پنجمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی زنجان به استادی راهنما همسفر غزال، نگهبانی همسفر فرشته و دبیری همسفر نعیمه با دستور جلسه «بنیان کنگره 60» در روز دوشنبه 3 دیماه 1403 ساعت 16 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا قبل از هر چیزی، اعلام نتایج آزمون راهنمایی را به همه عزیزانی که تلاش کردهاند و نمره قبولی را کسب نمودند و اسمشان مورد تأیید بنیان کنگره ۶۰ بوده، تبریک عرض مینمایم.
به نظر من کسانی قبول شدهاند که خواسته را داشتهاند و من به این مسئله که انسان اگر واقعاً چیزی را بخواهد و به آن نرسد، اعتقادی ندارم. به یاد این شعر مولانا افتادم که میفرماید:
سایه حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغمبر چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
دررابطهبا دستور جلسه، هفته بنیان را خدمت بنیان کنگره ۶۰ و خدمت همه اعضا و بنیانگذاران شعبه زنجان تبریک عرض مینمایم.
یک روزی همه ما در دردمندترین حال خودمان قرار گرفتیم و رنج بسیاری را تجربه کردیم؛ چون انسانها در هر عمقی از رنج و درد که فروبروند، به همان میزان میتوانند سطوح لطیف هستی را درک و تجربه کنند.
اگر امروز من در کنگره ۶۰ در حال دریافت انرژی، در حال دریافت امواج نور هستم؛ یک روزی در یک جایی آنقدر حالم بد بوده و آن قدر درد و رنج داشتم که ازتهدل رسیدم به آن نقطهای که دیگر دستم را برای کمک به سمت کسی دراز نکردم و دیگر شرک نورزیدم و گفتم که من دیگر فقط از تو میخواهم و خودم را فقط به یک نیرو وصل کردم.
در یک جایی انسان فقط به یک نیرو متوسل میشود و آنجاست که درهای رحمت الهی به روی انسان باز میشود و در آنجاست که یک نفر از غیب میآید و دست تو را میگیرد و میگوید اگر یک بذری را بکاری، ریشه بذر تو به یک بنیانی وصل میشود، به یک ریشهای که خیلی قوی است.
شخص بنیان کنگره ۶۰، ولی دردمندان است و نمیگذارد که افراد در رنج بمانند و اگر در مسیر باشید، رنج را تجربه نمیکنید از دردمندی خارج میشوید و در آن انرژی سنگینی که هستید، به سبکی آن میرسید و لطافت هستی را تجربه میکنید.
یک روزی من خودم با درد و رنج بسیار و با نهایت ناباوری به سیستم آن، وارد کنگره ۶۰ شدم و الان نزدیک به ۱۰ سال است که دیگر نمیتوانم از اینجا دور شوم؛ به دلیل اینکه نگاه خداوند بر روی این سیستم است.
ما با یک نیرو سروکار داریم که آن هم قدرت مطلق است. قدرت مطلق مرا به یک بنیانی وصل کرد که در کنار آن دیگر درد و رنج را تجربه نمیکنم و هر روزی که میگذرد در کنگره ۶۰ هدایای بهتری به من داده میشود.
خدا را شکر میکنم که در شهر ما هم یک شعبهای تأسیس شد که ما هم بتوانیم در شهر خودمان، در شعبه حضور پیدا کنیم و استفاده کنیم و از این بابت بسیار خوشحال هستم و خداوند این اجازه را به من داده که در شهر خودم خدمت کنم و از تمام خدمتگزاران از ابتدا تا به امروز تشکر میکنم چه در قسمت همسفران و چه در قسمت مسافران.
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر علی
تایپ: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
عکاس: همسفر مهسا (مرزبان خبری)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
66