English Version
This Site Is Available In English

باید خدمت کنم تا بتوانم بیشتر آموزش بگیرم

باید خدمت کنم تا بتوانم بیشتر آموزش بگیرم

جلسه دوم از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی نیما‌یوشیج با استادی راهنما همسفر سکینه نگهبانی همسفر محبوبه و دبیری همسفر نصیبه با دستور جلسه «بنیان» روز دوشنبه ۳ دی ماه ۱۴۰۳ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلا از نگهبان لژیون سردار همسفر هاله تشکر می‌کنم که این فرصت را به دادند که این جایگاه را تجربه کنم از نگهبان کارگاه همسفر محبوبه و دبیر محترمشان سپاسگزارم که به من فرصت دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم امروز تبریک‌های زیادی در کنگره داریم. اول از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم که باعث شدند که این سیستم و بستر آن آماده شود تا من و همه افرادی که مثل من هستند بتوانیم آموزش بگیرم و کامل و جامع در خدمت بشریت باشیم.تبریک به خاطر روز زن به زنان و خانم‌های فداکار مخصوصاً خانم‌های شعبه خودمان می‌گویم. از خانم آنی، خانم آنی کماندار و خانم شانی که با گذشت و فداکاری خودشان باعث شدند که همه ما به آرامش برسیم، تشکر و قدردانی می‌کنم. یک تبریک ویژه به بچه‌های می‌گویم که در آزمون راهنمایی شرکت کردند و با این شرکت بذر محبت و عشق را کاشتند، ان‌شاءلله همگی موفق باشند. در کنگره فقط شال داشتند خدمت نیست همین که حرکت کنی یعنی خدمت کردید. یک تبریک و شادباش خدمت عزیزانی که در آزمون راهنمایی قبول شدند، می‌گویم. ان‌شاءلله بتوانند به‌خوبی خدمت کنند. وقتی برای یک انسان کاری می‌کنی تا به بهبودی و حال‌خوش برسد فقط او را درمان نکرده‌ایم؛ بلکه خانواده، همسر و فرزندان او را به حال خوب رسانده‌اند، من وقتی وارد کنگره شدم فقط به فکر درمان مسافرم بودم بعد‌ها با جهان‌بینی و آموزش فهمیدم باید خدمت کنم تا بتوانم بیشتر آموزش بگیرم تا فرد خوبی برای خودم خانواده و جامعه باشم.

دستور جلسه در مورد بنیان کنگره است آقای مهندس دژاکام بنیان‌گذار کنگره نیستند بلکه بنیان و ریشه کنگره هستند اگر یک درخت را در نظر بگیریم آقای مهندس ریشه درخت هستند دیده‌بان‌ها تنه درخت، شاخه‌های درخت راهنمایان و میوه درخت رهجو‌ها هستند که ما پرورش می‌دهیم. آقای مهندس بعد ۱۷ سال در کمال یاس‌ و ناامیدی در تاریخ ۷۶/۹/۱۵ با روش Dst به درمان رسیدند. ۱۷ سال مدت کمی نیست چند سال قبل زمانی‌که مهندس برای اولین بار کارگاه آموزشی را در مهدی‌آباد برقرار کرد با افراد کمی شروع کرد ولی الان چندین شعبه و چندین رهجو دارد و کلی رهایی‌های که از دل این شعبات به رهایی می‌رسند در واقع شاید یک نفر گل رهایی را دریافت کند؛ بلکه با رهای یک مسافر خانواده آن فرد چه همسر چه فرزند هم همگی به رهایی می‌رسند و به آرامش می‌رسند.زمانی‌که مادر مسافرم برای ازدواج من و مسافرم با پدرم صحبت می‌کرد گفت با مخالفت شما پسر من هم معتاد می‌شود‌،مشروب‌خور و افسردگی می‌گیرد؛ ولی بعد ازدواج من این مشکلات را با گوشت و پوست خودم تجربه کردم با روش این سیستم الان رها شدم با آموزش جهان‌بینی من و امثال من حالمان خوب است.

اگر بخواهیم این موضوع را به لژیون‌سردار ربط بدهیم ما در این سیستم اگر پولی خرج می‌کنیم همه خرج دانشگاه زمین و مکان اجاره‌ای برای یک شعبه دیگر می‌شود. من همیشه می‌گوییم که اگر این پولی که به لژیون‌سردار می‌دهم خرج یک موش آزمایشگاهی برای حتی یک بیماری لاعلاج شود، کلی خوشحال می‌شوم. اگر کمک‌های لژیون‌سردار نبود، آقای مهندس هم نمی‌توانست این همه شعبه و دانشگاه را احداث کند؛ چون ما در کنگره همه مایحتاج خود را از لژیون‌سردار تهیه می‌کنیم. در آخر از خدای خودم می‌خواهم که به آقای مهندس و خانواده ایشان عمر باعزت و پربرکتی عطا کند تا ما هم بتوانیم با وجود ایشان زندگی خوبی را تجربه کنیم.

مرزبان کشیک: همسفر ریحانه، مسافر مهدی

نویسنده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر فاطمه ( نگهبان سایت)
ارسال: همسفر عطیه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون یازدهم)
نمایندگی نیمایوشیج بهشهر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .