون هفته بنیان برای ما یادآوری می‌کند که تو بودی که از همه سختی‌ها با رنج و مشقت‌های زیاد خودت را به این جایگاه رساندی، اگر امروز آرامشی داری، نتیجه تلاش و سختکوشی‌های خودت است؛ پس بهترین‌ها را برای خودت بخواه و برای خودت ارزش قائل باش.

در این هفته؛ باید از آقای مهندس قدردانی کنیم که به ما یاد دادند چگونه زندگی کنیم. همه ما قبل از کنگره اصلاً جهان‌بینی بلد نبودیم، نمی‌دانستیم چگونه صحبت کنیم یا چگونه رفتار کنیم و قبل از کنگره به سختی زندگی می‌کردیم؛ ولی بعد از کنگره یاد گرفتیم در کنار مشکلاتمان زندگی کنیم، نه اینکه خودمان را در آن مشکل غرق کنیم و همه چیز خودمان را به یکباره از دست بدهیم. امیدوارم آن‌گونه که شایسته آموزش‌های کنگره۶۰ است و آن‌گونه که شایسته نام انسان بودن خودمان است از این آموزش‌ها استفاده کنیم و روزی برسد که سربلند باشیم و افتخار کنیم به اینکه در کنگره آموزش گرفتیم. افتخار کنیم به اینکه عضو کوچکی باشیم که در آزمایشات و مقالات و مهمتر از همه در گسترش کنگره۶۰ نقش داشتیم. هیچ کدام این‌ها اتفاق نمی‌افتد مگر؛ اینکه آموزش‌هایی که می‌گیریم در جهت درست استفاده کنیم. خیلی خوشحالم که امروز در کنار شما هستم و امیدوارم دوباره که شما را می‌بینم روزبه‌روز به دانایی‌هایمان افزوده شده باشد و بتوانیم در کنار یکدیگر به آن رشد و تکاملی که مدنظر خالقمان است برسیم.


مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر جواد           
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) و همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهارم)
عکاس خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون دوم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .