وقتی یک نفر رها میشود یک خانواده نجات پیدا می‌کند

جلسه دوازدهم از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی راهنما مسافر امین، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه «بنیان کنگره ۶۰» یکشنبه ۲ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر.
خوشحال هستم که امروز مجدد این جایگاه را تجربه میکنم و تشکر میکنم از راهنمای تازه واردین و ایجنت محترم آقا پژمان و خوشحالم که در کنار شما هستم.
هفته بنیان را به آقای مهندس و خانواده محترمشان و دیدبانان و همه همسفرها و مسافرام در کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم و کسانی که دارند مزه این نعمت را می چشند، نعمتی که در زندگی تک تک ماها جاری است و به برکت وجود این نعمت است که امروز ارامش در زندگی ما است.
درمان اعتیاد و راه حل اعتیاد و کلید اعتیاد پیدا شده، قفلی که تمام دنیا درگیرش هستند توسط مردی بنام آقای مهندس دژاکام کلیدش پیدا شده. آقای مهندس تقریبا ۲۸ سال پیش در تاریخ 1375/۱۱/07 سفرشان رو شروع کردند، نمی دانستند که قرار است چه اتفاقی برایشان بیوفتد در تاریخ 1376/۰۹/15 آقای مهندس درمان شدند و به رهایی رسیدند و این به رهایی رسیدن آقای مهندس دقیقا شد شروع سفر تک تک ماها و دقیقا تولد آقای مهندس، تولد تک تک ماها است، خودشون هم همیشه می فرمایند تولد من به تنهایی نیست و واقعا هم همین است، من به شخصه دارم میبینم در زندگی خودم که واقعا باوری در ناباوری، از سیاهی مطلق به رنگین کمان و آن حال خوبی که من سال‌ها دنبالش بودم اون حال خوب را در کنگره پیدا کردم، تک تک کسانی که در کنگره ۶۰ می آیند و از آن سیاهی عبور می‌کنند و به نور میرسند.
آقای مهندس هم به واسطه اعتیاد ۱۷سال در سیاهی ها بودند و موقعی که این کشف بزرگ انجام شد آمدند و آن را با همه درمیان گذاشتند و کتاب ۶۰ درجه زیر صفر را نوشتند و امروز اگر میبینید این اتفاق رخ داده، از آن روز شروع شده و تنها یک شعبه بوده و ۱۴ نفر در کنار ایشان و امروز ممکن است هیچ کدام نباشند ولی میبینید که دیده بانان و خانواده محترمشان و آقای مهندس همه تلاش می‌کنند و میدانستند این اتفاق می افتاد و دقیقا الان ۱۵۰ تا۱۶۰ شعبه در کل ایران وجود دارد و ۸۰ هزار نفر به رهایی رسیدند، تعداد کمی نیست.

وقتی یک نفر به رهایی میرسد یک خانواده نجات پیدا می‌کند یک انسان زنده میشود و دقیقا ماها همان مردگانی بودیم که زندگی میکردیم و به واسطه زحمت های آقای مهندس و گذشتی که ایشان داشتند، باعث شد که امروز میبینید تک تک بچه ها دارند به درمان میرسند و این حال خوبی که داریم مدیون آقای مهندس هستیم و من الان جا دارد یه نگاهی به همین لژیون دزفول کنم، زمانی که شروع شد آقا پژمان نزدیک به ۸ سال بود که به اهواز می آمدند و می رفتند و هفته ای ۳ روز زحمت می کشیدند و آمدند و می دانستند که در دزفول قرار است کنگره ۶۰ بیاید و بچه ها بیایند اینجا، تک تک رها شوند ما آمدیم دقیقا برج ۱۱ سال ۴۰۱ در پارک پردیسان دزفول کار را شروع کردیم، این ها همه به واسطه گذشتی که آقای مهندس کردند و  بچه ها تغییرات رو دیدند و پای کار ایستادند، برید ببینید در زندگیشان چه اتفاقاتی افتاده است و چقدر تفکرات تغییر کرده است.
یک فردی که یک روز مصرف کننده مواد مخدر بوده می آید تغییر می‌کند و کمک می‌کند به کسانی که همدرد خودش بودند، میبینید یک سفر اول میاد، درمان می‌شود و رها می‌شود و خدمت گذار می‌شود، بچه هایی که میبینید دارند خدمت میکنند همه میوه هایی که در دزفول پرورش پیدا کردند و این میوه ها به واسطه گذشت آقای مهندس است که سخن ایشان سخن حق بود و دقیقا ایمان داشتند که یک روز این اتفاق خواهد افتاد و کنگره ۶۰ از مرزها بیرون خواهد رفت.
انشالله تمام بچه ها در مسیر ثابت قدم باشند و بروند تحقیق کنند که آقای مهندس چقدر زحمت کشیدند، چقدر گرفتاری، به هرحال سنگ زیاد می انداختند سر راه آقای مهندس، اما بخاطر این که گذشت خیلی بالایی داشتند باعث شد که امروز به اینجا برسند.
آقای مهدی صدیقی صحبت می‌کردند: اگر آقای مهندس واقعا نبودند ما امروز کجا بودیم؟ من مصرف کننده مواد مخدر میخواستم چه کار کنم؟ برم تو کمپ خودم رو درمان کنم یا کلینیک؟ کمپی که چطور برخورد میکنند با مصرف کننده مواد مخدر، کسانی که خودشون دردمند هستند را به زنجیر میبندن و در رو ۱۰ تا قفل می زنند و هزار تا برنامه دیگر، مصرف کننده مواد مخدر پر از درد است آقای مهندس برای تک تک دردهای ما درمان پیدا کردند و حال خوشی که میبینید امروز تک تک بچه ها دارند و امروز کسانی که تازه وارد هستند بدانند که این حال خوش رو تجربه خواهند کرد، به واسطه فرمان برداری و پای کار بودنشان، انشالله تک تک ما در این مسیر ثابت قدم باشیم و بتوانیم خدمت گذار خوبی برای کنگره و آقای مهندس باشیم.
از این که به صحبتهای من گوش کردید مچکرم.
عکاس و تایپ گزارش: مسافر داود
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار