مناسبتها در کنگره بیدلیل نیست و هر کدام دلیل خاصی در پس آن نهفته است و اگر هر کدام از اینها را حذف کنیم گویی در کار کنگره خلل ایجاد کردهایم شاید تعداد این جشنها زیاد نباشد؛ اما از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا انسان به یادآوری مطالب نیازمند است، فراموشی یکی از ابزارهای مثلث تاریکی است و این یادآوری سبب میشود انسان دچار نسیان نشود باید دلیل قدردانی از انسانها را بدانیم، زیرا باعث خروج از کفر میشود، وجود هر انسان در هستی دلیلی دارد، بنابراین وجود ما برای ایفای نقشی است که باید آن را پیدا کنیم و انجام دهیم باید نقش دیده شود البته یکی از ابزارهای نیروهای بازدارنده این است که کاری کنند تا انسان دیده نشود و با این اتفاق نقشها کمرنگ میشوند، بنابراین دیده شدن و رؤیت از بخشهای مهم زندگی است، انسانهایی که به درجه آگاهی و پختگی میرسند همه چیز را خوب میبینند.
یک آموزگار خوب با مشاهده نقاط قوت و بالاترین ظرفیت شاگرد پتانسیل او را آزاد میکند هر کدام از اینها دارای رایحهای است که فرض کنید در یک باغ هر گل رایحه مخصوص خود را دارد و در کنگره این کار توسط آقای مهندس اتفاق افتاد، اگر آموزگاری عکس این را عمل کند و القاء منفی کند بدیها را ببیند فضا تبدیل به یک فضای مسموم میشود، زیرا افراد از خود امواج ناامیدی و اندوه را بهوجود میآورند، بنابراین کارهای ما ارتباط مستقیم با آموزش دارد و این موضوع اهمیت استاد و آموزگار را میرساند، شرط دیدن ویژگیها و آزاد کردن آن این است که ما انسانها را دوست داشته باشیم و این ویژگی باعث میشود خوبیها را ببینیم و فایده آن به خود ما برمیگردد.
ما از آقای مهندس آموختیم که رفتار انسانها با ما تابع رفتار ما با آنها است انرژی و انگیزه من برای زندگی بستگی به این دارد که من از انسانها چه موجی را دریافت میکنم و دیدن خوبی انسانها در زندگی بسیار تأثیرگذار است، در کنگره بیان میشود آنچه باور است محبت است و تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه داشته است ما باید این را جلودار خود قرار دهیم و نباید این اصل در مرحله دوم قرار گیرد، مشکل انسانها از کجا شروع میشود؟ از آنجا که تصور میکنند انسانهای بسیار خوبی هستند من بهواسطه کارهای خوبی که انجام میدهم مهربان و از خود گذشته هستم؛ اما مشک آن است که خود ببوید و بایستی دیگران بگویند، زیرا در اینجا من به خود مجوز میدهم که مرکز عالم هستم و هر فرد طبق اصول من رعایت کرد مطلوب است در غیراینصورت فرد بدی است و در اینجا مشکل آغاز میشود، محبت در وجود همه انسانها وجود دارد؛ اما باید درون خود را از کینه خالی کنیم تا محبت را جذب کنیم ما بایستی خود را مرتب بررسی کنیم تا به پختگی برسیم.
در انسان دو مرحله اصلی وجود دارد؛ مرحلهای که انسان در رنج دشواری و سختی است و مدام از خداوند یاری میخواهد و زمانیکه از رنج خارج میشود در اینجا وارد مرحله دوم میشود و در این مرحله سلامتی، احترام و اعتبار کسب میکند که آغاز آزمون است و اگر فردی از این مرحله عبور کند و محبت را بهگونهای آموزش بگیرد که انسانها را به موقع ببیند و در زمان لازم بهاندازه به آنها کمک کند آهسته وارد یک انسجام و پختگی میشود و این نقطهای است که اگر احترام و تأیید نباشد از تعادل خارج نمیشود.
چه زمانی ما جهانبینی را آموختیم؟ زمانیکه از موفقیت انسانها و پیشرفت آنها ناخودآگاه خوشحال شویم و زمانیکه انسانها در رنج و سختی هستند ناراحت شویم در اینجا یعنی جهانبینی را آموختیم، معلم خوب معلمی است که شاگرد را در قسمتهایی که کاستی دارد خورد کند و صحیح جوش دهد، در این زمان شاگرد سختترین درد را تحمل میکند؛ اما استاد به عمل خود ایمان دارد، هنر بزرگ آقای مهندس در این است که نهایت توانایی انسانها را بیدار میکند و از قوه به فعل تبدیل میکند و آدرس شخص را به خود او میدهد.
چرا میگوییم بنیان و از واژه بنیانگذار استفاده نمیکنیم؟ زیرا بنیان به مفهوم بذر کنگره است چیزی که از آن درخت بهوجود آمده و شکل گرفته برای من سؤال بود چرا میگویند بنیان؟ معمولاً شخصی که سازمان و ساختاری را به وجود میآورد میگویند بنیانگذار؛ اما آقای مهندس فرمودند بنیان؛ به مفهوم ریشه و اصل است فردی که یک ساختمان را تأسیس میکند خود جزو آن ساختمان نیست؛ اما آقای مهندس بهدلیل اینکه اتفاق و مرحلهای که ما به عنوان کشف متد DST و درمان اعتیاد و سیستمایکس میشناسیم را در ابتدا روی خود آزمایش کردند و با این نظریه و روش خود را از نو ساختند و افرادی که وارد کنگره میشوند دقیقاً همین مسیر را باید طی کنند.
در اینجا اصل قضیه مانند ریشه و بذری است که داریم و از آن تکثیر میکنیم سپس داخل گلدانهای دیگر میزنیم، نمایندگیهایی که تکثیر میشوند از همان ریشه اولیه بهوجود آمده و همه باید برای درمان همین مسیر را طی کنند، مطلب دیگر اینکه کار ریشه چیست؟ کار ریشه این است که املاح و مواد غذایی را از زمین دریافت میکند و از طریق ساقه و شاخهها به تمام درخت انتقال میدهد، کاری که آقای مهندس انجام میدهند همین است و دلیل اینکه این تولد را به همه اعضا تبریک میگوییم، زیرا این تولد تنها تولد آقای مهندس نیست و تولد همه اعضای کنگره است، زیرا تنها ایشان با این روش احیا نشدند و تمام افراد احیا شدند، در یک مؤسسه کل ثروت آن به بنیانگذار میرسد؛ اما در کنگره اینگونه نیست در کنگره حالخوش همان سلامتی و پول است و یا بیدار شدن قسمتهای پنهان که افراد نیز به اندازه تلاش خود در آنها این اتفاق میافتد، هر اندازه کمک، خدمت در کنگره و حرکت در جهت صحیح داشته باشند به همان نسبت میتوانند از این قضیه برخوردار باشند و این اتفاق، خوش آیند است یعنی مسیر برای هیچ فرد مسدود نیست.
مراحل تغییرات آقای مهندس بسیار سریع بود و ما در خانواده با چند نفر روبرو شدیم یعنی ابتدا آقای مهندس یک نفر بودند بعد تغییرات به سرعت بود و ما باید تلاش میکردیم تا بتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم، یعنی یک شخصیت قبل از اعتیاد که ما بهعنوان پدر میشناختیم؛ اما تغییرات در ایشان بسیار شگفتانگیز بود و ما در خانواده باید طبق این تغییرات خود را سازگار و هماهنگ میکردیم تا ارتباط و انسجام داشته باشیم به مرور زمان متوجه تفکر و دیدگاه ایشان شدیم، بنابراین این روز را به خانواده خود تبریک میگویم که توانستند خود را هماهنگ کنند و بهگونهای رفتار کنند که هم پدر خانواده از آنها راضی باشد و هم ارتباط پدر و فرزند حفظ شود، فراز و نشیبها در خانواده عنوانی به نام گذشت و بخشش نیاز دارد و ما باید آن را کاربردی کنیم اگر بخواهیم یک خانواده باشیم یا هر مکانی که یک ساختاری بهوجود میآید برای حفظ این ساختار باید از خود گذشتگی و بخشش داشته باشیم و این نشان از دریافت آموزشهای ما دارد.
نویسنده؛ راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال؛ همسفر ریحانه (نگهبان سایت)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
99